در حال بارگذاری ...
نخستین راپورت‌های حواشی‌ الدوله در آبان ماه

ازبه حرکت درآوردن الیورتوئیست برای اغنیا تا فرصت سوزی در دیدار با شهردار

ایران تئاتر: حسین سینجلی- جنبش نمایشگاهی ایران تئاتری‌ها، تئاتر همیشه در دسترس است حتی در شرایط زلزله، رقص الیورتوئیست برای اغنیا، فرصت‌سوزی آقای مدیرعامل در دیدار با شهردار و ادامه لامبورگینی سواری صفری این‌بار با قریشی، از جمله مباحث مورد توجه حواشی الدوله در آخرین گزارش ارسالی به ما بوده است.

آخرین ملاقاتی که با حواشی الدوله داشتم به اوائل ماه محرم برمی‌گردد. سیاه‌پوش لیستی از اجراهای تعزیه در دست داشت و حدس می‌زدم که احتمالا تا حداقل اربعین بعید است دیگر بتوانم ببینمش. اتفاقا همینطور هم شد و حتی از اربعین هم یک هفته‌ای گذشت تا اینکه جمعه آخر شب تلفن خانه زنگ خورد. حواشی الدوله بود از منزل یکی از دوستانش در کرمانشاه. همانطور که می‌شد حدس زد بعد از وقوع زلزله به مانند بسیاری دیگر از هموطنان‌مان برای کمک به آسیب‌یدگان راهی مناطق غرب کشور شده بود. جالب اینکه متوجه شدم یکی از هنرمندان تئاتر او را به این سفر ترغیب کرده است. مخلص کلام اینکه حدود چهل دقیقه‌ای فقط از زلزله و حاشیه‌های شبیه به معجزه و فداکاری‌های غیر قابل وصف مردم در این حادثه گفت و  چند دقیقه‌ای هم به دو سه مورد دیگر پرداخت. در ادامه و طبق روال همیشگی بدون هیچ کم و کاستی آخرین راپورت‌های حواشی الدوله در آبان‌ماه را می‌خوانید:

 

جنبش نمایشگاهی ایران تئاتری‌ها

با اینکه شاید یه کم دیر شده باشه اما نمی‌تونم نگم که امسال ایران تئاتری ها انصافا تو نمایشگاه مطبوعات خوش درخشیدید. نه اینکه بخوام ازتون الکی تعریف کنم این حرفیه که از خیلیا شنیدم. من که یادم نمیاد قبل از این هیچ غرفه‌ای تا این حد به تئاتر پرداخته باشه. هم مهموناتون و هم برنامه‌هایی که اونجا برگزار کردید به نظرم تونست کاری کنه که بقیه رسانه‌ها از سال دیگه برای اینکه از غافله عقب نیفتن بیشتر به تئاتر و هنرمندان این حوزه بپردازن. اگه بگم یه جورایی یه جنبش تئاتری تو روزای نمایشگاه مطبوعات برپا کردید اغراق نکردم. اینو که به چشم خودم دیدم مهمونای شما رو بعد از اینکه از غرفه شما خارج می‌شدن بروبچه‌های سایر غرفه‌ها حتا برای یه عکس هم که شده چقدر اینور و انور می‌کشیدن. کارگاه تئاتر روزنامه هم خیلی جالب بود. یعنی چیزی بود که می‌شد ازش چیزای جدید یاد گرفت. من که فکر می‌کردم دیگه شیوه‌ای تو تئاتر نمونده باشه که بعد از این همه سال ندیده باشم برام جدید بود، چه برسه به جوونا و تازه واردها. خلاصه که انشاالله سال دیگه هم بهتر از امسال در نمایشگاه مطبوعات بدرخشید و بقیه رسانه‌ها هم متوجه بشن که ظرفیت تئاتر خیلی بیشتر از این حرفاست.

 

به حرکت درآوردن الیورتوئیست برای اغنیا

بالاخره بعد از حدود پنج‌، شش ماه تمرینات پشت درهای بسته و اردوهای مختلف در نقاط مختلف پایتخت، و همچنین شنیدن حرف و حدیث‌های مختلف و بعد خبر تکذیب آنها و دوباره گفتن و دوباره تکذیب کردن و کلی موارد دیگه،  داور مسابقه سوت شروع بازی «الیور توئیست» با سرمربیگری حسین خان پارسایی را در تالار ششصد و خرده‌ای نفری وحدت به صدا درآورد. هر چی که هست خداکنه بازی خوبی رو پیش رو داشته باشیم و تماشاگرانی که از چندین شب قبل پشت درهای تالار وحدت با بروشورهای الیورتوئیست خوابیدن یک اجرای خوب از تمام گروه و عوامل اجرایی شاهد باشن.

نمیدونم چرا حسین خان پارسایی دست رو هر چیزی میزاره کلی حاشیه بوجود میاد. آخه الیورتوئیست دیگه چیزیه که کسی ندونه قراره چه اتفاقی براش بیفته. یعنی انقدر راجع به زندگی این پسرک فیلم و تئاتر و سریال ساخته شده که بعیده کسی داستان نمایش یا همون سرنوشت پسرک شجاع، فقیر و تنهای لندنی رو ندونه در عین حال کلی داستان پراشک و پرماجرای ایرانی هم داریم که زمین مونده. این از این، اما چیه که اجرای نمایش الیور توئیست در کشور ما همیشه حاشیه‌هایی به دنبال داره که ظاهرا به سرنوشت پر طلاطم خود الیور مربوطه . جهت یادآوری می‌توانید به حاشیه‌های اجرای نمایش الیور توئیست در دو سه سال پیش  به کارگردانی اصغر خلیلی رجوع کنید که قرار بود در تالار وحدت اجرا بشه و در نهایت در تالار حافظ اجرا شد و کلی ماجرای دیگه.

اما الیور توئیست جدید در ظاهر امر تفاوت‌های زیادی قراره با تمام الیورتوئیست‌های قبله خودش داشته باشه. نه اینکه سرنوشت الیور بخواد تغییر بکنه، بلکه منظور موزیکال بودن اجرا و روایت همون داستانه همیشگیه. خب وقتی پای تئاتر موزیکال وسط کشیده بشه خواهی نخواهی کلی داستان هم دنبالش میاد. اینکه چقدر بازیگرای این اثر که اکثرشون از جنس بازیگرایی هستن که بیشتر شهرت‌شون رو از مدیوم تصویر گرفتن توانایی این اجرا رو دارن و چقدر نتیجه کار با چیزی که در دنیا بعنوان تئاتر موزیکال شناخته میشه قابل مقایسه هست، چیزیه که بهتره قبل از تماشای اون قضاوتی راجع بهش نکنم. اما چون خیلی وقتا سنگ بزرگ علامت نزدن بوده و پیش از این هم خیلیا چنین اداعاهایی کردن که میخوان چنین و چنان بکنن و نکردن، و یا اگه هم شده کار قابل دفاعی نبوده یه جورایی اهل فن حق دارن که با تردید به موضوع نگاه کنن. البته یه تفاوتی ظاهرا در این اجرا با تجربه‌های ناموفق گذشته هست که اونم چیزی نیست جز دغدغه مالی. یعنی حسین خان پارسایی برای این اجرا بواسطه اسپانسرهایی که وجود داشتن ظاهرا دستش باز بوده که بدون ترس سراغ هر هنرمند به ویژه بازیگری دلش خواست بره. کافیه یه نگاه سرسری به بازیگران و دیگر عوامل اجرای الیورتوئیست حسین خان پارسایی انداخت تا متوجه شد که هزینه اجرای یک همچین کاری خیلی بیشتر از نمایش‌های معمولی هست که در طول سال اجرا میشه.

از طرفی دیگه چون بعیده که تهیه ‌و سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی باشه که بخواد رو کاری سرمایه‌گذاری کنه که ذره‌ای به سوددهی‌اش شک داشته باشه، دست زدن به انواع و اقسام ترفندهای تبلیغاتی طبیعی‌ترین مسئله‌ای است که باید تیم اجرایی این اثر حسابی بهش بپردازه. که در این زمنیه هم به نظر میرسه که تیم تبلیغات کارشو با دست باز از خیلی وقت قبل شروع کرده. اگه اشتباه نکنم حتی تبلیغات اجرای الیورتوئیست در نمایشگاه مطبوعات هم به اشکال مختلف دیده می‌شد. بیلبورد خیابانی و مجازی و... که هیچ. 

خودمونی بگم اینه که هیچ کس مشکلی با تبلیغات متنوع برای جذب مخاطب نداره و این حق طبیعیه هر گروهه که هر قدر میخواد تبلیغه کارشو بکنه اما برای برگشت سرمایه و سوددهی تا حدی میشه به مخاطب فشار آورد و قیمت بلیط را بالا برد. یعنی خدایی افزایش قیمت بلیط اونم تا چیزی حدود 160 هزار تومن هیچ رقمه معقول نیست. البته ظاهرا بعد از اینکه چند روزی بلیط‌ها با این قیمت پیش فروش شدن گویا قیمت‌های تغییر کردن و الان برای طبقه همکف قیمت بلیط‌ها 85 تا 95 هزار تومن و برای بالکن پایین‌تر به فروشه میرسه. یعنی حداقل بلیط برای بالکن‌ سوم 40 هزار تومن و حداکثر برای ردیف‌های اول طبقه همکف 95 هزار تومنه.

نهایتا اینکه آیا مخاطب تئاتر ما که تازه داره یه کم نسبت به سال‌های قبل بیشتر میشه می‌تونه از پس این رقم‌ها بربیاد سوالیه که پاسخ خیلیا از جمله خودم به اون منفیه. در واقع اجرای چنین اثری با چنین قیمت بلیطی را باید نمایشی ویژه اغنیا دانست. البته چون نمایش موزیکال هم هست میشه نتیجه گرفت که یه جورایی الیورتوئیست رو میشه با پول هر مدلی که خواست برای مخاطب پول‌دار به حرکت درآورد. در رابطه با سایر مسائل مطرح درباره این اجرا فعلا بذاریم ببینیم کیفیت کار در چه حدیه بعد در خدمت هستم.

 

فرصت‌سوزی آقای مدیر عامل در دیدار با شهردار

چند روز پیش بالاخره چشم اهالی فرهنگ و هنر و رسانه به جمال روی جناب شهردار جدید پایتخت روشن شد. درباره اهمیت شهردار و ارتباطش با اهالی هنر همین بس که شاید اگر شهرداری تهران و حمایتهایش نبود همین الان خیلی از سالن‌های تئاتر موجود هم نبود. یعنی بعید است اهالی تئاتر می‌تونستن خودشون کار این سالن ها رو به اینجا برسونن. از فرهنگسرای بهمن و خانه هنرمندان بگیر تا پردیس تئاتر خاوران و... که همه و همه حاصل تعامل و کارهای سازمان معظم شهرداری در حوزه فرهنگ و هنر و مشخصا تئاتر است. در واقع اهمیت شهردار و جذب حمایت سازمان متبوعش آنقدر اهمیت دارد که فعالان هنری برای تقویت ارتباط خود با این مدیر شهری همواره رقابتی زیرپوستی داشته و دارند. البته این فقط مختص به کشور ما نیست و در همه دنیا به همین شکل است. حالا برگردیم به نشست و دیدار اهالی رسانه و فرهنگ و هنر با شهردار جدید و وزیر قدیم و شناخته شده‌ای که چند روز پیش از در باغ کتاب برگزار شد. از این دست دیدارها پیش از این نیز به بهانه‌‌های مختلف با شهرداران قبلی برگزار شده  و طبق معمول اهالی تئاتر نیز مانند سایر حوزه‌های هنر فرصت داشتند تا با شهردار حرف‌ها و خواسته‌هایشان را در میان بگذارند. فرصت مناسبی که متاسفانه اصغر خان همت در این روز بعنوان مدیرعامل خانه تئاتر ایران و نماینده اهالی تئاتر آن را سوزاند. عجیب است که اصغر خان همت هنوز که هنوز است حرف‌هایش همان مطالبات دو، سه دهه پیش است. مثلا زمان مدیرعاملی ایرج راد در خانه تئاتر بسیاری او را به محافظه‌کاری و اینکه مدیرعامل ضعیفی است محکوم می‌کردند اما به هر روی بعد از سال‌ها تجربه و آزمون و خطا، همین که ایرج خان راد به حدی از تجربه دست یافت که می‌توانست در سه دقیقه سخن گفتن با وزیر دستور دریافت یک‌ میلیارد تومانی به خانه تئاتر را بگیرد. اما گویا  اصغرخان همت هنوز در قامت منتقد هیات مدیره قرار دارد و همچنان جایگاه حقوقی مدیر عامل را درنیافته است. حالا روز از نو روزی از نو. جامعه تئاتری کشور گویا باید چند سال منتظر بنشیند تا ایشان توجیح بشوند که نحوه مدیریت در کلانشهر تهران چه روندی دارد و چگونه است. مثلا در همان نشست لوریس چکناوریان بعنوان نماینده اهالی موسیقی پیشنهاد راه‌اندازی ارکستر تهران را داد و بقیه فعالان فرهنگ و هنر هم چنین بهرهای بردند، اما آخر حرف‌های آقای همت این شد که به شهردار گفتند که من و شما و آقای وزیر باید با هم جلسه‌ای داشته باشیم چون ممکن است حرف‌هایی بزنم که  در اینجا بعضی ها  خوششان نیاید. 

ازطرفی در انتقاد به شهردار سابق گفت: نمیدانم چرا پردیس تئاتر تهران را در شرقیترین نقطه تهران ساختهاند که ربطی به تئاتر ندارد! یعنی ایشان نمیداند همان شرقیترین نقطه تهران خاستگاه نسل تئاتری فعال امروز است و بواسطه فرهنگسرای خاوران زمینههای هنری بسیاری در دو دهه اخیر در این منطقه فعال شده است. واقعا خیلی عجیب است که هیات مدیره خانه تئاتر از این فرصت‌ها در دیدارهایی که با مسئولان مختلف در طول سال به بهانه‌های مختلف دارند اینقدر استفاده نمی‌کنند که هیچ بلکه اصلا ممکن است فرصت را به تهدید هم تبدیل کنند. یعنی آقای همت در جریان اهمیت و گستردگی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران نیست و نمی‌داند که این سازمان می‌تواند چه کمک‌هایی به بدنه تئاتر کشور بکند!؟ مخلص کلام اینکه مدیریت به این شیوه  قدیمی دیگر نه تنها فایده ندارد که باعث از دست رفتن اعتبار هم می‌شود.

 

ادامه لامبورگینی سواری صفری این‌بار با قریشی

اجرای نمایش «لامبورگینی» رو که قرار بود با بازی حمید صفت خودمون اجرا بشه رو که یادتون هست. حاشیه‌هاشو هم بعیده کسی فراموش کرده باشه، مثله قطع شدن برق سالن و ادامه اجرا با نور موبایل تماشاگرا و...  این وسط چی شده که سیامک خان صفری قصد کرده کماکان پشت رول لامبورگینی بشینه و این بار به جای حمید خان صفت قراره سحر خانم قریشی رو صندلی شاگرد کناره سیامک خان بشینه، همینطوری بدون هیچی خودش حاشیه‌ست. یعنی از خیلیا شنیدم که دوست دارن بدونن دلیل این انتخاب‌های سیامک خان صفری که خودش برای بازیگریش تا امروز اینقدر زحمت کشیده چیه؟! گفتم اینجا اینو بگم شاید سیامک خان دوست داشتن و جواب دادن. خدارو چه دیدی.

 

تئاتر همیشه در دسترس است حتی در شرایط زلزله

زلزله غرب کشور آنقدر تلخ بود که یادآوری اون هیچ رقمه جداب نیست. ضمن اینکه راجع به زلزله تقریبا همه، همه چیزرو میدونن و نیازی نیست من چیزی بگم. اما یه اتفاق خیلی میمونی این وسط افتاد که به نظرم باید خیلی بیشتر از اینا بهش پرداخت و راجع بهش حرف زد. دو، سه روز از زلزله گذشته بود که خبر آمد یکی دو هنرمند تئاتر که در حوزه تئاتر عروسکی فعال هستن با عروسک‌هاشون به مناطق زلزلزه زده رفتن و با اجرای آثارشون برای بچه‌های آسیب دیده تونستن هر چند کوتاه خنده را بر لب این کودکان بنشونن. البته اینجا جای پرداختن به مسائل مفصلی درباره تئاتر درمانی و از ایندست مباحث نیست ولی فقط خواستم با طرح این مسئله خداقوتی به این تئاتری‌ها گفته باشم. چون کاری کردن که خیلی راجع بهش میشه حرف زد. در واقع  بدون هیچ پیش زمینه‌ای این افراد به صورت خودجوش حرکتی کردن که شاید در کارنامه هنری‌شون بیشترین اجر رو براشون داشته باشه. حالا اینکه سایر تئاتری‌ها و هنرمندای حوزه‌های دیگه هم با دیدن این کار بچه‌های تئاتر عروسکی به صرافت چنین اقداماتی می‌افتن یا نه، مسئله دیگه‌ای که بماند برای بعد.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران