در حال بارگذاری ...
یادداشت غلامرضا رمضانی بریک نمایش گران

الیور تویست دیکنز یا جناب پارسایی و یا تکرار نگاه کارول رید ؟

ایران تئاتر- غلامرضارمضانی: مجموعه شگرف از رنگ ها، بازیها، صداها و موزیک در جلوه های بصری زیبا لاجرم برای کسی که تاکنون نمایش باشکوه در صحنه های خیره کننده ندیده حیرت آور است .اما من بیش از آنکه عقلم به چشمم باشد منطق ایجابی‌ام می پرسد حالا که از دیدن دو ساعته تئاترموزیکال الیور تویست بیرون آمدم چه چیزی بر آنچه چارلز دیکنز یا کارول رید گفته بود افزوده شده ؟

 کارگردان و دراماتورژ قصد داشتند برداشت جدیدی از رمان چارلز دیکنز ارایه دهند؟ میخواستند بگویند الیور قرن هیجدهم در دنیای قرن بیست و یکم چه روزگاری دارد؟
باید باور کنیم که در هر دوره از مدیریت های هنری ناپایدار و موقت این کشور رفرم هایی یا بقول خودشان سیاست هایی تمرین میشود که همه مقاصدشان متاسفانه در چشم انداز کوتاهی تعریف شده است . هنوز خیلی دور نشده ایم از طرح پروژه های فاخر سینمایی . پروژه هایی که اغلب با بودجه های هنگفت میلیاردی تولید شدند تا به خیال خودشان  چراغ راهی برای سینما باشند که ارزش های معنوی را اشاعه دهد . ولی در عمل هیچکدام این فیلمهای تزریقی،نتوانست حتی در اندازه خود تاثیر مثبتی بگذارد و تنها با رفتن مدیریت وقت همه اهداف به دست فراموشی سپرده شد . تنها همه سرمایه ای که می توانست به شکل بهتری ریل گذاری برای سینما باشد به باد رفت . عنوان " فیلم های فاخر" هم شد متلک و کنایه .

حالا باید بررسی کرد که تدارک و حمایت ناباورانه مالی  برای اجرای تئاتر موزیکال الیور تویست می خواهد چه سرمشقی برای اهالی تشنه تئاتر باشد  یا می خواهد چه نکاتی رو به اهل نمایش گوشزد کند ؟ آیا می‌بایست برای بودن در کورس رقابت و گرفتن سالن های نمایش ، من بعد بودجه های میلیاردی را ملاک قرار داد ؟ آیا دیگر سوپر استارهای سینما جولانگاهشان صحنه تئاتر می شود و اندک اندک هنر شریف نمایش از عاشقان سینه چاکش فاصله می گیرد ؟ آیا همچون بخش مدعی بدنه سینمای ایران که این روزها شعارشان  رضایت تماشاگر به هر قیمت است و تقریبا همه سالن های سینما را مصادره کرده اند ، صاحبان دولتی و غیر دولتی سالن های نمایش نیز با تبر قلم پای علاقمندان و پیروان هنر اصیل و بی آلایش نمایش را قطع می کنند ؟ آیا منبعد جلوی سالن هایشان بجز نصب و نوشتن نام سوپراستارها  به اسامی کم فروغ و کم فروش بچه های سینه سوخته تئاتری رضایت نمی دهند ‌؟ خدا به خیر کند !نشانه ها می گوید برخی عزم جزم کرده اند تا  تماشاگر را به هر قیمتی به سالن ها بکشانند ‌ . اینطور به نظر میرسد.
الیورتویست در دامان فاگین شرح و حال انگستان قرن هیجدهم را بخوبی روایت میکند و اما روی سن تالار وحدت تنها بذله گویی و جولانگاه حرکات موزون است ‌. کلیپ های برگرفته از فیلم الیور  با دوبله فارسی و موسیقی متن لیونل بارت جمعیت عظیم رقصنده را موزون هدایت می کند . آنقدر در این جانمایی افراط هست که بیشترمواقع تماشاچی شاهد رقص و آوازهای طولانی و خسته کننده است و دیگر عطای دریافت مفهوم را به لقایش می بخشد .

در واقع اگر کسی فیلم زیبا و دلنشن کارول رید را دیده باشد چندان مجدوب صحنه نمایشی که پارسایی پیش رویش قرار داده نمی شود . مگرآنکه همچون پاره ای از نمایش هایی که در لندن و پاریس و گاه آمستردام تنها برای به رخ کشیدن ، در فضایی بزم گونه ، فرصتی برای شب نشینی متمولین است ، بخواهیم اندک اندک در ایران با هنرمندانی که مدعی "نگاه متعهدانه" هستند تئاترهای بزمی داشته باشیم !
با اجرای نمایش های عظیم مخالف نیستم . از تهیه و تدارک تئاترهایی همچون الیورتویست استقبال می کنم . چرا که در طی چهل سال  به دفعات در همین تالار وحدت اجراهایی دیدم که حجم انبوه بازیگر . صحنه آرایی چشم نواز و بازیهای درخشانشان سالیان متمادی در روح و جانم مانده است . اجراهایی که هر کدام حاوی مطالب و معنایی بودند که چرایی سرمایه گذاری اشان را توجیح می کردند ‌ از نمایش هایی چون آن زمان فراخواهد رسید ، هائیتی ، دایره گچی قفقازی و رمئو و ژولیت  و .... اما پارسایی هیچ نکته خاصی از این کپی نمایی اش به متن و اجرا اضافه نکرده بود . الیورتویست اگر در دایره سودجویان و تکدی گران گرفتار افتاده ماحصل چه شرایط اجتماعی بوده؟
اما از علت و چرایی اختصاص بودجه و تزریق میلیاردی به این نمایش تنها می شود به این محصول رسید که رضایت تماشاگر و استقبال بی نظیر و بازگشت سرمایه و سود که فکر می کنم دروغی بیش نیست، مخارج در اختیارگرفتن بازیگران مطرح، هزینه دکور و گروه موسیقی و دستمزد خیل عظیم بازیگر و افراد پشت صحنه برای پنج ماه خیلی بیشتر از تعدا اجراها و درآمد حاصله از گیشه است . اما در نهایت عاقلان دانند.
بازی بازیگران اصلی و مطرح هیچ ویژگی خاصی ندارد . جز هوتن شکیبا که با همه وجودش به صحنه گرما داده بود مابقی بزرگسالان تنها بودند به صرف نام و شهرتشان .

اما یکی از ویژگی های خارق العاده و باورنکردنی  نمایش الیور تویست حضور خیره کننده دو کودک بود که با توجه به تجربه حقیر در بازیگری کودکان روی صحنه و فیلم آنها بشدت درخشان ظاهر شدند و فراتر از سوپر استارهای گرانقیمت جلوه کردند . محمدشاکری  داجر را چنان لطیف و خوب بازی می کرد که نشان از استعداد بسیارش داشت و حتی ایفاگر نقش الیور هم خوب بود . برای من تنها آشنا شدن با این کودکان مستعد کافی بود که پس از اتمام نمایش و فاصله گرفتن از آن همچنان در ذهنم هستند . رقص پا و ادای دیالوگ هایشان بسیار طبیعی و شیرین بود .
بجز صحنه ارایی نمایش که ماحصل بودجه قابل توجه بوده که آن هم بخشی مربوط به پلان های کارول رید و نماهای جذاب لندن است، می خواهم نکته حایز اهمیت دیگر این تئاترموزیکال را هماهنگی خواننده گان و گروه کر بدانم که خیلی حرفه ای و دقیق بودند . جان مایه اصلی اجرای فوق داشتن صداهای دلنشین خواننده گان  سوپرانو . آلتو . تنور و باس و در مجموع کل گروه کر و موسیقی بود . بردیا کیارس هم کپی خوبی از لیونل بارت ارایه کرده و هم رهبری قابل قبولی  برای همسان سازی و هماوایی انجام داده بود . در هر شکل تکرار چنین موقعیت هایی که شکلی از پلی بک را تداعی می کند . همگونی بازیگران روی صحنه و هنرمندان جلوی سن قابل تقدیر و دوست داشتنی بود . این بخش نمایش یعنی گروه موسیقی و کر از بهترین دستاوردهای این اثر است.

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران