نگاه همایون علی آبادی به جشنواره نمایشنامه خوانی خانه تئاتر البرز
احترام به ادبیات نمایشی
ایران تئاتر- همایون علیآبادی*: متن حاضر یادداشتی گزارشی است از اجراهای دومین جشنواره نمایشنامه خوانی خانه تئاتر البرز که از ۱۵ تا ۱۸ آذرماه در کرج برگزار شد.
احترام به ادبیات نمایشی با جشنوارهای پرشور «دومین جشنواره استانی نمایشنامه خوانی خانه تئاتر البرز» به مدت سه روز از روز چهارشنبه 15 تا جمعه 17 آذرماه در تئاتر شهر کرج برگزار شد.
در این جشنواره هفده نمایش در سه بخش شامل «دفاع مقدس»، «آسیبهای اجتماعی» و «کارهای آزاد نویسندههای بومی» بر صحنه آمد و مراسم اختتامیه روز شنبه هجدهم آذرماه با حضور مقامات شهر کرج به پایان آمد.
ما از بابت تتمیم فایدت اسامی نمایشها و کارگردان و نویسندههایش را اینجا میآوریم و با درنگی در هر نمایش قابی از جشنواره تئاتر کرج را پیش رویتان باز میکنیم.
در بخش دفاع مقدس این نمایشها بر صحنه رفت «فال مین» به کارگردانی احسان فلاحیان که حسن مطلع جشنواره نیز بود، کاری دیدنی و تأملبرانگیز بود که درنهایت جوایزی را هم به خود اختصاص داد. فال مین نمایشی پر از تعلیق و شور انتظار بود؛ که در کل شروعی خوب برای جشنواره بهحساب آمد.
«صلح سرخ» به کارگردانی هادی ملکیان به مدت پنجاه دقیقه شوری از دفاع مقدس را که شاید با این عبارت بتوان گفت بر صحنه آورد اما آن عبارت: ستارهای بر زمین میکشند و باز این آسمان غمزده غرق ستارههاست.
«دیلان» سعیدثانی باقلی به مدت چهل دقیقه ابعاد دیگری از دفاع مقدس را نمایش داد و تماشاگر با این شعر مرحوم بهار همآوا شدکه: «فغان ز جغد جنگ و مرغوای او» درهرحال یاد و خاطرهی روزهای جنگ برای همهی تئاتریها از اصول و ارکان اولیه است و این جشنواره نیز از این جایگاه خالی نبود.
کار بعدی «سجاد مدافع حرم» با صحنهپردازی مهدی جاوید به مدت پنجاه دقیقه تماشاگران را با جلوه و مجلای روزهای دفاع مقدس به عمق اندیشه و تفکر برد.
نکتهای که اینجا قابل ذکر است اینکه این جشنواره بهکلی خالی از حمایتهای دولتی برگزار شد توانست بهرغم همه کم و کاستیها با توان و ارادهای برخاسته از حس و شعور تئاتری در جایگاه خود بدرخشد.
اما کارهای بعدی بخش دفاع مقدس وقتشه برگردی خونه به کارگردانی محسن شکری رویهی دیگری از ایام پرتپش و تابش جنگ را بر صحنه تئاتر زنده کرد و ما نیز دانستیم که به قول حافظ:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدهی عالم دفاع ما
«عروسی جنگ» نمایش دیگری در بخش دفاع مقدس بود که فیالواقع جوائز را درو کرد. آنهمه ولوله و اشتیاق تماشاگران به این نمایش جمعوجور زیبا چندان بود که در شب اختتامیه رویهای از کنجکاوی و حس برین بلند دفاع مقدس را نمایش داد.
مهری عزیز محمدی در طی سیوهفت دقیقه پیش روی ما کار تأملبرانگیز را بر صحنه آورد.
آخرین کار این بخش متنی از کتاب «دا» بود که با قلم نقاد و وقاد محسن سراجی به کارگردانی مجید کوچکی اجرا شد و ما را با حس برین کارگردان و نویسنده نام آشنا آن روبهرو کرد، متن سراجی در بخش اصلی جشنواره نیامد اما کارگردانیاش موردبررسی قرار گرفت که سرانجام بخشی از جوایز را به خود اختصاص داد.
اما در بخش آسیبهای اجتماعی آغاز کار با اثر جاودانه «فدریکو گارسیا لورکا» یعنی نمایشنامه «خانه برناردا آلبا» که از دو متن ترجمه «احمد شاملو» و «محمود کیانوش» برگرفتهشده بود ما را به فیض رسانید. سمیرا آریا در طی پنجاه دقیقه با برداشتی که سر آخر کاملاً وفادار به متن بود توانست این متن زیبا و کلاسیک لورکا را بر صحنه بیاورد، بگذریم از شعار پایانی نمایش درباره کاراکترهای آن که به نظر دقیق و حسابشده نیامد این کار لورکا شاعری که چهره به خون شد و در جوانی به دست فرانکوی فاشیست کشته شد برای همه جذاب و دیدنی بود.
اما «بی قهوه تلخ» که این کار نیز شاید یکی از بهترین نمایشنامههای وابسته به حوزه مدرنیته در جشنواره بود که خوش درخشید. سحر دکمه چین کارگردان این متن که از سوی مسئولان جشنواره نیز قول اجرا آن در تهران دادهشده، اجرایی بهیادماندنی بود.
اما کار دیگر «تنبان» به کارگردانی توحید آیت بارنگ و لعابی طنز و تلواسه های دراماتیکی اجرا شد و هرگز نتوانست جایی در میان نمایشهای برتر آسیبهای اجتماعی پیدا کند.
«زن» کار سپهر خدایاری به مدت سی دقیقه دید و دریافت بروبچههای خوب تئاتر کرج را از مسائل هم عصر و هم روزگارشان نشان داد درنهایت جاذبه هایی نیز برای تماشاگران داشت.
نکتهای که همین جا باید تصریح و تاکید کرد اینکه نمایشهای خوانشی جشنواره هماره با دیدگاههای کارگردانی و اجرای صحنهای کارها توأمان میشد اگرچه این معضل بزرگ در تئاتر شنیداری سر ناسازگاری نداشت.
برو بچههای تئاتر به هر گونهای که بود چیزی از میزانسن، حس، تمرکز و بافت دراماتیزه ی کارها را از ذهن نرانده بودند و در سخن آخر این جشنواره درواقع احترام به ادبیات نمایشی بود که به اعتقاد من همه شرکتکنندگان یاد آور این سخن پولوس رسول بود که میگوید:
«در آغاز کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود»
اما در بخش کارهای آزاد محمد نکوئی با متن «رفتن به تئاتر» اثر کارل فالنتین یاد آور خاطرهی خوش این اجرا در دهه شصت بود که با بازی خوب زنده یاد «خسرو شکیبایی» و خانم هایده حائری بر صحنه آمد و رنگ و لعابی از طنز و هجاهای خاطره انگیز را بر حومه ذهن نشاند.
اما نمایشهای بعدی این بخش در غایت، تلخ، دردمندانه و شاید سیاه نیز بودهاند: «برادری» کار رضا رباط جزی «صدا فریاد میزد از سردرد» با صحنهپردازی ملیحه دهقان و بالاخره نمایشی شنیداری «یک تیر متمایل به ساعت 25» که حسن ختام جشنواره نیز بود.
دو نمایش برتر دیگر که در این جشنواره نمایشنامه خوانی حضور داشت یکی نمایش «زنی که مردش را کم کرد» نوشته و کارگردانی جواد پورابراهیمی و کارگروهی هنرجویان خانه تئاتر البرز بود و دیگری نمایش «معلم سرخانه» به کارگردانی نوید پارسا بود که در تالار رودکی به صحنه رفت.
داوران جشنواره عبارت بودند از: رامین پرچمی، همایون علی آبادی و محسن سراجی که با پیگیری و دانشی از سالها تجربه و کار آثار جشنواره را نقد و بررسی کردند و مسئولانه تا آخرین لحظات دوشادوش دبیر ارجمند جشنواره خانم «فرانک فروتن» حضور داشتند.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است.
به صد دفتر نشاید گفت حسب حال مشتاقی
*داور جشنواره نمایشنامه خوانی خانه تئاتر البرز