در حال بارگذاری ...
نقد نمایش قهوه قجری به کارگردانی ملیکا رضی

این گروه نوجوان چیزی ازبزرگسالان کم نداشتند

ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش قهوه قجری درسال ۷۹ در تئاتر شهر با کارگردانی وبازی آتیلا پسیانی به روی صحنه رفته بود .نمایش در واقع بخش هایی از تاریخ معاصر کشور درعهد قاجار است که با فراز هایی از قصه هملت در یک راستا قرار گرفته وتلفیق شده است .

ماجرای قهوه قجری وکشتن امرا وبزرگان کشوری ولشکری که با پادشاه مخالف بوده اند در آن ایام رواج  داشته است .

 شاه مخالفان خود را با قهوه ای مسموم به قتل می رسانده‌که معروف به قهوه قجری شده بود  تا جایی که  قهوه قجری تبدیل به ضرب مثل شد وحکایت آن کسی است که بهر دلیلی با حکومت وقت سر ناسازگاری دارد و ساز مخالف می زند ودر نهایت توسط  عمال حکومت و به دستور شخص اول مملکت  به قتل می رسد .

در واقع اگر به کسی می گفتند که مثلا کاری نکن قهوه قجری بهت بدم این یک تهدید علنی به شمار می آمد .  یعنی مواظب حرکات وسکنات و رفتار وگفتار خودت باش وگرنه کار دست خودت می دهی .

چون این وقایع در دربار قاجار واصولا در رده های بالای مملکتی  وحکومتی اتفاق می افتاد و به نوعی اتفاقات داخل حکومت و توطئه هایی بود که سران آن برای حفظ منافع وقدرت خود وخارج کردن حریف از دور ورسیدن به امیال وخواسته هایشان  برای یکدیگر تدارک می دیدند به نوعی با وقایع نمایشنامه هملت که آن هم  پر از توطئه چینی بر علیه یکدیگرو اتفافات درون حکومتی در رده های بالای آن است شباهت دارد .

آتیلا پسیانی این دو را به شیوه نمایش های سنتی آئینی چه در متن وچه در اجرا در هم آمیخته و ازعناصرنمایش های سنتی آئینی مانند تخت حوضی ، سیاه بازی ، نقالی ، تعزیه وپرده خوانی و... استفاده کرده است . این خلاقیت آتیلا درآن سال به نوعی  بدیع می نمود هم از این رو نمایش با استقبال روبرو شد اما از سویی نیز تلفیق این دو با یکدیگر یعنی هملت اثر معروف  شکسپیر با داستان قهوه قجری  و اتفاقات دربار ناصری به لحاظ دراماتیک وایضا جنبه های کمدی  وارجاعات وارتباطات زیر متنی در جاهایی تناسب چندان نداشتند .

به همبن دلیل تیپ شخصیتها واعمال و رفتار وکنش و واکنش هایشان در جاهایی تصنعی می نمود . انگار که به کل متن حقنه شده باشند. درواقع کل ماجرا باید از دل قصه و روابط جهان حاکم بر آن بیرون بیاید نه آنکه به هم متصل شوند چون اینگونه مانند وصله های ناجور از کار در می آیند هرچند که آتیلا توانسته بود تا حدودی این مورد را در نمایش رفع  نماید وماجرا را توگویی چون یک داستان ایرانی به صحنه بکشد به گونه ای که برای مخاظب قابل باور باشد .  

 نمایش  قهوه قجری  توسط هنر جویان نوجوان آموزشگاه بازیگری پانیذ وبه کارگردانی ملیکا رضی که خود یکی  از مربیان این آموزشگاه است به روی صحنه رفته است . در این نمایش نیز ما بیشتر شاهد دو پارگی متن هستیم به همین دلیل نمایش از هم گیسخته می نماید و متن به آن انسجام دراماتیک نرسیده است .

چنانچه کارگردان ملیکا رضی  برداشت خود را ازمتن داشته یا آن را به نوعی کوتاه کرده ویا بخش های اصلی را  در یک راستا قرار داده می باید به این نکته  یعنی ارتباط بین  موضوع ها ، شخصیت ها ،علت وجودی آنان و ربط ماهوی اشان وتحلیل متن به لحاظ  تاریخی ، اجتماعی ،روانشناسانه و جامعه شناسانه و...  بیشتر توجه می نمود تا نمایش به یک انسجام بهتری دست یابد وایضا بازیگران نیز به درک ژرف تر ودراماتیک تری از متن وماهیت وجودی آن در این مقطع زمانی پی ببرند.

 اما از متن که بگذریم به کارگردانی ای می رسیم که حاکی از شناخت رضی بر مقوله نمایش های سنتی آئینی است. او سعی کرده از عناصر گوناگون این شیوه والمانها ونشانه های آن به درستی استفاده نماید . مثلا از تعزیه تشت آب ، از تخت حوضی حرکات سیاه  وبده بسان ها  موسیقی ، از نقالی وپرده خوانی آنجایی که بازیگران زمان وفضا را می شکنند و... درهمین راستا کارگردان سعی کرده که از فاصله گذاری نیز استفاده کاربردی نماید .

هدایت او با توجه به گروه سنی  بازیگرا ن به درستی صورت پذیرفته وتوانسته که آنها را در راستای مفهوم وشیوه اجرایی نمایش هدایت کند . ازسویی میزان وحرکات را نیز بر اساس موقعیت های پیش آمده توسط شخصیت ها طرح ریزی واجرا کرده است .

بازیگران نیز به نوبه خود هرکدام علاوه بر تلاش و زحمتی که کشیده بودند به درکی  نسبی از متن دست یافته و بر طیق شیوه اجرایی نقش هایشان را ایفا نمودند.  زن پوش ها ومرد پوش های نمایش نیز کارشان قابل قبول بود اما  با ید  دقت کنند که حد کمدی وطنز را حفظ نمایند تا تاثیر خود را بگذارند .

هرچند که تالار کوچک  مجموعه محراب برای این کار مناسب نبود وحرکات بازیگران  به دلیل نبود فضای کافی فشرده شده و فضای تنگ قدرت بازی واجرای آنان را گرفته ومانع ازپیاده شدن کامل ایده های کارگردان  شده بود ،  اما با تمام این کمبودها گروه وکارگردان توانستند ازعهده اجرا برآیند .

این نمایش بهتر بود در پلاتواجرای تئاترشهر به روی صحنه برود که فضا وجای کافی دارد . حس وحال وکنش واکنش و ریتم های درونی وبیرونی نمایش همگی  به نسبت مناسب بودند موسیقی در راستا ی خواست متن وشیوه اجرایی بود باید گفت شاهد نمایش قابل قبولی بودیم وهمه این پارمترهای مثبت ودراماتیک موجب شده بود که نمایش  قهوه قجری در جشنواره سنتی آئینی  سال 96به عنوان نمایش برگزیده انتخاب شود که حقش هم بود .

این گروه نوجوان چیزی از بزرگسالان کم نداشتند . هر چند که در جاهایی می توانستند بهتر عمل کنند .مثلا درایجاد ارتباط بین شخصیت ها ویا هماهنگی بهتر حرکات ومیزان وتوجه به عدم درهم شدن وشلوغی حرکات وتوجه به بداهه های بدنی وبیانی و کنترل  کمدی وطنزی که ایجاد می شود و ...   تا خدای ناکرده به ورطه ادا و اطوار در نغلتیم ؛ اما از اینها که بگذریم باید گفت که بیان ، بدن ، حس وحال ، شناخت ریتم موسیقیایی وهماهنگی آن با بازی و... در حد نسبتا مطلوبی قرار داشت .

 به دیگر سخن این نوجوانان آینده سازان تئاتر کشور هستند وهمگی استعدادهای خوبی دارند که باید از سوی مسئولین ذی ربط حمایت شوند تا بتوانند در فضا تئاترهای عمومی کارهایشان را به روی صحنه ببرند ؛ تا اینگونه علاوه برکسب تجربه درپروسه بازخورد نظرات تماشاکنان وعموم مردم قرارگرفته ومورد نقد وارزیابی واقع شوند؛ تا ضمن پی بردن به نقاط قوت وضعف خود آرام آرام در آینده به چرخه نیمه حرفه ای وحرفه ای وارد گردند .

 




نظرات کاربران