در حال بارگذاری ...
گفت وگو با آناهیتا درگاهی بازیگر نمایش «در انتظار آدلف»

فید بک های خوبی از بازی و طراحی لباس در انتظار آدلف گرفته ام

ایران تئاتر: نمایش «در انتظار آدولف» نمایشی شخصیت محور در باره احوالات آدم های این روزگار است. آناهیتا درگاهی بازیگر، نقاش و تهیه کننده دارای مدرک کارشناس ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است . این هنرمند مستعد و جوان تئاتر در سال های اخیر دوران موفقی را در کارش سپری می کند و با بازی در فیلم آخرین بار کی سحر را دیدی به کارگردانی فرزاد موتمن و نمایش سه خواهر به کارگردانی محمد حسن معجونی توانمندی های بازیگریش را نشان داد.

درگاهی تاکنون سه نمایشگاه انفرادی در کاخ نیاوران و گالری سیحون و فرمانیه برپا کرده است. همچنین او در سه نمایشگاه گروهی در موزه هنرهای زیبا کاخ سعد آباد ، گالری کمال الملک و جم آرت گالری دوبی شرکت داشته است. درگاهی با درک درست از مختصات آنا یک زن طبقه متوسط فرانسوی بازی درستی در نمایش «در انتظار آدلف« ارائه می کند.  درنمایش «در انتظار آدولف»  از سوی خالق اثر نگاهی هجوآمیز و روان‌شناختی به  طرز فکر و نوع شخصیت آدم های روشنفکرمآب وجود دارد دارد.  اکثر شخصیت های نمایش به دلیل نگاه مشترک فکری‌شان همه چیز را از زاویه کلیشه‌وار تحلیل‌هایی می‌بینند که عمدتا از کتاب‌خوانی برگرفته  شده‌اند و ارتباطی به تجارب اجتماعی ندارند. آن‌ها که همگی رابطه فامیلی نزدیکی با هم دارند، در یک میهمانی دور هم جمع می‌شوند، اما بجای آن که از این با هم بودن لذت ببرند، به خاطر موضوع ساده نامگذاری کودکی به تحلیل‌های روشنفکرانه و سیاسی بسیارعجولانه روی می‌آورند. به نظر می رسد  ماتیو دلاپورته و الکساندر دلاپتلیر در نوشتن این نمایشنامه سعی در تحلیل شخصیت افراد داشته‌اند و نیز نوع رویکرد غلط چنین آدم‌هایی را به انسان و زندگی آشکار کرده‌اند. نمایش «در انتظار آدلف» به نویسندگی ماتیو دلاپورته و الکساندر دلا پتلیر و کارگردانی علی‌رضا کوشک جلالی است. در خلاصه این نمایش چنین آمده است: در یک مهمانی دوستان عزیزتر از جان، بیان «یک شوخی بی‌مزه» باعث می‌شود تا قبرها شکافته شوند و ارواح خبیثه شروع به‌ رژه رفتن کنند. در طی بحث‌ها ماسک‌های «تفاهم و دوستی» بی‌رحمانه بر زمین می‌ریزند. موقعیت‌های ابزورد و گروتسک، همراه با آتشفشانی از دیالوگ‌های گزنده و بی‌نظیر که یادآور سنت کمدی‌های انتقادی/ اجتماعی فرانسه است، ازجمله مولیر، بخصوص یاسمینا رضا، با ضرب‌آهنگ نفس‌گیری نمایش را به جلو می‌برند و ما را به هزارلای افکار شیطانی روشنفکران نئاندرتال نزدیک می‌کند. فرانسویان در ژانر «طنز گزنده اجتماعی» در جایگاه ویژه‌ای قرار دارند.با آناهیتا درگاهی در باره ویژگی های نقش آنا و بازتولید جدید نمایش در تئاتر مستقل تهران گفت وگویی انجام داده ایم.

 

 

آنای نمایش در انتظار آدلف را به لحاظ خاستگاه اجتماعی چگونه می توانیم ارزیابی کنیم؟

نکته مهم در نمایش در انتظار آدلف این است که تعدادی دوست با هم معاشرت می کنند و همه چیز در وهله اول و خوب و روبه راه است و همه از هم تعریف می کنند . ناگهان بر اثر بروز مسئله ای همه این نقاب ها و ظاهر سازی های متظاهرانه از بین می رود و با ورود آنها به داستان هسته این اتفاقات رقم می خورد. به نظرم آنا شخصیت جذابی دارد و نقش متفاوتی است و تا به حال چنین شخصیتی را بازی نکرده بودم.

 

آیا آنا را می توانیم یک زن امروزی بدانیم؟

آنا زنی است متعلق به این روزگار با تمام مختصات یک زنی که در اجتماع هم حضور دارد و شغلش هم طراحی لباس است و با شوهرش دچار مشکل شده است و البته نمی خواهد دیگران متوجه این اختلافات بشوند .

 

شغل آنا طراحی لباس است و شما در این نمایش علاوه بر بازیگری طراحی لباس نمایش را انجام می دهید؛ این مسئله برایتان چه ویژگی هایی داشت؟

موقعیت جالبی بود و فید بک های خوبی از کار طراحیم گرفتم. من از دو رنگ مشکی و قرمز که نماد حزب نازی است در فضا و لباس شخصیتها استفاده کردم. در زمینه طراحی به موقعیت شغلی شخصیتها توجه داشتم .

 

آیا طراحی لباس نمایش توسط علیرضا کوشک جلالی به شما پیشنهاد شد؟

در ابتدا من پیشنهاد این کار را دادم و ایشان از این پیشنهاد استقبال کردند .

 

اینکه بتوانید حالت سنگین یک زن باردار را ارائه کنید، با کار دشواری مواجه بودید؟

کار دشواری بود؛ زیرا باید راکورد راه رفتن و نشستن و عصبانیت یک زن باردار را در طول مدت نمایش حفظ می کردم. دوست داشتم این حالات زن باردار را در بازیم مورد استفاده قرار بدهم. البته در شروع تمرینات قرار نبود حاملگی آنا زیاد برجسته باشد . اما کارگردان صلاح دید باید حاملگی آنا دیده می شد .

 

در اجرای موفق یک نمایش نقش پارتنرهای روبه رو چقدر نقش و سهم دارد؟

نقش مهم و تعیین کننده ای دارد . حضور اشکان خطیبی و رضا مولایی در کیفیت نمایش موثر بود و به نظرم رضا مولایی بازیگر صبور و درجه یکی است و ضمن ارائه بازیش حواسش به بازی سایر بازیگران و فضای صحنه است .

 

معمولا نمایش هایی مثل همین در انتظار آدلف و یا خدای کشتار که بتدریج شخصیتها من واقعی خودشان را نشان می دهند، برای مخاطبان جذابیت های زیادی دارد ؟

دلیل چنین رویکردی ،واقعی بودن این نوع واکنش ها است و مخاطب به همین دلیل دوست دارد نمایش هایی با چنین ویژگی را برای دیدن انتخاب کند . آدم هایی که در دور و برمان زیاد می بینیم و به همین دلیل برای مخاطب ملموس و قابل باور هستند . خود من در دور و اطرافم آدم هایی این نوعی را می شناسم . موقعی که نمایش هایی از این جنس مثل خدای کشتار و یا پپرونی برای دیکتاتور را  دیدم، متوجه شدم چنین ویژگی هایی در این شخصیتها وجود دارد .

 

با توجه به جهان شمول وجود این خصلت ها بین تمام آدم ها ، آیا این امکان وجود نداشت نمایش در انتظار آدلف را ایرانیزه کرد؟

نه، این امکان وجود نداشت.

 

آیا ممکن بود کسی و یا گروهی از دیدن نمایش دچار سوء برداشت شوند؟

 نه ،قضیه این نیست. نمایش نامه به گونه ای نوشته که مختص فرهنگ فرانسه است و این ویژگی حتی در دیالوگ بین شخصیتها قابل دیده شدن است . تمام اصطلاحات به کار برده شدن در نمایش ماهیت غیر ایرانی داشتند و با ایرانی شدنشان ماهیتشان زیر سوال می رفت . به نظرم ایرانیزه کردن نمایش نامه هایی با چنین ویژگی های یک اشتباه است . البته در کارگردانی علیرضا کوشک جلالی تمام تلاشش را انجام داد تا مخاطب با شخصیت های نمایش ارتباط برقرار کنند .

 

ایفای کدامیک از صحنه های نمایش برایتان دارای جذابیت بیشتری بود؟

صحنه ای که در نمایش همسر آنا تصور می کند او با دوست نردیکش رابطه دارد . به لحاظ موقعیت بازیگری و واکنش های بازیگران صحنه و میزان هیجانی که در آتمسفر فضای نمایش به وجود آمد برایم جالب بود . در ادامه دعوای آنا با شوهرش هم بسیار جذاب و درست از کار در آمد .

 

چقدر داشتن  آن در بازیگری می تواند در ارتباط بهتر مخاطب با بازیگر کمک کند؟

آن بازیگری نکته مهمی در کار یک بازیگر است تا بتواند به موفقعیت کامل و همه جانبه  برسد . البته خیلی بازیگرانی هستند که بازیگر خوبی هستند ، اما فاقد آن هستند و نمی توانند فید بک بزرگی را که انتظار دارند از تماشاگران دریافت کنند .

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران