در حال بارگذاری ...

سکوت بازیگران درقاب عکس

چندی است نمایشگاهی از عکس های سیامک زمردی مطلق، عکاس تئاتر برپا شده است. مهدی یاورمنش از روزنامه جام جم به همین بهانه گفت و گویی با او انجام داده است که امزوز منتشر شد

جام جم:
مهدی یاورمنش


با راه اندازی اولین سالن های نمایش به سبک امروزی در لاله زار تهران ، عکاسی تئاتر نیز متولد شد. در آن سالها ، نمایش هایی که در سالن های تئاتر اجرا می شد ، از عکس هایی که در ویترین ورودی سالن نمایش قرار می دادند ، برای جلب تماشاگران استفاده می کردند.
این عکس ها را که بیشتر پرتره بازیگران یا فیگورهای خاص و تماشاگرپسند بود ، عکاسانی می گرفتند که در لاله زار آتلیه عکاسی داشتند. از دهه 50 شمسی ، در سالن های نمایشی چون سنگلج و تئاتر شهر ، عکاسی تئاتر جدی تر مورد توجه قرار گرفت.
در سالهای پس از انقلاب ، عکاسان جوانی به این شاخه از عکاسی گرایش پیدا و به طور پیگیر آن را دنبال کردند. یکی از این عکاسان ، سیامک زمردی مطلق است که بیش از 15 سال در این زمینه فعالیت داشته.
چندی است نمایشگاهی از عکس های او که درسالهای بین 67 تا 83 گرفته شده اند در گالری مان هنرنو برپا شده است ، نمایشگاهی که تا 20 اسفندماه ادامه خواهد داشت.

بسیاری ، عکاسی تئاتر را کاری غیرخلاقانه می دانند و برای آن تنها نقشی آرشیوی یا تبلیغاتی قائل هستند. تو که سالها به این کار مشغول بوده ای ، نسبت به این دیدگاه چه نظری داری؟

کاملا با آن مخالف هستم ، چرا که عکاسی تئاتر را یکی از شاخه های مستقل عکاسی می دانم. در تئاتر با یک صحنه روبه رو هستیم که در طول یک تا 2 ساعت ، یک زندگی در آن در حال شکل گرفتن است ؛ زندگی ای که دارای کنش ، واکنش ، کشمکش و اوج و فرود است. عکاس تئاتر در حال مستند کردن یک زندگی است و باید بتواند لحظات ناب حسی آن را ثبت کند. از طرف دیگر، تئاتر یک هنر میراست و پس از اجرا دیگر زنده نیست. از تئاتر چیزی که باقی می ماند، نمایشنامه ، عکس ، بروشور و فیلم ویدئویی است و در واقع از روی آنهاست که می توان درباره یک اجرا در زمان گذشته قضاوت کرد.
دکتر علی رفیعی می گفت در پاریس ، برایشان عکس های نمایش را که می آوردند، افراد با اتکا به عکس ها، نمایش را از نظر کارگردانی ، طراحی لباس ، گریم و دکور تحلیل می کردند.

پس عکس های تئاتر می توانند برای بهترشدن کارهای نمایشی مورد استفاده قرار بگیرند.

بله ، عکس می تواند کمک بزرگی برای کارگردان و دیگر عوامل نمایشی باشد. کارگردان با دیدن عکس های تئاترش می تواند نگاهی متفاوت و از سر صبر به صحنه آرایی ، میزانسن و حرکت بازیگرانش داشته باشد. همچنین بازیگران می توانند با دیدن عکس ها در بسیاری مواقع به اشتباه های حرکتی و حسی خود در صحنه پی برده ، آن را اصلاح کنند.

علاوه بر عکاسی تئاتر، تجربه عکاسی فیلم را نیز داشته ای. بین این دو چه تفاوت هایی دیده ای؟

برای یک عکاس سینما، لنز انتخابی ، زمان ، نورپردازی و در واقع همه چیز را کارگردان فیلم مشخص می کند؛ اما در تئاتر، عکاس با صحنه ای روبه رو می شود که خودش باید زاویه و لنز مناسب را در آن تشخیص دهد و انتخاب کند.
او باید به دنبال این باشد که نقطه اوج تصویری را بر نقطه اوج نمایشی منطبق سازد. به عبارت دیگر بهترین و گویاترین عکس را از ناب ترین لحظه حسی نمایش تهیه کند.

در این راه تاچه حد به میزانسن های کارگردان وفادار می مانی؟

من صددرصد به میزانسن کارگردان وفادار هستم.البته باید بتوانم در زمانی کمتر از یک سی ام ثانیه ، صحنه ای را ثبت کنم که تماشاگر آن را درک نمی کند و می گذرد. منجمد کردن آن لحظه خاص ، خلاقیت عکاس است و او باید آن را درک کند و بداند این صحنه چه چیزی را می رساند.

از تمرین های گروه نمایشی عکس می گیری یا از اجرای اصلی؟

باید بگویم که نباید این دو را با هم یکی دانست ، چرا که عکاسی از تمرین ها یک کاربرد دارد و عکاسی از صحنه نمایش نقشی دیگر ایفا می کند.
عکس گرفتن از تمرین را باید عکاسی از پشت صحنه تئاتر نامید که در آن ارتباط کارگردان با عوامل ، چگونگی هدایت بازیگران و... ثبت می شود ؛ اما وقتی گفته می شود عکاسی صحنه ، وقتی است که همه چیز مثل نور، گریم ، دکور و همه چیز کامل است.
شب جنرال ، بهترین موقعیت برای عکاسی از صحنه تئاتر است ، چرا که کارگردان با نور، گریم ، دکور، لباس و... اجرای صحنه را می رود، اما این بهترین موقعیت ، در اکثر مواقع برای من کامل نبوده است ، چون بیشتر تئاترهای ما در اجرای شب جنرال کامل و بدون نقص نبوده اند، گاهی لباس ها آماده نیست ، زمانی دکور را هنوز نزده اند و یا شرایط نورپردازی مهیا نیست.
از این رو من بیشتر مجبور شده ام ، عکس هایم را از اجراهای اصلی بگیرم که البته کمی مساله ساز است.
برای موفقیت هر چه بیشتر، من سعی می کنم در تمرین ها حاضر شوم و حس و حال صحنه را به دست آورم ، بی آن که به عکسبرداری بپردازم. سپس در اجرای اصلی ، با شناختی که از کار پیدا کرده ام ، بدون تحرک عکاسی می کنم تا مزاحم تماشاگران نشوم ، تمرکز بازیگران را به هم نزنم و حس آنها را ضایع نکنم.

آیا لازم است که عکاس تئاتر مکتب ها و شیوه های نمایش را بشناسد و از روشهای مختلف بازیگری آگاه باشد؟

هر چه دانش عکاس در زمینه های مختلف بیشتر باشد، موفقیت او قطعا بیشتر خواهد بود. در این میان من خودم را یک عکاس غریزی می دانم که در هر نمایش با توجه به حال و هوایی که دارد ، سعی می کنم لحظات ناب را شکار کنم.
برای مثال در بعضی نمایش ها، مثل کارهای علی رفیعی ، دکور و نور حرف اول را می زند و بعد بازیگر مطرح می شود. از این رو در چنین کارهایی من هم زیبایی های صحنه را حتما ثبت می کنم. مثلا در نمایش «یادگار سال های شن» ما طراحی صحنه زیبایی داشتیم که من عکاس ناخودآگاه به آن سمت می رفتم که فضای نمایش را لانگ شات بگیرم و به بازی ها زیاد اهمیت ندهم.
از طرف دیگر در نمایش هایی از سمندریان یا بیضایی ، بازی بازیگران اول خود را نشان می دهد و بعد دکور، نور و... دیده می شوند.
در این صورت من هم ناخودآگاه به بازیگران نزدیک تر شده ، آنها را کادر می گیرم ، بازیگرانی که اگر چه در قاب عکس در ظاهر ساکت و بی حرکت دیده می شوند ، اما گویی تمام انرژی بازی در آنها برای لحظه ای متراکم و منجمد شده است.