در حال بارگذاری ...
گفتگو با سلیم باشکوه نویسنده و کارگردان نمایش «خواب خوب خواب»

نگاه و شاکله اجتماعی همیشه تاثیرگذار است

ایران تئاتر: جامعه از کانون‌هایی به شمار می‌رود که در آن تمامی اتفاق‌ها پیرامون توده‌ای از انسان‌ها شکل می‌گیرد که سرنوشت‌های بسیاری را شکل می‌دهد. خانواده نیز برگرفته از همان اجتماع توده‌ای کوچکتر است که نقش اساسی و قابل توجه‌ای از کل را در بر می‌گیرد. بنابراین می‌توان این طور بیان کرد که از جز به کل رسیدن منطقی دارد که معنا و مفهوم یک موضوع را شامل می‌شود.

سلیم باشکوه از جوانان سخت کوشی است که در حوزه هنرهای نمایشی کوشیده است که زاویه دیدی هر چند متمایز را در آثار خود به نمایش بگذارد. او در تلاش است تا با کنکاش در زمینه اجتماعی و البته مواردی که به اجتماع بازتاب دارد بتواند نقطه عطفی برای اشاره به موضوعات وابسته، عملی مورد توجه را انجام دهد. باشکوه تاکنون آثاری چون «حساسیت فصلی»، «پریدن»، «چطور می‌توانم همه چیز را فراموش کنم»، «طرح‌های تنهایی» و «اینجا گواتمالا است» را در قالب نمایشنامه به نگارش در آورده است. همچنین او تاکنون نمایش‌های «بیا با هم حرف بزنیم»، «از پشت پلک‌های نیمه باز»، «خداحافظ»، «یک نفر شبیه همه» و «خواب خوب خواب» را روی صحنه برده است. حال به بهانه اجرای نمایش «خواب خوب خواب» و تاثیرات نمایش‌های اجتماعی با وی گفتگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

ضرورت اینکه این روزها نمایش‌های روی صحنه بیشتر به موضوعات اجتماعی توجه دارند چیست؟

این دلیل بیشتر به نگاه و خواسته‌ای که مخاطب امروز ما از نمایش دارد. بیشتر شامل اتفاق‌ها و مسائلی که در جامعه مطرح است و گریبان مخاطب را گرفته است. بنابراین مخاطب سعی دارد بیشتر چیزهایی را ببیند که در زندگی، معاش و زیست خودش با آن درگیر است و به همین خاطر با نمایش‌هایی که به مقوله‌های موردنظر او توجه دارد بیشتر احساس صمیمت یا همذات پنداری می‌کند.

 

برخورداری از این رویکرد چه تبعاتی می‌تواند برای جامعه به همراه داشته باشد؟

به نظر من اگر نگاه و شاکله‌ای که در جامعه وجود دارد بتواند نقدهایی که هنرمندان تئاتر و سایرها هنرها نسبت به خواسته‌هایشان از جامعه می‌پردازند را بر بتابد می‌توان شاهد پیشبرد مثبت و اتفاقات خوبی را شاهد باشیم. حال باید بدانیم به وقوع پیوست آنها در صورتی است که جامعه این موارد را بپذیرد.

 

باتوجه به این نگاه در نمایش «خواب خوب خواب» چه نکاتی را مورد توجه قرار داده‌اید؟

این نمایش یک نمایشنامه مذهبی اجتماعی است که در حقیقت دو پیرنگ به موازات هم پیش می‌روند. در ابتدا قصه آدمی است که به خاطر اتفاقی دچار شوک شده و به کما رفته است. در دومین قصه به مسئله هابیل و قابیل اشاره دارد، داستان دو برادر است که در اثر مشکلی که بین آنها رخ داده به مسائل غیرقابل پیش بینی منجر می‌شود. البته باید ذکر کنم که نمی‌توان یک سری مسائل را به عنوان نکات یا مانیفست از نمایش مشخص کرد که من در زمان نگارش این نمایش به آنها فکر کرده باشم. در واقع بیشتر بسیاری از این اتفاق‌ها در شاکله کلی اثر نهفته است و نمی‌توان گفت که در این زمان به آن مفهوم شکل عمل بخشیده‌ام.

 

علت آنکه کانون خانواده را در بستر اصلی قصه تعریف کرده‌اید چیست؟ نقد اجتماعی در این تصمیم چه جایگاهی دارد؟

بله صد در صد. بالاخره خانواده به عنوان یک جز از یک کل که جامعه را تشکیل می‌دهد به طور حتم یکی از مهمترین اجتماعات را تشکیل می‌دهد. لذا اتفاق‌هایی که در این خانه شکل می‌گیرد و پیرنگ‌های فرعی که وجود دارد، هر کدام از شخصیت‌هایی که در این داستان وجود دارند برای خودشان زیست و زاویه دید متفاوتی دارند. حال چیزی که نشان داده می‌شود متاسفانه این جز به جز خانواده در کنار هم نتوانستند یک جامعه کوچک درست را تشکیل بدهند. حتی در مورد وجود زن و مرد افغان که در طبقه زیرین آن خانواده هستند، هرکدام از اعضای  این خانواده  با زاویه دید و نگاه مختلفی نسبت به زندگی آنها دارند.

 

در این نمایش قصه موازی با شخصیت‌ها حرکت می‌کند. این تمهید در روایت چه تاثیری در کلیت اثر دارد؟

بالاخره زمانی که دو پیرنگ و قصه و یا چند قصه به موازات یکدیگر در کنار هم چیده می‌شوند به طور حتم در خاص یا جذاب شدن قصه کمک می‌کند. در صورتی که این قصه‌ها بتوانند هم را پوشش بدهند و به نوعی پرداختن به این نوع روایت می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد.  

 

شخصیت‌های قصه باتوجه به منطقه جغرافیایی که برای آنها تعریف شده دچار برون ریزی‌هایی هستند که نشان از دغدغه‌مندی آنها دارد. درباره این موضوع بگویید.

در حرف‌های قبل هم این نکته را متذکر شده‌ام که به وجود اهمیت اجتماع اشاره شد. در واقع چیزی که وجود دارد این است که برای رسیدن به یک جامعه درست از نظر من باید تمام نیروها و همه جز به جز آن جامعه برای رسیدن به یک شاکله کلی تلاش کنند. البته درست است که هر کسی می‌تواند دغدغه‌ها و زندگی شخصی خودش را داشته باشد اما زمانی که این دغدغه نتواند در یک مسیر و یا حتی در چند مسیر مختلف که در حال کمک به یک اتفاق کلی کمک کنند به طور حتم ضربه‌های محکمی را به ساختار آن جامعه وارد خواهد کرد. حال چیزی که در این نمایشنامه وجود دارد این است که شخصیت‌های این نمایش هم نمی‌توانند برای رسیدن به یک هدف و اتفاق به یکدیگر کمک کنند. البته شاید در شکل ظاهری این اتفاق رخ بدهد اما در باطن قصه که در بعضی از زمان‌های قصه مخاطب جلوتر از شخصیت‌ها حرکت می‌کند ما موضوع دغدغه‌مندی را متوجه می‌شویم.

 

آیا این نگاه در شخصیت پردازی‌ها هم چنین معنایی داشته است و یا در کل همه عناصر تحت تاثیر قصه است؟

بله. باید بگویم که این نگاه معنایی با این مضمون را با خود به همراه داشته است. حال باید یادآور شوم این تمهید از جمله اتفاق‌های مثبتی است که در شخصیت پردازی در نمایشنامه رخ داده است. البته در این نمایش هرشخصیتی از چیزهایی که جزو مولفه شخصیت پردازی است به طور کامل برخوردار است. حال با این نگاه که مخاطب می‌تواند با خواندن متن نمایشنامه به درون شخصیت این نمایش پی ببرد.

 

خانواده‌ای که قصه از طریق آنها روایت می‌شود بینشان اتفاق دو دسته بودن رخ داده است. آیا این موضوع به همان نقد اجتماعی باز می‌گردد؟

بله. چیزی که ما در این قصه داریم و یا هر نویسنده‌ای که قصه‌ای را نقل می‌کند از اتفاق‌هایی که در جامعه خودش رخ می‌دهد بهره می‌گیرد و نکاتی که در این نمایشنامه وجود دارد و طرف‌های دو دسته در این خانواده حاضر به قبول کردن دسته مقابل نیستند به طور حتم از ماجراهایی که در جامعه ما رخ می‌دهد شکل می‌گیرد. 

 

در طراحی صحنه از مبحث مینی‌مال استفاده شده است. دلیل این تصمیم چه بوده است؟

درباره بحث استفاده از فضای مینی‌مال باید بگویم که شاید این تصمیم به ذائقه اصلی خودم برگردد که من به این شکل از طراحی علاقه دارم.  حال در نظر دارم تنها چیزهایی در صحنه نمایش من وجود داشته باشد که ضرورت دارد و به جز آن موارد سایر چیزها حذف شود. زیرا چیزی که به نظر من خیلی اهمیت دارد شکل قصه است و بنابراین فرم و محتوا باید به یک برآیند برسند که در نگاه مخاطب این چالش قابل قبول باشد و نکاتی را به آنها منتقل کند. درباره بحث مینی‌مال هم جزو این موارد است که فکر می‌کنم در این نمایش هم ضرورت داشت که من به این شکل از طراحی بپردازم.   

 

کارگردانی این اثر فارغ از نگارش متن آن متوجه شما است. تعادل این ترکیب را با چه مختصاتی فراهم آورده‌اید؟

باید درباره این موضوع اشاره داشته باشم زمانی که من متنی را می‌نویسم به عنوان نمایشنامه نویس هستم. اما زمانی که بحث کارگردانی پیش می‌آید دیگر از نگاه من نویسنده‌ای وجود ندارد. حال این نکته امکانی را پیش میآورد که جایی از متن حذف و یا تغییر کند که بنابر فضای تمرینها و فضای نمایشی که وجود دارد نیز شکل بگیرد. البته باید بگویم جزو دسته از آدم‌هایی نیستم که در زمان اجرا تمام و کمال از متن تبعیت کنم. 

 

آیا ممکن نبود بخشی از روایت را در تخیل شاهد باشیم؟

در مورد تخیل در روایت باید اشاره داشته باشم که این اتفاق رخ داده است. ما در این نمایش از چندین صدا استفاده کرده‌ایم که بعد هر کدام از آنها صحنه نمایشی وجود دارد که ما آنها را می‌بینیم. البته باید بگویم زمانی که در حال طراحی میزانسن‌های این نمایش بودم لزوم این مورد را دیدم که فضایی انتزاعی را خلق کنم و صداها را به صورت شخصیت در آورم و مقابل دید مخاطب بگیرم. 

 

نام نمایشنامه به نوعی معرف دیدگاه و زمینه نمایش است. عنوان «خواب خوب خواب» بر چه مبنایی تعریف شده است؟

به نظر من چیزی که در این نمایش وجود دارد که در طراحی صحنه این کار هم وجود دارد درهایی است که در آسمان قرار گرفته‌اند. پنج در که مولفه پنج ورود و خروج مکان این نمایش است. حال چیزی که در طراحی صحنه این نمایش هم معلوم است شاختار یک فضای خواب گونه بودن را تداعی می‌کند که این امر نورپردازی این نمایش هم دیده می‌شود. انگار که تمام کنش‌ها و عکس العمل‌ها در یک فضای خواب شکل میگیرد و بیداری در کار نیست.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی

 




نظرات کاربران