با دکتر فرشید ابراهیمیان، منتقد و استاد دانشگاه درباره توسعه تئاتر
واقعیت امر این است که تئاتر از بدو ورودش به این جامعه کمتر سر آن داشته است که سبب رسوخ و نفوذ خود در قلب مردم این جامعه باشد.
سمانه سامانی
این روزها بحث و جدل پیرامون مسائل مالی و مدیریتی تئاتر فراگیر شده و اکثر اهالی تئاتر نسبت به وضعیت فعلی (منظور از آغاز این پدیده هنری تا کنون) احساس رضایت ندارند، شاید بتوان دلیل آن را در عدم توسعه یافتگی تئاتر دانست. به همین منظور با دکتر فرشید ابراهیمیان، رئیس کانون منتقدان تئاتر ایران و استاد دانشگاه گفتوگو کردهایم تا بتوانیم با ادامه چنین بحثی به نظرگاهی کارآمد در رابطه با توسعه یافتگی تئاتر و حل بحرانهای فعلی دست یابیم.
اساساً توسعه به چه معناست و توسعه تئاتر شامل چه مواردی است؟
توسعه یعنی بسط، گسترش و بزرگ کردن و شدن هر چیزی که الزاماً شامل گسترش و بسط مناسبات مادی و معنوی میشود. در مورد تئاتر هم فکر میکنم توسعه ابتدا شامل وجه معنوی مسئله میشود چرا که در حال حاضر این ضرورت یعنی ضرورت توسعه معنوی از هر زمان دیگری بیشتری احساس میشود از آنجا که تئاتر ما در هیچ مقطعی (در طول این یکصد و اندی سال) تا این حد در انحصار گروه و قشر خاصی(که همان نمایشگران تئاتر باشد) قرار نداشته است البته بروز چنین حالتی، یعنی منحصر شدن تئاتر به قشر خاصی از جامعه خود دلایل فراوانی دارد که میبایست در برنامهریزی جهت توسعه معنوی از آن استفاده کرد. و اما توسعه معنوی به نظر من به معنای اشاعه یک فکر یا اندیشه در سطح جامعه در آغاز و رسوخ و رسوب کردن آن در دل و نهاد افراد آن جامعه . این گونه یعنی از طریق اشاعه این فکر در نهاد یک جامعه آن فکر و اندیشه جزئی از هنجارهای آن جامعه میشود و زمانی که چیزی به صورت هنجار درآمد، هر فردی از افراد جامعه الزاماً میبایست تابع آن شود و با رعایت اصول و موازین حاکم بر این هنجار، زندگی راحتی در آن جامعه داشته باشد. واقعیت امر این است که تئاتر از بدو ورودش به این جامعه کمتر سر آن داشته است که سبب رسوخ و نفوذ خود در قلب مردم این جامعه باشد. یا میتوان گفت کمتر کسی یا شاغل تئاتری( به رغم دست یافتن به این مهم) برای آن برنامهریزی کرده است. بنابراین آحاد مردم بعضاً با تئاتر بیگانه و ناآشناست و تا زمانی که مردم نسبت به آن بیگانه باشد تئاتر هرگز به اهداف عالیه خود که همانا ارتقاء سطح فرهنگ است، دست نخواهد یافت. از این روی تصور میکنم، ضروریترین برنامهریزی در حال حاضر و پیش از آن که خیلی دیر شود برنامهریزی جهت جلب و جذب آحاد مردم است.
اگر این برنامه حتی 10 درصد به منظور خود برسد عده کثیری از مردم با تئاتر آشنا شده و جلب آن خواهند شد. این گونه تئاتر در دراز مدت میتواند حداقل نیمی از مردم را به سوی خود جلب کند و واجد خصوصیات توسعه معنوی شود. البته توسعه معنوی تئاتر رویه دیگری هم دارد که توسعه و گسترش معانی در خور و مقتضی هر مقطع تاریخی است. بدین معنا که با تشخیص یک نارسایی اجتماعی یا نارساییهای دیگر، برنامهریزان تئاتر تصمیم میگیرند جهت رفع این نقایص و آگاه کردن مردم نمایشنامههایی نوشته و آنها را به صحنه بیاورند تا به تدریج این معانی در ذهن مردم جای گیرد و با کنش صحیح اجتماعی به واسطه این آگاهی مانع بروز مجدد آن شوند اتفاقی که در غرب هم روی داد یعنی از قرن هجدهم تئاتر از خانههای اعیان و اشراف بیرون آمد و وارد محیط اجتماعی شد بنابراین شخصیتها و زبان تغییر کرد یعنی شخصیت مردم زبانشان زبان مردم شد. یعنی برای توسعه تئاتر باید از قصهای برخوردار باشد و به زبانی سخن بگوید که مردم بفهمند.
درباره بعد مادی توسعه تئاتر هم توضیح دهید؟
علاوه بر بعد معنوی، توسعه مادی هم داریم. همانطور که از نامش برمیآید توسعه مادی ارتباط مستقیم با بسط و توسعه و گسترش عناصر مادی تئاتر دارد. مثل افزایش و توسعه تالارها، نیروهای انسانی متخصص در عرصههای گوناگون(نورپرداز، دکوراتورژ، طراح نور، طراح لباس، طراح موسیقی، صدابردار، ابزار و ادوات در خور با این توسعه) زیرا در حال حاضر ابزار و امکانات موجود در سالنهای تئاتر مناسب دستآوردهای مدرن نیست و در اکثر مواقع فرسوده و از کار افتاده است. یعنی مجموعه ساز و کارهای نرمافزاری و سختافزاری باید بر حسب نیازهای روز تعریف شود.
البته باید بدانیم که قضیه به این سادگی نیست چرا که ابتدا به عنوان پیش فرض میباشد. این نیاز باید به صورت پیشنهادی از طرف وزیر مربوطه در هیات دولت مطرح شده و سپس به صورت لایحهای تقدیم مجلس شود و با تصویت آن، بودجه لازم جهت چنین توسعهای تعیین و سپس تامین شود و بعد از طی این مراحل تازه وارد عرصه عمل و اجرا میشود که اگر از پیش برای آن فکری شده باشد و بلافاصله وارد مرحله اجرا شود چند سالی صرف فراهم شدن این مقدمات میشود البته به شرط آنکه در طول این مدت شرایط لازم جهت توسعه معنوی نیز فراهم شده باشد و در نقطه شروع توسعه این دو ملازم یکدیگر شوند.
اما شاخصهای توسعهیافتگی تئاتر چیست؟
همانطور که پیش از این هم گفته شد شاخصههای توسعهیافتگی، وجود و تعدد تالارهای تئاتری در نقاط مختلف شهر و شهرها از طرفی و تهیه امکانات در خور و لازم مثل تبلیغات روزمره و موثر تئاتر از طریق رسانههای عمومی از جانب دیگر است. علاوه بر این استقبال آحاد مردم از آن که به نظر من عمدهترین شاخص رشد یافتگی است بدین معنا که تئاتر جزء ضروری و مهم زندگی اجتماعی افراد شود و بدون ارتباط با آن افراد احساس نوعی خلاء در زندگی داشته باشند؛ به تعبیر دیگر زمانی میتوانیم از توسعه تئاتر سخن گوئیم که تئاتر با زندگی مردم عجین باشد یعنی جزئی از وجود اجتماعی آنها باشد حالتی که در حال حاضر حتی قشر روشنفکر جامعه هم نمیتواند مدعی آن شود زیرا هستند افراد روشنفکری که شاید در طول عمر خود 5 تئاتر هم ندیده باشد.
باید گفت که نقاط قوت هر تئاتر راستینی آگاه کردن مردم به نارساییها، ضعفها، مشکلات، عقدهها، نابهنجاریهای فرهنگی، اجتماعی، فردی و تلاش برای رفع این مشکلات از طریق آگاه کردن مردم است.
از طرف دیگر یکی از نشانههای توسعه یافتگی تغییر ساز و کارهای مادی و معنوی است. برای روشن شدن مطلب باید مثالی آورد؛ فرض کنید شما میخواهید یک کارخامه یخچالسازی را توسعه دهید. یعنی مثلاً یخچال 9 فوتی را به یخچال 12 فوتی تبدیل کنید و میزان تولید یخچال را از 10 یخچال در روز به 20 دستگاه ارتقاء دهید. برای چنین منظوری ابتدا شما باید ساز و کارهای مادی یخچال 9 فوتی را تغییر دهید و وسایل و امکانات جدیدی فراهم کنید تا این یخچال را به 12 فوت تبدیل کنید. چرا که ساز و کارهای قبلی(وسایل، ماشینآلات، بودجه و....) دیگر جوابگوی تولید این یخچال نیست. بدیهی است شما به ماشینهای جدید جهت خم کردن ورق برای یخچالهای جدید و ماشینهای تراش، موتورهای جدید و.... که در خور این تولید جدید است، فراهم آورید. گذشته از تغییر وسایل مادی، نیاز به تحول نیروی انسانی یا جایگزین کردن نیروهای جدید به جای نیروهای قدیم هستید ضمن آنکه فضای شما یعنی سطح زیربنای کارخانه نیز باید تغییر کند و مدیریتهای جدید با برنامهریزی جدیدی نیز باید جهت آن اعمال شود.
این مثال موضوع مشخص میشود که برای توسعه تئاتر عیناً باید رفتارهای مادی و معنوی آن را تغییر دهید تا مناسب این توسعه شوند.
در حال حاضر نقاط قوت و توسعه تئاتر چیست و چه نکاتی میتواند آنرا تهدید کند؟
نقاط قوت توسعه، ارتقاء و توسعه یافتگی سطح فرهنگ از طرفی و ایجاد اشتغال برای گروههای مختلف از جهت دیگر است چرا که با توسعه به این معنا افراد زیادی در هر تالار مشغول به کار میشود که این اشتغال نیز ثمرات مادی و معنوی زیادی در پی خواهد داشت. یکی از مهمترین ثمرات آن جذب خیل عظیم دانشجویان و فارغالتحصیلان تئاتر به این مراکز است(بازیگر، کارگردان، گریمور، طراح لباس، طراح نور، طراح صدا) گذشته از آن که با توسعه تئاتر زمینههای نوعی تفریح فرهنگی نیز برای خانوادهها فراهم میشود به ویژه خانوادههایی که به دنبال سرگرمیهای مفید و سازنده هستند.
در مورد نقاط ضعف هم من فکر میکنم تنها خطری که ممکن است متوجه تئاتر باشد که البته این مساله در تضاد با نفس توسعه است عدم برنامهریزی مناسب برای تولید و فعالیت تئاتری در شرایط توسعه است. بدیهی است یکی از ضروریترین و مهمترین عناصر توسعه برنامهریزی است که باید با صلاح دید اصحاب تئاتر، مسئولان طراز اول جامعه (بویژه مسئولان فرهنگی) و مخاطبان صورت پذیرد. یعنی اجماعی حاصل آید تا نظر هر سه طیف حاصل شود. ضمن آنکه حتماً با توجه به این برنامهریزی باید ضوابطی برای فعالیتها تعیین شود که پشتوانه قانونی داشته باشد یعنی هر یک از فعالان تئاتر مرجعی برای مراجعه در صورت بروز مشکل داشته باشند. این نقیصهای است که تئاتر ما همیشه در طول عمر کوتاهش از آن رنج برده است. چرا که هم برنامهریزیهای شخصی و فردی بوده است و هم ضابطهای اجرایی برای آن فراهم نشده است. از این روی گمان من این است که اگر ما خواهان توسعه تئاتر هستیم باید یک بار برای همیشه آن را ضابطهمند کنیم. در غیر این صورت ممکن است به قیمت معطل گذاشتن همه امکاناتی شود که تا به حال از آنها یاد کردیم.
در حال حاضر در کشور ما چه فرصتهایی برای توسعه تئاتر وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد تا به عنوان نقاط پیش برنده در این امر کمک کنند.
تئاتر ما در حال حاضر با توجه به نیروهای انسانی با تجربه و متخصصی که دارد و از طرفی اشتیاق جوانان به طور کلی علاقمندان به هنر و فرهنگ که در سالهای اخیر روز افزون بوده است و توجه مسئولان فرهنگی و به طور کلی مسئولان نظام به تئاتر همگی شرایطی را فراهم ساخته است که میتوان از آن به عنوان فرصتی مغتنم برای توسعه تئاتر از آنها یاد کرد.