نگاهی به نمایش «شهاب سنگ» کاری از مهدی گتمیری
به کجا چنین شتابان
ایران تئاتر- مسعود موسوی: چه بر سر دستاندرکاران نمایش «شهاب سنگ» آمد که حتی نتوانستند و یا حاضر نشدند پانزده شب اجرای مکتوب در قرارداد خود را به پایان برسانند و به ناگاه تصمیم گرفتند تا عطای اجرای عمومی را به لقایش بخشیده ، به اصطلاح بار وبندیل خود را جمع کنند.
تعدادی دانشجوی پر تلاش در این وانفسای اجرای بیحد و حصر و بیحساب و کتاب تئاتری پایتخت، دور هم جمع شدند، از جیب خود بدون داشتن شغلی و درآمدی هزینه کردند تا اینکه با هزاران مرارت و مشکلات موفق شدند هزینه پانزده شب اجرا را در یکی از سالنهای خصوصی تئاتر به اصطلاح جور کرده و شروع اولین شب اجرای خود را جشن بگیرند، در شب آغازین، پا به سالن نمایش «شهاب سنگ» که میگذاشتی همهاش جوانی بود، شور بود، انرژی بود و جسارت، و ضعفهایی که حضور آنها در اولین تجربه کارگردانی حرفهای یک دانشجوی تئاتری طبیعی مینمود. این همه انرژی و شوق برای پیش بردن اولین گامها در دنیای حرفهای تئاتر از سوی کارگردان جوان نمایش و کادر اجراییش، به این امید بود که گامهای بعدی این قدر پر هزینه و پر چالش نباشد، سالنهای اجرایی راحت تر در اختیار آنها قرار بگیرد و ... اما چه بر سر دستاندرکاران نمایش «شهاب سنگ» آمد که حتی نتوانستند و یا حاضر نشدند پانزده شب اجرای مکتوب در قرارداد خود را به پایان برسانند و به ناگاه تصمیم گرفتند تا عطای اجرای عمومی را به لقایش بخشیده ، به اصطلاح بار وبندیل خود را جمع کرده، گوشه عزلت پیشه کرده و در تنهایی و انزوا بخاطر از دست دادن تمامی آرمانهای تئاتری خودحسرت بخورند. چه بر سر آن همه هیجان در مراحل تمرینات، آماده کردن مقدمات اجرا ،تلاش در جهت قرض کردن پول برای پرداخت هزینه کرایه سالن و شور و شوق اولین شب شروع اجرا آمد که شد آن چه نباید میشد؟؟
دانشجویان تئاتری از جمله گروههایی هستند که در تمامی کشورهای صاحب تئاتر از یکسو به وسیله دولت از آنها حمایت همهجانبه بهعملآمده و شرایط برای تجربهاندوزی آنها بهسرعت و باکیفیت بالا فراهم میشود و از سوی دیگر هنرمندان و تماشاگران واقعی و نه کاذب تئاتری در سالنهای اجرای آنها حضور یافته و به تشویق و ترغیب آنها میپردازند تا گامهای نخستین خود را بدون استرس ، دلهره ،دغدغههای مالی و مشکلاتی ازایندست برداشته ، از تجربه و جسارت و نوآوری نترسند و تجمع این دو حمایت است که زمینهساز کشف چهرههای و استعدادهای ناب تئاتری در اینگونه کشورها شده و بالطبع به رشد و شکوفایی فرهنگی و هنری تئاتر ان کشورها هم خواهد انجامید ،شرایطی که برای دستاندرکاران جوان و خوشفکر نمایش «شهاب سنگ» و دیگر نمایشهایی ازایندست در کشورمان بهیچوجه فراهم نبوده و نیست. این گروههای نوپا در بی حمایتیها و بیمهریهای همهجانبهای میسوزند و میسازند، در ادامه کمکم عرصه تئاتر را خالی کرده و میدان را ترک میگویند و بهاینترتیب با خروج تدریجی آنها، عرصه تئاتر کشور و بخصوص پایتخت بیشتر و بیشتر در اختیار هنرمندانی!!!! قرار خواهد گرفت که از حمایتهای بیحساب رانتهای دولتی و گاهی هم بهظاهر غیردولتی بهره برده و به امارهای مالی اجرای خود میبالند. چگونه است که جوانانی همانند مهدی گتمیری کارگردان نمایش «شهاب سنگ» که قطعاً تضمینکننده آینده تئاتر کشور هستند به دلیل مشکلات مالی نمیتوانند تبلیغات محیطی و جذب بازیگر چهره داشته و حتی کرایه 15 شب اجرای خود را بدون قرض بپردازند، اما هستند هنرمندانی!!!! که حتی موفق میشوند در سال سه یا چهار اجرا را در کارنامه خود در گرانترین سالنهای تئاتری ثبت کرده و بدون هیچ توجهی به کیفیت فقط و فقط کمیت و بحث تجارت هنری را پیشه کرده و حتی از خیلی از تجارت پیشگان صنفی و غیر هنری هم درامد بیشتری داشته باشند و تأسف آخر اینکه کارهایی مانند نمایش «شهاب سنگ» از سوی تماشاگرانی مورد بیمهری و عدمحمایت مواجه میشود که اصالت و اهداف والای هنر انسانساز تئاتر را بهعمد و یا از روی سهو فراموش کرده و فقط و فقط برای دیدن رخبهرخ هنرمندان معروف و امضا گرفتن از آنها در برابر گیشههای فروش صف میکشند بدون آنکه خبر داشته باشند. با این به ظاهر حمایت لاکچری و فخر مابانه از اجراهایی صرفا تجاری و بیهویت، تئاتر واقعی و اصیل را در نابود کرده و خیانتی نابخشودنی را به تئاتر کشور روا میدارند. به راستی گناه عوامل نمایش «شهاب سنگ» و شهاب سنگها چیست که فقط به آموزشهای اساتید خود در جهت ارائه اجراهایی باکیفیت و ارزشی وفادار مانده و در نتیجه این چنین سرخورده و ناامید به پایان تلخ اولین حضور خود در دنیای حرفه ای تئاتر میرسند؟ نخستین حضوری که قرار بوده نویدبخش آیندهای درخشان در تئاتر کشور برای آنان باشد. و آخرین سوال از کسانی هست که با حذف کیفیت از تئاتر کشور و سوق دادن شتابانه آن به سوی کمیت و درآمدزایی با افتخار!!! به پیش میروند... کسانیکه افتخارشان فقط و فقط آمار مالی بالای فروش آنهاست و نه اینکه با اجرای خود تا چه حد موفق شدهاند جامعه پیرامون خود را به سوی ویژگیهای انسانسازانه سوق بدهند، دستاوردی که اهداف هنرمندان واقعی تئاتر در جهان بوده و هست. باید از این هنرمندان که برخی از آنان هم پیشینه خوبی در ارائه تئاتر اصیل در کشور داشتهاند با کمال تاسف پرسید... به کجا چنین شتابان!!!!