در حال بارگذاری ...
یادداشت ارمغان بهداروند برای اتفاق ناگواری که در نمایش هایلایت رخ داد

احترام به رنج کارگردان و شوق مخاطب

ایران تئاتر - ارمغان بهداروند :صحنه ای را تصور می کنم که از چراغ چشم های مهربان‌ مردم هنردوست، روشن نباشد و بعد به دلداری کارگردانی که به غفلتی، رنجور است و دلجویی از تماشاگری که به غفلتی دیگر، رنجور است، چند جمله می نویسم که می دانم هر دو به یکدیگر مومنند و همین ایمان حکم می کند که اتفاق ناگزیر ماجرا را به پیوستن دو دست دوستی، به فال نیک بگیریم که در آن تصور نادلبخواه جز تلخی و ناگواری نخواهیم دید.

حق نیست که در تماشای تئاتر که دسترنج ارجمندی است، رنج دیگری بیفزاییم و حق نیست آن را که به رنج های بسیار این روزگار -که بر همه ی آن ها آلودگی هوا را نیز باید افزود- به تماشای تئاتر آمده است، این چنین رنجاند که  تئاتر، از رنج خویش و دیگران گفتن است. گاهی در زیباترین صحنه ی تئاتر، تلفنی زنگ می خورد و خسارتی به بار می آورد و بسیار وقت ها زیباترین لحظات یک شب به دلیل تاخیر در شروع یک تئاتر  حرام‌ می شود. نه آن خسارت، می تواند خستگی را به تن تئاتر باقی بگذارد و نه این تاخیر می تواند تولد دوباره ی تماشاگری که به تماشای تئاتر آمده است را ناممکن کند.
تئاتر ترجمه ی بایدهایی است که به دنبال شان هستیم. بایدهایی شبیه احترام، شبیه فروتنی، شبیه احترام، شبیه گذشت، شبیه احترام، شبیه دعوت! تلاش کنیم بیشتر شبیه تئاتر و ترجمه هایش شویم...
امیدوار باشیم که "باران" در شبی دیگر و اجرایی دیگر، "هایلایت" را به تماشاگر رنجیده از خویش اهدا کند و حتما خواهیم دید که به فروتنی، تماشاگرش به احترام صحنه و صحنه سازها سر فرو خواهد آورد.




نظرات کاربران (1)