در حال بارگذاری ...
گفتگو با مسعود طیبی کارگردان نمایش «درمه بخوان»

در آثار اکبر رادی گروه اجرایی کاملا تحت سیطره نویسنده قرار می گیرند

ایران تئاتر: از ویژگی های آثار اکبر رادی این است که آنقدر فضا را دقیق طراحی می کند که کارگردان و گروه اجرایی نمی توانند چیزی جز آنچه او نوشته اجرا کنند و کاملا تحت سیطره نویسنده قرار می گیرند

بالاخره «در مه بخوان» اکبر رادی نیز پس از سالها به روی صحنه آمد تا بار دیگر یاد و خاطره یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان ایران زنده شود.

این اثر که در سال 1354 نوشته شده و در همان سال نیز از طریق انتشارات زمان به چاپ رسیده بود، اثری بکر است که اگر از انگشت شمار نمایشنامه خوانی هایی که از آن شده  بگذریم، تا سال 1396 هرگز خاک صحنه را ندیده بود تا مسعود طیبی شاگرد خلف ایشان این فرصت را پیدا کند تا عنوان اولین کارگردانی که «درمه بخوان» را به روی صحنه می برد، به خود اختصاص دهد.

در این خصوص گفت و گویی با این کارگردان جوان انجام دادیم که نظر شما را بدان جلب می کنیم:

 

در این سالها کارهای زیادی از استاد اکبر رادی به روی صحنه برده اید، چرا به آثار ایشان علاقه مند هستید؟

شاید یکی از اصلی ترین دلایل آن شناختی است که از اکبر رادی دارم. ایشان استاد من بودند و از نظر من به لحاظ روحی و معنوی یک هنرمند ارزشمند بود. یک نویسنده رئالیست که به مسائل عمیق اجتماعی پایبند بود. موضوعی که به نظر من جامعه بدان نیازمند است. من به خاطر علاقه ای که به آثار این استاد والامقام داشتم تحقیقات زیادی در این ارتباط داشتم. موضوع پایان نامه کارشناسی و کارشناسی ارشدم به آثار ایشان اختصاص دارد و تاکنون نمایشنامه هایی از جمله کاکتوس، تانگوی تخم مرغ داغ, خانمچه و مهتابی و آهنگ های شکلاتی را از ایشان اجرا کرده ام.

 

با توجه به تحقیقاتی که در خصوص آثار اکبر رادی داشتید چه تفاوتی بین ایشان و سایر نویسندگان دیدید؟

مهمترین ویژگی کار ایشان همانطور که گفتم توجه به عمق مسائل اجتماعی است. متاسفانه ما در حال حاضر درام رئالیستی که به معنای واقعی ذهن مخاطب را به چالش کشاند خیلی کم داریم اما آثار اکبر رادی این گونه اند. شاید علت هم عدم توجه مخاطب ما به مفاهیمی است که از یک نمایش باید القا شود. متاسفانه برخی مخاطبان ما اینکه تئاتری را نفهمیده اند دلیل خوب بودن آن می دانند و برای آن ارزش قائل می شوند و به همین دلیل است که شاید آثار رئالیستی مثل این نمایش عامه پسند نیستند. چون عادت کرده ایم نمایشهای سطح پایین از لحاظ محتوایی ببینیم. در حال حاضر کاری که ما را بخنداند یا مفاهیم سطحی روز را مطرح کند جذاب شده است و کارهایی که عمق فاجعه را کنکاش می کنند مخاطب خاص را درگیر می نماید و به نظر من شاید علت کم فروغ بودن آثار آقای رادی نیز همین توجه خاص است که از یکسو عنوان یک نویسنده برتر و ماندگار در نمایش کشور را برایش به ارمغان می آورد و از سوی دیگر خیلی مخاطبان آثارش را نمی پسندند.

به عقیده من کارگردانان باید سطح سلیقه مخاطب را یک پله بالاببرد و به همان میزان که از نظر تکنیکی بسیار خوب عمل می کنیم از لحاظ محتوایی و مفهومی نیز کمی به سمت جلو حرکت کنیم. واقعا در خیلی از کارها مخاطب هیچ چیز جدیدی را از نمایش نمی گیرد.

 

«درمه بخوان» از جمله آثاری است که تاکنون به روی صحنه نرفته، و با توجه به اینکه مربوط به دهه 50 می شود شاید برای مخاطب جذاب نباشد، چرا تصمیم گرفتید این کار را برای صحنه آماده کنید؟

این نمایشنامه گروتسک متنی دقیق دارد و یکی از متفاوت ترین آثار اکبر رادی به حساب می آید به این ترتیب نمایش در فضایی طنز و کمیک جلو می رود اما ناگهان مخاطب را شوکه می کند. بی شک در آن برهه زمانی با توجه نگاهی عمیقی که به یک موضوع اجتماعی خاص دارد، جذابیت زیادی برای مخاطب داشت  اما به نظر من به خاطر مفاهیم انسانی که در آن مطرح است، می توان با ایجاد تغییراتی در برهه های دیگر بدان ها قابلیت اجرا داد.

 

چه تغییراتی بر متن دادید تا در این برهه زمانی نیز قابلیت اجرا یابد؟

یکی از ویژگی های متن های آقای رادی این است که آنقدر فضا را دقیق طراحی کرده که کارگردان و گروه اجرایی نمی توانند چیزی جز آنچه او نوشته اجرا کنند و کاملا تحت سیطره نویسنده قرار می گیرند. او در آثارش مثل یک دومینو عمل می کند و با برداشتن هر بخش، قصه با مشکل روبرو می شود مجبوری می شوی در متن تغییرات دیگری دهی تا کار با خلل ایجاد نشود. ما هم سعی کردیم ضمن پایبندی کامل به اثر، تغییراتی در آن بدهیم که نیازمند یک دراماتورژی سنگین بود چون اگر تغییرات زیادی می شد در پایبندی به اثر دچار ضعف می دشم مجبور بودیم کار را براساس یا با برداشت آزاد از نمایشنامه در مه بخوان برای اجرا آماده کنیم که من به هیچ وجه علاقه ای به این کار نداشتم.

فضای کار نیز با تغییراتی روبرو شد مثلا فضای نمایش یک ساختمان دوطبقه است که ما آن را در یک طبقه نمایش دادیم، سالن سخنرانی را حذف کردیم و متن را تا حدودی خلاصه نمودیم.

 

یکی از سوالاتی که شاید ذهن خیلی از مخاطبان شما را درگیر کند، اجرای نمایش در سنگلج بود، چرا این سالن را انتخاب کردید، در حالیکه مضمون کار شما برای تماشاخانه هایی مثل سرو ملموس تر بود؟

خوب تاکنون در تماشاخانه سنگلج اجراهای زیادی از آثار زنده یاد رادی به صحنه رفته و هنرمندان بزرگی آثار او را اجرا کرده اند به همین دلیل علاقه مند بودم این اتفاق نوستالژیک را مجددا یادآوری کنم و از طرف دیگر تماشاخانه سنگلج از لحاظ امکانات تکنیکی و تیم مدیریتی جزو بهترین تماشاخانه های تهران به حساب می آید و احساس کردم در این تماشاخانه اجرای بهتری خواهم داشت.

 

به عقیده خودتان اجرای یک اثر نمایشی دو ساعته، در این ماه سال و آنهم در ساعت 8 شب و در سنگلج می تواند مخاطب را به سالن جذب کند؟

شاید برای خودم هم خسته کننده باشد اما ما قرار بود تک اجرای نمایش را اجرا کنیم و ساعت اجرا نیز به عقب تر مثلا ساعت 7 برود ولی بعدا سالن دو اجرایی شد و من نمی توانستم کاری که برای آن تلاش کرده بودیم و تمرین شده بود را کنسل کنم. هرچند این کار پر از درگیری و کنش است و برای مخاطب خسته کننده و ملالت بار نیست.

 

گفت وگو از: علی رحیمی

 




مطالب مرتبط

آمار فروش تئاتر شهر، تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«سیاه خال» نیم میلیاردی شد 
آمار فروش تئاتر شهر، تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«سیاه خال» نیم میلیاردی شد 

آمار فروش و تماشاگران نمایش‌ تالارهای اصلی، چهارسو، قشقایی، سایه، کارگاه نمایش و کافه‌تریای چارسو و قشقایی تئاتر شهر همچنین تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 18 اسفند ۱۴۰۲ اعلام شد و در این میان «سیاه خال» توانست به فروش نیم‌میلیاردی دست پیدا کند.

|

نظرات کاربران