یادداشت جواد مولانیا بر نمایش ماراساد به کارگردانی ایمان اسکندری:
جهان چندان هم، جایی روشن نیست
ایران تئاتر: ماراساد فضایی را برای من میسازد که هرگز دوست ندارم در عالمِ واقع آن را تجربه کنم؛ فضایی پر از رنج، ناامیدی و کوبیدن بر دری که کوبه ندارد. (۱)
ایمان اسکندری کارگردانِ نمایش ماراساد، صحنه را بهگونهای طراحی کرده است که دیدن نمایشِ پر از درد او، مخاطب را نهتنها آزار نمیدهد (که این با نمایشهای فیزیکال تناقض دارد) بلکه لحظههایی قابلتماشا و بدون زجر با افکت و آواز برای تو به وجود میآورد.
صداهایی آشنا میشنوی؛ همچون صدایِ تیغی بر پوست و اینگونه باشخصیتها آشنایی بیشتری پیدا میکنی و در مییابی که جهان چندان هم، جایی روشن نیست.
شیوهی طراحی صحنهی نمایش که اتفاقاً کار خود کارگردان است؛ کمکی بزرگ به قصهاش میکند، هربار شخصیت ها از سربالایی تیز و خشنی بالا میروند و دوباره همچون سیزیف انگار با فاش کردنِ حقیقتی به اعماق باز میگردند و فرو میروند به عمقی که جهنمی تاریک و پر از توحش است.
هیچ مدرکی از تمدن وجود ندارد که در همان حال، مدرکی از توحش نباشد.
و تماشاچی با این شیوهی فرمالیستی به شخصیت اصلی نزدیک میشود و او را دوست میدارد.
و در پایان اینکه: راه شناخت یک نفر، دوست داشتن اوست بی هیچ امیدی
(۱): اشاره ای به شعری از احمد شاملو