منوچهر اکبرلو درباره استقبال مخاطب از تئاتر و تغییر ذائقه آنها نسبت به سینما گفت:
اثر همسو با جامعه بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد
ایران تئاتر: تئاتر و سینما دو مدیوم مهم در جهان هنر و هنرهای تصویری به شمار میآیند که از گذشته دور تاکنون مخاطبان و هواداران بسیاری را با خود همراه داشتهاند. این دو مولفه در تمام دوران حیاتشان هنرمندان بسیاری را به سوی خود جذب کردهاند تا بتوانند از طریق آنها نظریهها و ایدههای خود را بازگو کنند که این موضوع سبب رقابتی در جهت بهتر بروز دادن موضوعات مختلف باشد.
حال در تولیدات آثار تئاتر و سینما اتفاقهایی سبب پیش آمدن کنشها، واکنشها و نوسانهایی شده است که به طور فراگیری در شاخههای مختلف این دو عنوان بین هنرمندان جهان در جریان است و البته به یقین ادامه خواهد داشت. زیرا که ذات هنر در هر نوع از آن بحث دیده شدن تواناییها را مطرح میکند. در وادی هنر ایران زمین با توجه به این دلایل و استقبال مخاطبان در این روزها از آثار تولید شده در تئاتر و سینما چنین به نظر میرسد که مدیوم تئاتر با داشتههای خود توانسته است مخاطبان بیشتری را به سوی خود جذب کند. حال این رویکرد و اتفاق از چند جنبه و محور قابل بحث است که در فرصت پیش آمده این امر ممکن شد با منوچهر اکبرلو، که تجربیات بسیاری به عنوان نویسنده، منتقد، روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم و مدرس دانشگاه دارد به گفتوگو نشسته و مواردی را در این خصوص مورد بررسی قرار بدهیم که در ادامه میخوانید.
دلایلی که مخاطبان فرهنگی این روزها به آثار تولید شده در حوزه تئاتر بیشتر از سینما علاقه نشان میدهند چیست؟
قبل از هر چیزی باید بررسی کرد که فرض قضیه درست است یا خیر. به این معنا که آیا ما پژوهش علمی در این زمینه نداشته و آمار قابل قبولی وجود ندارد که بر اساس آن بخواهیم فرض کنیم که مخاطب تئاتر نسبت به مخاطب سینما گسترش پیدا کرده است. برعکس برخی معتقد هستند تماشاگر تئاتر ثابت است و به دلیل گسترش سالنهای نمایشی آنها بین این سالنهای متعدد توزیع شدهاند. اما به نظر من فرهنگ رفتن به تئاتر بین قشر جوان در حال افرایش است. اینکه این گرایش با چه هدفی انجام میشود خود نیز نیازمند پژوهش است از مواردی مانند دیدن چهرههای آشنای تلویزیون و سینما گرفته تا تنوع نمایشهای مختلف و البته توجه بیشتر کارگردانان به سلیقه و پسند مخاطب. درصد هریک از این تمایلات باید در یک جامعه آماری قابل قبول بررسی شود که بتوان پاسخی درست به این پرسش داد که علت این استقبال چه عواملی هستند. اما تا پیش از انجام چنین پژوهشی میتوان به چند عامل اشاره کرد که خود به خود تمایل به دیدن تئاتر را حداقل به صورت بالقوه افزایش میدهد. به طورمثال افزایش جمعیت تهران، یعنی حتی اگر درصد تماشاگران تئاتر ثابت باشد، افزایش جمعیت تعداد آنها را بالاتر میبرد. عامل دیگر افزایش دانشگاهها است که به شکلهای مختلف تقریبا هر کس تمایل به ارتقا سطح تحصیلی را داشته باشد میتواند به دانشگاه راه یابد. دانشجو شدن خود به خود توقع فرد را در زمینههای مختلف بالا میبرد. یکی از آنها، تمایل او توجه به پدیدهها و کالاهای فرهنگی است از جمله تئاتر.
آیا این دلایل به تغییر رویکرد مسئولان فرهنگی مربوط است؟
فهم مدیران دولتی از این تغییر رویکرد انکارناپذیر است. آنها خواسته یا ناخواسته، چه به دلیل وضعیت اقتصادی دولت و چه فشار افکار عمومی و چه تغییر نگرش آنها به مقوله فرهنگ و یا هر دلیل دیگر زمینه ساز فضایی شدهاند که در آن تنوع فرمی و محتوایی بیشتری در آثار نمایشی ایجاد شده است. طبیعی است که افزایش کمی و گسترش تنوع کالاها بازار تقاضای یک کالا را افزایش میدهد. بنابراین آن رویکرد مدیریتی خواسته یا ناخواسته به افزایش مخاطبان تئاتر میانجامد.
توانایی هنرمندان حوزه نمایش تا چه اندازه باعث تغییر این رویکرد شده است؟
تولید کننده یک کالای فرهنگی باتوجه به بازار آن کالا، نیاز مخاطب و فضای عمومی جامعه اثر خود را تولید میکند. حال هر چقدر این اثر با فضای حاکم بر جامعه هم سویی بیشتری داشته باشد طبیعی است مورد استقبال بیشتری قرار میگیرد و خود به خود علاقهمندی به تماشاگر تئاتر را افزایش میدهد.
باتوجه به این موضوع، از طرفی مضامین تکراری و کیفیت پایین تولیدات سینمایی میتواند از عناصر تغییر جهت مخاطبان باشد؟
به نظر من الزاما چنین نیست. چنانکه در حال حاضر سریالهای پر مخاطبی مانند «شهرزاد» در شبکه خانگی و نیز تولیدات نسل جوان تر فیلمسازان، خودشان تمایل به فیلم دیدن را افزایش دادهاند. از سوی دیگری، نرفتن به سینما باعث رفتن به تئاتر نخواهد شد. زیرا هر کدام این دو به شکل متنوع بخشی از نیازهای مخاطب به استفاده از کالاهای فرهنگی را برطرف میسازند و الزاما یکدیگر را نفی نمیکنند.
نقش بازیگران شناخته شده که در هر دو مدیوم فعالیت دارند و البته حضور ستارههای جوان بازیگر تاثیری در روند این انتخاب داشته است؟
به طور حتم در همه جای دنیا و در طول تاریخ هنرهای تصویری یعنی تئاتر، تلویزیون و سینما همواره بازیگران محبوب با فاصله زیاد عامل اول استقبال مخاطب بودهاند. البته این را نه میتوان انکار کرد و نه در مقابلش ایستاد. مخاطب سینما و تئاتر با مجموعهای از عناصر رو به رو است اما همه این عناصر مانند طراحی صحنه، نور و موسیقی در خدمت عامل اصلی یعنی بازیگر است. از سوی دیگر حضور بازیگران مشهور و معروف به چهره الزاما به خودی خود کیفیت یک اثر را افزایش نمیدهند. بنابراین تماشاگر همواره دوست دارد بازیگر محبوب خود را ببیند و البته بخشهایی از تماشاگران تمایل دارند که حضور این بازیگر در کنار عناصر جذاب دیگر چون نمایشنامههای جذاب و کارگردانی درست قرار بگیرد. اما به هر حال نمیتوان بخشی از مخاطب که بیش از همه برای دیدن بازیگر محبوب خود به سالن میآید را از نظر دور دانست. چنین تماشاگرانی به اقتصاد تئاتر همچون همیشه کمک کردهاند. بنابراین حضور بازیگران چهره به هیچ وجه تهدیدی برای یک تئاتر نمیشوند و برعکس کارگردان باهوش میتواند از این عنصر برای آوردن تماشاگر جدید به سالن تئاتر بهره بگیرد.
کیفیت تولیدات سینمایی چه میزان در عدم برآورده ساختن خواسته مخاطبان امروز و تغییر مسیر آنها نقش داشته است؟
این آمار همیشه وجود داشته است. اما در سینمای ایران همواره در هر سال چند اثر بودهاند که فروش فوق العادهای داشتهاند؟ این موضوع به امروز و دیروز ارتباط ندارد. در بزرگترین صنعت سینمای جهان یعنی هالیوود تعداد زیادی فیلم ساخته میشود اما شاید بین 10 تا 20 عنوان آنها فروش خیره کنندهای دارند. البته این تعداد زیاد فیلم برای حفظ تنوع سینما انجام میگیرد چرا که هر فیلمی مخاطب خود را دارد و نمیتوان فقط به یک نوع مخاطب اکتفا کرد. اینکه در سینمای ایران تعداد فیلمهای سودآور اندک هستند دلایل دیگری دارد. از جمله اینکه تقریبا اکثر این فیلمها به بودجههای دولتی و یا نیمه دولتی به صورت آشکار و یا پنهان وابسته هستند. یعنی از آغاز در تولید اثر، دغدغه فروش و جذب مخاطب را ندارند. از دلایل دیگری که سینمای ایران را به شکل ناقصی ادامه میدهند و یک صنعت کامل یعنی بر اساس عرضه و تقاضا و نیاز مخاطب تولیدات انجام نمیشود بحث مستقل خود را داشته که در واقع با شیوه تولید تئاتر تفاوت دارد.
گفتوگو از کیارش وفایی