در حال بارگذاری ...
یادداشتی بر نمایش «من یک زنم صدامو میشنوی؟»

من یک زنم، یک زن که دوست داره دیده بشه

ایران تئاتر_مسعود موسوی: من یک زنم صدام رو میشنوی؟ نام اثر نمایشی کاملیا غزلی است که این روزها به نویسندگی و کارگردانی وی در سالن اصلی تالار مولوی به اجرا درآمده است. در این نمایش الناز اسمعیل زادگان، دیبا خاتمی، لاله مرزبان، غزاله مشعشعی، ساناز نجفی، مهسا نعمتی، دریا یاسری و سروش کریمی نژاد به ایفای نقش می پردازند.

هی صدام رو میشنوی،با توام

من یک زنم...هی با تو ام من یک زنم ...یک زن که دوست داره دیده بشه...در آغوش گرفته بشه و مامن و پناهگاه مطمئنی داشته باشه، زنی که دوست داره بهش خیانت نشه و به سوالاتش پاسخی صادقانه داده بشه  زنی که نمیخواد به عنوان یک کالای مصرفی بهش نگاه بشه و زنی که...هی صدام رو میشنوی...من یک زنم آره...یک زن ...صدام رو میشنوی...؟؟؟؟

«من یک زنم صدام رو میشنوی» نام اثر نمایشی کاملیا غزلی است که این روزها به نویسندگی و کارگردانی وی در سالن اصلی تالار مولوی به اجرا درآمده است. همانگونه که از اسم این نمایش مشخص است متن نمایشی فوق پیرامون جنگ تمام عیاری است که زنان از اولین روز خلقت انسان و نخستین روز زندگی خود تا دورانی که در جایگاه نوزاد، نوجوان، جوان، عروس، همسر، مادر، مادر بزرگ و ...قرار گرفته و میگیرند با آن در گیر بوده و هستند، جنگی که نه تنها تمام ناشدنی است بلکه روز به روز به ابعاد آن در کشورهای  جهان سوم و حتی دولت پیشرفته کنونی نیز افزوده شده  ودر این میدان نبرد، این نیمی از ساکنان این کره خاکی هستند که بایستی به مبارزه ای جانانه و همه جانبه دست بزنند، مبارزه ای که قرار است در نهایت به به رسمیت شناختن  منطقی ترین، ابتدایی ترین و قانونی ترین حق و خواسته آنان منتهی شود، حقی بجا و منصفانه که همواره از آنان دریغ شده و میشود. نگاه فوق نخستین زاویه ای است که میتوان  برای درک و شناخت متن نمایشی کاملیا غزلی در نظر گرفت و از زاویه دیگر زن به عنوان مام میهن در این اثر نمایشی مورد بررسی و تاکید قرار گرفته است؛ میهنی که همواره و همه جانبه مورد تاخت و تاز و تجاوز و آماج اهداف  غیر انسانی و پلید قرار گرفته و زخمی و پریشان و نالان از این همه بی حرمتی و بی احترامی به حیات خود ادامه داده و در تلاش است تا به هر بهایی که شده به آرامش رسیده و مرهمی بر زخم های بیشمار پیکر خود در طول سالیان سال زندگی بشری بگذارد. تلفیق این دو دیدگاه در مورد زن به عنوان مام میهن و فردیت زنان به عنوان بخش مهمی از جوامع انسانی و یکی شدن و یکی دیدن نمادین این دو گزینه در سرنوشت محتومی که برایشان در جنگی تمام عیار در نظر گرفته شده، اولین خلاقیت و ابتکار کاملیا غرلی در نقش نویسنده اثر نمایشی «من یک زنم صدام رو میشنوی؟» میباشد که  در جای خود قابل تقدیر و تامل است. نمایش فوق شامل خرده داستانهای تو در تو و موازی است که با هم و در یک راستا جلو میروند و به صورت  پازل مانند در کنار یکدیگر قرار میگیرند ،پازلهایی که در نهایت موجودیت زن را در مقاطع مختلف زندگی اش و درجایگاه ها و نقشهای مختلف به چالش می کشد. زنانی که همواره و در تمامی مراحل زندگی زخمی بر پیکر دارند، زخمی که مشابه  آن را بر پیکر تمامی شخصیت های زن نمایش کاملیا غزلی میتوان دید و یافت،  زخمی که از روز اول خلقت با آنها همراه بوده وهست. متن نمایش کاملیا غزلی، گویای درد ها، رنج ها و شکست هایی است که در قالب شخصیت های متعدد و توسط آنان در اجرا بازگو میشود، زنانی که در اصل یک جسم واحد بوده که در چرخ دنده های روابط تاریخی، اجتماعی و ضدانسانی درگیر شده و چالشی تمام ناشدنی را برای آنان در جهت به اثبات رساندن تمامی قابلیتها و حقوقشان رقم زده است.

متن نمایشی که در اصل یک مونولوگ میباشد و میشد و میتوانست در قالب یک کار تک نفره شکل گرفته و به اجرا درآید با نوعی ساختارشکنی از سوی نویسنده مواجه شده است و وی تلاش کرده است تا با فاصله گرفتن از نگاهی رئالیستی و کلاسیک به موضوعات مطروحه  خود، حرفی  ظاهرا تکراری و قدیمی را در قالبی  و نو به مخاطبین ارائه دهد و در این میان تکمیل کننده این تلاشهای نویسنده در جهت ایجاد حرکتی نو، کارگردانی اثر است که به کمک وی آمده و  در این رابطه با بهره گیری از ویژگیهای  تصویری و مفهومی بدن در فضای اجرایی تلاش شده است تا به تفکرات نویسنده عینیتی جامع و کامل ببخشد. اما این ترفند کارگردان در رابطه با خلق شخصیت هایی که هرکدام بخشی از استعمار و استثمار زنان را در پروسه ای تاریخی  و اجتماعی و خانوادگی به نمایش میگذارند هر چند در جای خود موفق نشان میدهد اما بخصوص در زمانهایی که اشخاص نمادین با حرکاتی بدنی و فرمهایی مفهومی سعی در القای مفاهیم مورد نظر کارگردان را دارند مشکلات عدید ه ای را برای مخاطبین فراهم کرده و زمینه ساز فاصله گرفتن وی از فضا و موضوع نمایش میشوند. به عنوان مثال در یک صحنه از نمایش فوق، هم زمان هشت بازیگر بر روی صحنه حضور دارند، هر یک دیالوگی را بر زبان آورده و حرکتی نمادین بدنی را که قرار است تماشاگر معانی آنها را درک کنند به اجرا درمی آوردند و در این میان تماشاگران حیران میمانند که به کدامیک از شخصیتها نگاه کرده و حرکات وی را دنبال کرده و مفاهیم آن را بفهمند. این تعدد تابلوهای اجرایی در یک زمان از سوی تعداد زیادی از بازیگران، موجب میشود که تماشاگر نداند که به کدام قسمت از صحنه نمایش نگریسته و توجه کند ، چون تمرکز وی بر روی بخشی از صحنه و یا یک بازیگر خاص موجب میشود که همزمان پیامهای نهفته در حرکات و جملات سایر بازیگران در قسمتهای دیگر صحنه را از دست داده  ، کم کم از ادامه و پیگیری موضوع منصرف شده و صرفا به دیدن ظاهری جملات و حرکات بسنده کند که طبیعتا این امر از ضعف های اجرایی  نمایش فوق محسوب شده و به شمار می آید .مشکل دیگر اجرا در تکرارهایی است که شاید در ابتدا جذاب نشان داده و از پیام کارگردان در رابطه با تکرار  مصائب وارده بر زنان و مام میهن در جای جای زندگی تاریخی و اجتماعی آنان حکایت کند اما این تکرار ها کم کم جذابیت خود را از دست داده و خسته کننده نشان میدهند  به این معنا که انگار  کارگردان مطمئن نیست که مخاطبین حرفها و پیامهای وی را درک کرده اند و مدام در صدد تکرار آنهاست که  متاسفانه گزینه و روش مناسبی نشان نداده و اجرا را از جذابیت های اولیه می اندازد.

در این میان و در این اجرا تنها شخصیت غیر متعارف اسبی است که  آن هم به صورت نمادین در داستان و روایت کاملیا غزلی از زنان وجود داشته و خلق شده است، شخصیتی که گاهی سایه مرگ است  که همواره همراه زنان نمادین نمایش است، گاه نمایانگر سم ستورانی است که بر پیکره زن به عنوان میهن تاخته و یورش برهانند و از سوی دیگر نیز میتواند نمایانگر نماد همسرانی بوده باشد که همانند رویای دخترکان بالغ قرار بوده است سوار بر اسبی سفید به زندگی آنان وارد شده و آینده ای سرشار از خوشبختی و محبت و مهربانی را برای آنان رقم بزند، آرمانی که بر اساس نقطه نظر نویسنده و کارگردان اثر نمایشی، دست نیافتنی بوده وهیچگاه اتفاق نیفتاده است. خلق این شخصیت و طراحی درست و صحیح و بسیار خلاقانه حرکات بدنی وی از جمله نکات بسیار مثبت  چه از لحاظ مفهومی و چه از لحاظ شکل بصری میباشد که جذابیت قابل قبولی را به اجرا بخشیده است. همچنین از دیگر نکات مثبت این اجرامیتوان به انتخاب یک زن سیاه پوست و تیره در کنار سایر زنان سفید پوست اشاره کرد که مطرح کننده سرنوشت یکسان و مشابه زنان به دور از تفاوت رنگ پوست  آنان است که انتخابی  بسیار هوشیارانه و قابل تعمق نشان میدهد. استفاده از آواهای  زنده اجرا شده توسط بازیگران بجای افکت های ضبط و پخش شده از منابع صوتی سالن نیز کمک شایانی به لطافت اجرا و فضاسازیها دارد که در جای خود جالب و شنیدنی است. از دیگر نکات  نسبتا مثبت این اجرا بازی بازیگران نمایش «من یک زنم صدامو میشنوی؟»   است که تقریبا یک دست بوده و تمامی آنان برای القای فضا و شخصیت مورد نظر، تمام تلاش خود را انجام داده و تا حدودی موفق نشان میدهند که در این میان بازیگران نقشهای عروس، زن مهاجر ، دختر بی خواب و اسب موفق تر نشان میدهند. در اینجا نکته بسیار حائز اهمیت استفاده کاملیا غزالی از دراماتورژی و مشورت توماج دانش بهزادی است که یکی از شاخصه های بسیار مهم، تاثیر گذار و آموزشی در روند بالا بردن کیفیت  این اجرا میباشد،  چرا که حضور هنری و کارشناسانه وی را میتوان در جای جای این اثر نمایشی دید و حس کرد که این امر نه تنها نقطه ضعفی برای اجرا و کارگردان ان محسوب نشده بلکه از هوشیاری و درایت کاملیا غزلی در استفاده از مشاوره کارشناسی حر فه ای در زمینه خلق یک اثر نمایشی حکایت میکند که امیدواریم  استفاده از این نگاه مشورتی توسط وی  به عنوان یک الگو برای سایر دانشجویان و آینده سازان تئاتر کشور محسوب شده و همه آنها سعی کنند تا با استفاده از مشاوره اساتید صاحب نظر و با تجربه در بالا بردن کیفیت اثر نمایشی خود بکوشند چرا که بهره نهایی را قطعا خود آنها در زمینه  این همکاری خواهند برد. در پایان به کاملیا غزلی برای تلاشی گسترده و پیگیر در جهت استفاده از تجربه صاحب نظران، شکستن کلیشه های رایج اجرایی، رسیدن به نگاهی تازه و همچنین پرداختن تمام عیار به مشکلات زنان به عنوان نیمی از جمعیت کره خاکی تبریک گفته و از وی میخواهیم تا با جمع بندی و آسیب شناسی این اثر نمایشی خود در زمینه انتقال مفاهیم مورد نظرش به مخاطبین عام و نه خاص، زمینه ارتقا هنری خود را فراهم کرده و به این طریق اجراهای بهتر و کامل تری را از وی در آینده شاهد باشیم.

 

 




مطالب مرتبط

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند
گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند

دلارام موسوی، کارگردان «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»، ایده این نمایش را برگرفته از یک اتفاق واقعی در خانواده خود می‌داند که ماجرایش به جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. او برای بازگویی داستان خود، شخصیت‌های نمایش را از قاب عکس بیرون می‌آورد و به آنها جان می‌بخشد.

|

نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان
نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان

بهنام حبیبی: روایت‌های گوناگون مردگان برخاسته از گور، از دنیای پس از مرگ، پیوسته در قالب‌ها و محتواهای گوناگونی به تصویر کشیده شده است. برخی از این روایت‌ها جدی و تراژیک و برخی دیگر با ...

|

«خونِ» روی صحنه می‌آید

«خونِ» روی صحنه می‌آید

نمایش «خونِ» به کارگردانی حسین قاسمی‌هنر با اجرایی از یک کودک 8 ساله در تالار مولوی روی صحنه می‌آید.

|

نظرات کاربران