نقدی بر نمایش «آتن مسکو» به کارگردانی امیرحسین روح نیا
سه خواهر، این بار به سبک و سیاق یونانی
ایران تئاتر، مسعود موسوی: در اولین گام و قبل از اینکه هرگونه تحلیلی از نمایش آتن مسکو را ارائه داده و آغاز کنیم قطعاً این سؤال در ذهن بینندگان این اجرا و خوانندگان این متن شکل خواهد گرفت که چرا شهرهای آتن و مسکو، چرا این دو شهر بهعنوان دونقطه عطف در این نمایش مورداستفاده قرارگرفتهاند.
مکان اصلی در «آتن مسکو» شهر آتن پایتخت یونان است که از شهرهای تاریخی و فرهنگی اروپاست این شهر بهعنوان نمادی از غرب، باسابقهای بسیار طولانی در امر فرهنگ و تمدن بشری حال میزبان دو خواهر روسی به نامهای اولگا و ماشا شده است خواهرانی که از شهر مسکو بهعنوان نمادی از شرق برای رسیدن به دنیای بهتری از جنبههای سیاسی و اقتصادی به آتن پرآوازه مهاجرت کرده و روی آوردهاند شهری که ظاهراً مشکلات و محدودیتهای همهجانبه مسکو را نداشته و ضربان قلب روابط اجتماعی و سیاسیاش راحتتر و روانتر میزند؛ اما علیرغم تصورات ارمانی این دو خواهر، شهر، آتن بهقدری در گرداب مشکلات و معضلات خود گرفتارشده است که نهتنها نمیتواند کمکی به آنها بکند بلکه با توجه به شرایط پیچیدهای که کشور یونان با آنها روبروست آتن این دو خواهر مهاجر را در چرخدندههای معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود خردکرده و به ناامیدی میکشاند و حال با حضور خواهر سوم ایرنا که از مسکو برای دیدن آنها به آتن آمده است اولگا و ماشا میخواهند با سرمایه اندکی که جمع کردهاند بازگشتی به عقب داشته با ایرنا به میهن خود بازگشته و در جمعی خانوادگی مجدداً همهچیز را از نو آغاز کنند که این امر شکل نگرفته و هر سه شخصیت متن نمایشی آتن مسکو همانند شخصیتهای نمایش سه خواهر چخوف در تلاطم روابط انسانی و اجتماعی عصر خود بهاصطلاح غرقشده و ناامیدانه و مأیوس به روزمرگی خود ادامه میدهند.
داستان نمایش آتن مسکو نوشته ایروکموس تسولاکیدس نمایشنامهنویس یونانی است که چندی است اجرای آن به کارگردانی امیرحسین روح نیا و بازیگری پرستو کرمی، الهه پور جمشید و ایلار نوشهری در نقشهای اولگا، ماشا وایرنا در سالن نمایشی باران آغازشده است. این سه خواهر که اگر بخواهیم میتوانیم از آنان بهعنوان یکتن واحد برگرفته از ابعادی وجودی سهگانه یاد کنیم نمونههایی از حضور زنان مهاجر در جوامع ماشینی و بحرانزده هستند که علیرغم تمام تلاشی که داشتهاند موفق نشدهاند جایی برای خود در چرخه زندگی ظاهراً متمدن و اجتماعی که در شهرهای آتن از یکسو و مسکو از سوی دیگر وجود دارد دستوپا کنند. زنانی نمادین که در شهرهایی با چینیجاهای متفاوت نمادین، هیچ جایگاه محکمی نداشته و باری به هر جهت زندگی خود را پیگیری میکنند. سه خواهر نمایش در اولین برخورد با یکدیگر که پس از مدتها دوری اتفاق میافتد چهرههایی از زنانی موفق را به نمایش میگذارند بهاینترتیب که اولگا ظاهراً در امور سهام فعالیت دارد، ماشا که استاد موسیقی است وایرنا یی که راهبه شده و بعد معنوی زندگی را بر ابعاد مادی آن ارجح دانسته است غافل از اینکه چهره شاداب آنها از تمامی این موفقیتهایشان، فقط و فقط ماسکهایی است که دو خواهر مهاجر از مسکو به آتن و خواهر سوم در اقامتی ماندنی در مسکو به چهره خود زدهاند و واقعیت ماجرا این است که اولگا از تیغ زدن مردهای هوسباز موفق شده است پولی به جیب بزند، ماشا با شغل نظافتچی بودن در یک آموزشگاه موسیقی، امورات خود را میگذارند و چهره مذهبی ایرنا نیز فقط مستمسکی بوده است تا وی بتواند بخشی از نذورات مذهبی را دزدیده و با آنها شکم خود را سیر کند. شغلهای کاملاً ناموجه و کاذب در هجرت که البته با بروز کوچکترین مشکلی هم از کار خود اخراج شده و دیگر حتی نانی برای خوردن نخواهند داشت، شرایطی که هم در آتن و هم در مسکو کاملاً مشابه بوده و واقعیتهایی انسانی و اجتماعی و سیاسی را برای مخاطبین تداعی میکند و نکته جالب در این رابطه اینجاست که این ناامن و پوچ و واهی بودن ارمان شهر آتن برای مهاجران توسط یک نمایشنامهنویس یونانی شکلگرفته و نگاشته شده است که از سویی عدم موفقیت روسیه را در برآوردن ارزشهای شهروندانش به تصویر میکشد و از سوی دیگر عدم مقبولیت و موفقیت یونان یعنی میهن خود را در تأمین منافع مهاجران به تصویر کشیده است! در پایان این نمایش ایرنا تصمیم میگیرد مجدداً به مسکو برگردد بدون آنکه به آینده خود امیدوار باشد و اولگا و ماشا هم کماکان در شهر آتن مانده و گذراندن امورات زندگی خود را به هر بهایی و در هر شرایطی را به بازگشت به میهن ارجح میدانند، تصمیماتی که قابلتأمل و تفکر برانگیز نشان میدهند. متن علیرغم بار تراژدی خود درمجموع فاقد ضربهای دراماتیک و حسابشده حتی در پایان است بگو نه ای که به مخاطب خود ضربهای هشیارانه بزند.
مخاطبین این متن به دلیل ساختاری یکنواخت و عدم وجود هیچ نقطه اوج و عطفی در این نمایشنامه، با هیچیک از سه خواهر و سرنوشت پایانی آنها همزادپنداری نکرده و با آنها همراه نمیشوند. شاید در این میان بروز سرنوشتی تراژیک بار پایانی برای یکی از خواهران میتوانست مخاطبین را به خود آورده و تلنگرمورد نظر نویسنده و کارگردان اثر نمایشی را به آنها بزند اما ادامه روزمرگی و عدم تغییراتی اساسی در سرنوشت هر سه خواهر آن چیزی نیست که در پایان تماشاگران انتظار دارند هرچند که پذیرفتن روزمرگی هم خود میتواند نتیجهای تراژیک را مطرح نماید که البته در این نمایشنامه کمرنگ بوده و فاقد قدرت تأثیرپذیری کامل بر مخاطبین است و اما اجرا...
امیرحسین روح نیا بهعنوان کارگردان و شاید بهعنوان اولین حضور جدیاش در تئاتر پایتخت، در این اثر نمایشیاش با تمام وجود تلاش کرده است تا گام قابل قبولی را در این مسیر بردارد که دراینارتباط میتوان بر این امر تأکید داشت که به شکل نسبی هم در این تلاش دراماتیک به موفقیت دستیافته است. استفاده از بازیگرانی کاربلد مانند پرستو کرمی که سالهاست حضور موفق وی را بهعنوان بازیگر درصحنههای تئاتر کشور شاهد بوده و هستیم از یکسو و همچنین الهه پور جمشید و ایلار نوشهری در کنار هم موجب شدهاند بخش زیادی از خواستههای کارگردان در اجرای نمایش از آتن مسکو به بار نشسته و اجرایی صمیمانه را از این گروه شاهد باشیم هرچند که بازیگر نقش ماشا در لحظاتی از اجرا که اتفاقاً کم هم نیستند نمایش را به سمت کمدیهای سطحی و تیپسازی ایرانی سوق داده و تلاش میکند تا به هر شکل ممکن تماشاگران را خندانده و نظرشان را به خود جذب کند، غافل از اینکه هیچیک از شخصیتهای این نمایش ایرانی نبوده و طبیعتاً نمیشود با بهرهگیری از تیپسازی شخصیتهای ایرانی، نمایشی خارجی را به اجرا درآورد مگر آنکه در پرداخت تمامی شخصیتهای یک اثر این اتفاق افتاده باشد که اینگونه نیست. دکوری که ایرانی نشان نمیدهد، موسیقی که فضایی داخلی را به اذهان تداعی نمیکند، طراحی لباسی که در خدمت متنی خارجی است طبیعتاً با بازی به سبک تیپسازیهای وطنی سنخیت نداشته و ندارد هرچند که اینگونه بازیها، لحظات شادی بخشی را برای تماشاگران فراهم کند. تهی بودن اجرا از تابلوهایی خلاقانه و نو نیز از دیگر نواقص اجرایی است که در این نمایش امیرحسین روح نیا دیده میشود و این امر موجب میشود تماشاگران اجرایی متوسط را از این متن نمایشی شاهد باشند که البته بخشی از این عدم موفقیت کارگردان در خلق تابلوهای زیبا شناسانه به طراحی صحنه اثر برمیگردد که امکانات و بستر لازم را در اختیار کارگردان و بازیگران قرار نداده و ما در طول اجرا شاهد میزانسن هایی هستیم که در بار اول هم هیچگونه جذابیتی نداشته و متأسفانه بارها و بارها هم تکرار میشوند.
موسیقی استفادهشده د این اجرا نیز با نواقصی روبروست درحالیکه فضای نمایش از یکسو به مسکو متصل است و از سوی دیگر فضای آتن را قرار است به تصویر کشیده و در اذهان تداعی کند به ناگاه موسیقی فیلم سینمایی خوب بد زشت بخش میشود که علیرغم زیبایی جاودان آن، با این اجرا هیچگونه قرابتی نداشته و توجیهناپذیر نشان میدهد؛ اما در همینجا بایستی بر این نکته تأکید کرد که در مقابل تمامی ضعفهای اجرایی که مطرح گردید آنچه ضریب موفقیت این اثر نمایشی را تا حدودی افزایش داده و به سطح نسبتاً قابل قبولی میرساند موفقیت عالی و بینقص کارگردان در انتخاب ضرباهنگ و ریتم و تمپویی مناسب برای نمایش است که خوشبختانه توسط بازیگران کاملاً درک شده و به اجرا درمیآید، دستاوردی که موجب میشود تماشاگران ضعفهای کلی اجرا را نادیده گرفته و در پایان اجرا، دقایقی را به تشویق کلیه عوامل اجرایی نمایش آتن مسکو اختصاص دهند. حضور صمیمی امیرحسین روح نیا را در بین کارگردانان تئاتر پایتخت کشور به فال نیک گرفته، امیدواریم که این حضور ادامه داشته و بهزودی شاهد اجرای نمایشهای دیگری از وی به همراه گروه پرتلاشش باشیم.