در حال بارگذاری ...
نگاهی به اجرای نمایش « زندانی خیابان نواب» به کارگردانی هوشمند هنرکار

معادل‌سازی یک امر جهان‌شمول

ایران تئاتر- بهروز فائقیان: « زندانی خیابان نواب» در معادل سازی با « زندانی خیابان دوم» نوشته نیل سایمون به وضوح بر قرابت‌های انکارناپذیری میان درونمایه این متن و بازنمودهای آن انگشت می‌گذارد که دست کم امروز در هر نقطه از دنیا می‌توان ما به ازایی برای آن پیدا کرد.

اگر برگزیدن متنی نمایشی از یک جریان فکری خاص تئاتری، خود معنای وجودی یک اجرا در زمان و مکانی خاص از جهان را بتواند شکل دهد، نمایش « زندانی خیابان نواب» این گزینش آگاهانه را به درستی صورت داده است. « زندانی خیابان نواب» به عنوان برداشتی آزاد اما در معادل سازی با « زندانی خیابان دوم» نوشته نیل سایمون به وضوح بر قرابت‌های انکارناپذیری میان درونمایه این متن و بازنمودهای آن انگشت می‌گذارد که دست کم امروز در هر نقطه از دنیا می‌توان ما به ازایی برای آن پیدا کرد. خیابان نواب به عنوان یکی از نمادهای طرح توسعه و نوسازی شهری پایتخت ایران که شهروندانش را از بافتی سنتی به سلول‌های انبوه‌نشینی کشانده، مابه ازایی برای خیابان دوم در نمایشنامه نیل سایمون است که البته این روزها می‌توان در قاهره، بغداد یا هر پایتخت خاورمیانه‌ای دیگری هم مشابهش را پیدا کرد. به این ترتیب « زندانی خیابان نواب» در تأسی از این متن هجوآمیز نیل سایمون، خواسته و ناخواسته بر اعتبار آن به عنوان یک اثر هنری جهان‌شمول هم گواهی می‌دهد.

 

شاید به دلیل همین جهان‌شمولی نمایشنامه نیل سایمون است که آداپته کردن اجراهایی از آن در نقاط مختلف جهان دشواری‌های زیادی به همراه نخواهد داشت.  کارگردانی هوشمند هنرکار در اجرایی بی ادعا که بیش از هر چیز طرح موقعیتی اجتماعی را دنبال می‌کند، از آگاه بودن او به غیرضروری بودن جایگزینی‌های عمده در متن نشان دارد. به این ترتیب در اجرای نسخه ایرانی نمایشنامه نیل سایمون عمدۀ معادل‌سازی‌ها بر جایگزینی کاراکترها و طیف‌های اجتماعی در این سلول‌های شهری است که البته جامعه ای بزرگ‌تر را نمایندگی می‌کنند.

 

اجرای « زندانی خیابان نواب» در القای این فضای هجوآمیز و البته در ترسیم روندی که لحظه به لحظه به نافرجامی‌های محتوم موردنظر نویسنده نزدیک می‌شود، تصویری قابل قبول را ارائه می‌دهد و موفق می‌شود تعادل میان واقع‌گرایی اجتماعی و ذهنیت‌های هجوآمیز  را در ضرباهنگی مناسب برقرار کند.

 

کارگردان در این اجرا پیش از هر چیز  در ترسیم ساکنین این سلول‌های شهری است که موفق می‌شود طیف‌های آشنای جامعۀ شهری ایران را بازنمایی کند. دانشجویان مجرد، زوج‌های کارمند و خرده پاهای مشاغل آزاد هر یک در محدوده سکونت خود که البته در محاصره محدوده دیگر ساکنین است، در روابط پرتلاطمی غوطه می‌خورند که هر روز رو به وخامت بیشتر می‌رود و گریزگاهی هم برای آن نمی‌توان متصور بود. وارد کردن نمایندگانی از جامعه ایرانی که البته اغلب حضوری مستقیم در صحنه نمایش ندارند به کارگردان اجازه می‌دهد تا بعضی رفتارهای اجتماعی آنان را هم به میان بکشد. نفوذ بی حد و حصر سرایدار در مناسبات مجتمع مسکونی، رفت و آمدهای وقت و بی وقت و البته مشکوک دانشجوها و مهمان‌هایشان از جمله این رفتارها است که بخشی از روند آداپته کردن متن با مختصات اجتماعی امروز ایران را شکل می‌دهد و به این ترتیب در همذات پنداری های مخاطب با مجموعه روابطی که در نمایش حکفرما است هم نقش بازی می‌کند.

 

ساختار فضایی در متن و بازتاب آن در اجرای « زندانی خیابان نواب» با هوشمندی از حضور مستقیم دیگر ساکنین واحدهای مجتمع در صحنه نمایش پرهیز می‌کند و ارتباط‌های میان این سلول‌ها را که اغلب جز کشمکش‌هایی خشم آلود میان ساکنانش نیست، در نوعی از ارتباط  درونی-بیرونی دیالوگ‌ها توصیف می‌کند. این شگردی حساب شده است که درونمایه اصلی درام یعنی ساختن تصویری از محبس‌هایی که ساکنین هریک در آن‌ها گرفتار شده‌اند را به تدریج و در یک پروسه دراماتیک نشانه‌گذاری می‌کند و خانه-زندان های شهری را از این طریق ترسیم می کند.  

 

هجویه‌ای که نویسنده متن از مناسبات جاری در طبقاتی از اجتماع شهری شکل می‌دهد، به این ترتیب است که بروز می‌یابد و به زعم نویسنده، این بستری است که هرگونه ناهنجاری و فروپاشی را برای آن می‌توان متصور بود. یکی از تصاویر هجوآمیزی که نویسنده می‌تواند برای گرفتار آمدگان در چنین بی سروسامانی خردکننده‌ای پیش بینی کند، پیش بینی مدفون شدن آن‌ها در انبوه زباله‌هایشان است که هرروز بر ارتفاعشان افزوده می‌شود و می‌رود که همه ساکنین را یکجا در خود بپوشاند. همین تصویر است که در گره خوردن با ناهنجاری‌های ارتباطی میان محبوسین در این سلول‌های تنگ و تاریک، فضایی تیره و تار را می‌سازد که به عنوان آینده‌ای محتوم گریزی از آن نیست. نیل سایمون در بخشی از تصویرسازی‌های پر ظرافت خود از این موقعیت حتی پیش‌تر می‌رود و نمودهایی از آنچه این شرایط می‌تواند به بارآورد را برای مخاطب ترسیم می‌کند. این تصویری است که در ذهنیت شخصیت مرد خانواده و در دسیسه چینی او برای انتقام گیری از همسایه‌اش تجلی پیدا می‌کند؛ دسیسه ای برای از میان برداشتن همسایه ناسازگار که مرد به دنبال شکستش در کارزار کشمکش‌هایی دراز مدت با او، به عنوان تنها راه تسکین روحی خود دنبالش می‌کند.

    




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با کارگردان و بازیگر «مناظره وایادولید»

هوشمند هنرکار: فرم نباید مزاحم ارتباط اندیشه تئاتر با تماشاگر باشد
گفت‌وگو با کارگردان و بازیگر «مناظره وایادولید»

هوشمند هنرکار: فرم نباید مزاحم ارتباط اندیشه تئاتر با تماشاگر باشد

هوشمند هنرکار، بازیگر و کارگردان «مناظره وایادولید» با بیان این‌که در این اثر تلاش شده تا دغدغه‌های انسانی و اجتماعی به نمایش درآید، گفت به شعبده‌بازی‌های نور، صدا و افکت علاقه زیادی ندارم، درام و تئاتر باید روی صحنه جاری شود و فرم‌ نباید مزاحم ارتباط اندیشه تئاتر با ...

|

نظرات کاربران