در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با مسعود شامی‌خاتونی بازیگر و مدیر تولید نمایش «نوبت یعنی بعدی»

ضیاء به دنبال پیدا کردن هویت است

نمایش نوبت یعنی بعدی اثری اجتماعی با پس زمینه دفاع مقدس است و نگاه واقع بینانه کارگردان نمایشی ارزشمند را در این حوزه خلق کرده است. مسعود شامی‌خاتونی بازیگر مستعد و جوان تئاتر با درک درست از شخصیت ضیاء بازی روان و قابل قبولی از خودش ارائه می‌کند.

مسعود شامی‌خاتونی در حوزه تولید این نمایش حضور موثری در خلق آن داشته است. وی بیش از یک دهه است که در تئاتر و تلویزیون در حوزه‌های نظیر کارگردانی، بازیگری، نویسندگی و تولید فعالیت می‌کند.

مانی (محمد کورش‌نیا)  نهمین جشنواره استانی تهران؛ چیزایی هست که مزه می‌دهد (علی نوریان) دهمین جشنواره سراسرس تئاتر تهران؛ درخت‌ها (مهرداد کورش‌نیا) بیست‌ و هفتمین جشنواره‌ بین‌المللی تئاتر فجر؛ رویای شیشه‌ای (سعید حسنلو- مسعود هاشمی‌نژاد) تئاتر محراب؛ چند برش کوچک از کیک تولد الیاس (مسعود هاشمی‌نژاد) جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر؛ مجلس شبیه‌خوانی جولیوس‌سزار (اصغر گروسی) اداره تئاتر؛ خیانت (فاطمه عسکری) دانشگاه سوره؛ ادیپوس (امین اصلانی) ایوان شمس؛ وصیت (نیما نادری) کارناوال انفعال؛ مه (میلاد خرمن‌بیز)  جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران؛  آدم‌کُش (علی نوریان) جشنواره بین‌المللی تئاتر مریوان؛ درمانگاه (علی نوریان)  همایش تئاتر خیابانی استان قزوین؛ میراث (اصغر گروسی) دومین جشنواره استانی البرز؛ سانتی‌متر (مرتضی‌شاه‌کرم) تماشاخانه استاد عزت‌الله انتظامی - تماشاخانه استاد ناظرزاده‌کرمانی و ... (بازیگر)

من و نازی - چیزی شبیه زندگی (کارگردان ) ؛ حوالی نیمه شب- خانه- سَفر به صِفر(نویسنده)؛ 

مرد مصلوب به گاو مرده (مسعود هاشمی نژاد، سعید حسنلو) جشنواره تئاتر دانشگاهی؛ چشم‌ها (مسعود هاشمی‌نژاد) جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر؛ برادری (محمدکورش‌نیا) تئاتر استانی البرز؛ بریدگی‌ها (رضا شاهبداغی) مجموعه تئاترشهر- تالار قشقایی؛ انسانم آرزوست (داود فتحعلی‌بیگی) سنگلج؛ دیدومک (ابراهیم گله‌دارزاده) سنگلج؛ نوبت یعنی بعدی (مرتضی شاه‌کرم) جشنواره بین‌المللی‌ تئاتر فجر؛‌ فاوست به روایت شرق (مریم میرعابدی،مریم رها) تئاتر محراب؛ تمام من همه عدو (مرتضی شاه‌کرم) جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر؛ و ... به عنوان (مدیرتولید، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز) از جمله کارهای مهم کارنامه کاری شامی‌خاتونی هستند.

 

نمایش «نوبت یعنی بعدی» برگزیده پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار است و در بخش مرور سی‌وچهارمین جشنواره تئاتر فجر در تهران، یزد، مشهد و البرز به صحنه رفت. نمایش نوبت یعنی بعدی ۲ داستان موازی را روایت می‌کند. یک داستان مضمونی درباره دفاع مقدس و ایثارگری دارد و دیگری قصه‌ای اجتماعی را به نمایش گذاشته است. در این نمایش یکی از داستان‌ها روایت مادری است که به‌دنبال یافتن اهدا کننده عضو است تا پسرش بهبود پیدا کند و داستان دیگر اقتباس و یادی از لاله و لادن ۲ خواهر به هم چسبیده‌ است که در این قصه مشکلات اجتماعی و نگاه‌های نامناسب برخی افراد اجتماع به افرادی که دارای مشکلات جسمانی هستند، بیان می‌‌شود. بازیگران نوبت یعنی بعدی به (ترتیب الفبا) آناهیتا اقبال‌نژاد، پروا آقاجانی، غزاله جزایری، مسعود شامی‌خاتونی، علی غابشی، ترانه کوهستانی هستند. دیگر عوامل این نمایش عبارتند از سرپرست:‌سامان خلیلیان، مدیرتولید و برنامه‌ریز: مسعود شامی‌خاتونی، دستیار کارگردان: فرید کیامرثی، طراح صحنه: میلاد خرمن‌بیز، طراح لباس: آرزو ذوالفقاری، مدیر اجرایی: علیرضا طاهری، عکاس: پریسا خسروشاهین، مشاور رسانه‌ای: میترا رضائی است.

نمایش نوبت یعنی بعدی در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر در حال اجرا است. با مسعود شامی‌خاتونی درباره ویژگی‌های نقش ضیاء و تولید این اثر نمایشی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

گفت‌وگو را با بحث تولید نمایش نوبت یعنی بعدی آغاز کنیم؛ روند تولید در تئاتر در  حاضر با شرایط خاصی روبه رو است، برای تولید کار چه پروسه ای طی شد؟

نمایش نوبت یعنی بعدی از تولیدات دوسال گذشته گروه ما است و در طی این زمان در نوبت اجرای تئاترشهر بود و پس از پیگیری‌های متعدد ظرف مدت زمان کوتاهی قرار بر این شد که نمایش را برای اجرای عموم آماده کنیم و خب با نظر کارگردان نیاز به تغیرات کلی در شکل عوامل داشتیم که این زمان محدود بسیار سخت برای ما پیش رفت. وقتی شما تصمیم دارید نمایشی را با  یک گروه حرفه‌ای و با تجربه‌تر تولید کنید مسائلی از قبیل دستمزد و هزینه‌های جاری تولید با شرایط متفاوت‌تری نسبت به کارهای درون گروهی مواجه هستید. یکی از چالش‌های مهم و موجود، عدم وجود  و ماهیت درست و تعریف شده صنف در تئاتر است. وقتی که  قرار است در بحث انتخاب بازیگر و میزان دستمزد با بازیگری صحبت کنیم با هیچ معیار و شاخصه‌ای مواجه نیستیم و هر بازیگر می‌تواند به صورت خودجوش رقمی را پیشنهاد کند که با وجود چانه‌زنی‌ها به رقم دلخواه برسد. اما موقعی که صنف به مفهوم درست و دقیق سازوکار داشته باشد  من به عنوان مدیر تولید با میزان دستمزد هر بازیگری با توجه به سابقه و میزان حقِ‌پرداخت به صورت شفاف  مواجه می‌شوم. البته مسله صنف فقط درمورد بازیگران نیست و راجع به باقی صنوف هم دچار همین مشکلات هستیم. از همه مهمتر اینکه حتی هیچ تعریفی برای صنف تهیه و تولید هم نداریم تا با سازوکاری تعریف شده‌ای مواجه باشیم. خوش‌بختانه تمام بازیگران و عوامل نمایش در این زمینه همکاری خوبی با ما داشتند اما این مسله‌ای جدی‌ست در تئاتر امروز. بحران در این زمینه این است که اگر میزان و رقم پرداختی هر بازیگر و عواملی طبق چارچوب صنف مشخص نباشد ناخواسته  تورم ایجاد شده و این به پیکره ضعیف اقتصادی در تئاتر لطمه وارد می‌کند. بحث مهم دیگر در تولید نمایش بحث دریافت کمک هزینه‌های مالی است که از سوی مرکزهنرهای نمایشی نسبت به میزان شرایط تولید به آثار تعلق می‌گیرد، اما با توجه به سپری شدن مراحل اداری دریافت آن زمان‌بر بوده و ممکن است چند ماه‌ پس از اتمام اجرا این حمایت به دست گروه  برسد که شاید دیگر برای پرداخت دست‌مزد عوامل خالی از لطف باشد. بحث دیگر و جدی در این حوزه هم مبحث فروش نمایش‌هاست که باید در یک شرایط ویژه به صورت مبسوط راجع به آن گپ زد. وقتی قرار است که  از طریق بلیت فروشی گروه هزینه‌های تولیدش را فراهم کند و  با توجه به زمان محدود اجرا و  هزینه‌های تبلیغات (مجازی و فیزیکی،‌ که باز هم جای گپ مفصل دارد) و... با چالش‌های جدی مواجه می‌شویم که بعضا باید گروهی دست به هرکاری بزند تا مخاطب را به سالن ببرد و خب آسیب‌های جدیدی آن را می‌توان در تئاتر امروز به وضوح مشاهده کرد. حال با تعداد بی‌شمار اجرا، تعدد تماشاخانه‌ها و میزان نسبت مخاطب و صندلی با مشکلات جدی‌تری هم مواجه می‌شویم. آلان کمترین میزان هزینه برای تولید یک نمایش ساده و جمع و جور بیش از 50 میلیون تومان است و این با توجه به قیمت اندک بلیت و کوچکی سالن و شرایط فرهنگی جامعه واقعا جبران هزینه‌های جاری از گیشه کار دشواری است.

 

 

ایفای نقشی مثل ضیا که شخصیت خاصی دارید برایتان چه ویژگی‌هایی داشت؟

من در زمانی کم با شخصیتی ساده اما پیچیده مواجه بودم و فرصت برای تحلیل و برسی بسیار کم داشتم. اما به صورت کلی ضیاء آدمی  تنهاست و با ارجاع درون متنی، از کودکی سرپرست و یا بزرگ‌تری نداشته و در کنار اسد بزرگ شده و در مغازه کله‌پزی او کار می‌کند. آدمی که از کودکی بزرگتری بالای سرش نبوده  حتما شرایطی ویژه و خاصی دارد که می‌توانسته تاثیرات مختلفی بر روی او داشته باشد.

 

به نوعی ضیاء درگیر کمبود و عقده‌های دوران کودکیش است؟

عبور از سخترین‌ها و بحران‌ها و کمبودهایش،  شاید شاه‌کلیدیست که او را از عقده‌ای بودن دور کرده و فقط او را متوجه کمبودهایش می‌سازد. به همین دلیل می‌خواهد اسمش را به کمال تغییر بدهد و از اسمی که سایرین برایش انتخاب کرده‌اند راضی نیست. در شرایط فعلی او اسد را به عنوان پدرش قبول کرده است و موقعی که در سیر قصه در مسیر  خانم آقایی قرار می‌گیرد او را در هیبت مادری می‌بیند که شاید مادر نداشته‌ی اوست و رفته رفته هویت نداشته‌اش را می‌خواهد که بسازد. هر چند که من قبل از تمام این تحلیل‌ها در مورد این شخصیت معتقدم که نمایشنامه بیش از ویژگی‌های رئالیستی صرف جنبه‌های تمثیلی دارد.

 

میل به کامل شدن در وجود ضیا دیده می‌شود؟

همینطور است و تلاش می‌کند از تنهایی‌های قبلیش دور شود و شاید در مسیر رسیدن به بلوغ فکری  قرار گرفته که آن ضیاء سابق نیست و این همین میلِ به کمال شدن در کاراکتر ضیاء است.  البته نمی‌خواهم خیلی فلسفی مورد بررسی قرارش دهم اما به هر حال چیزی‌ست که در مواجهه با آن می‌توان این استنباط را از او داشت.

 

 ضیا در عین حالی که تلاش می‌کند دارای پدر و مادری باشد به عشق هم فکر می‌کند؟

شاید عشق نه با ویژگی‌های مرسوم و عرفی در جامعه، اما در راستای همان بحث که گفتم  او  میل به سوی کمال شدن دارد و شاید تکه‌ای از پازل  تکامل در او پیوند تازه‌ و شخصی‌تری باشد که آن ازدواج است. حتی شاید نمی‌داند که کدام یک از دوقلوها را می‌خواهد اما میل به خواستن در او جریان دارد و به دنبال هویتی است که نداشته است.

 

بازی در نقش‌هایی که از خود بازیگر دور است چه ویژگی‌هایی دارد ؟

چالش بزرگی است، واین چالش برای من همیشه جذاب بوده، چرا که بازیگر را به سمت شناخت بیشتر از قابلیت‌های خود و مسیرهایی که باید لایه‌های پنهان یک نقش را درک کند، رهنمون می‌سازد. من تلاش کردم خودم را در موقعیت‌هایی که نقش با آن در داستان درگیر می‌شود قرار بدهم و رفتارهایش را بررسی کنم و ببینم اگر خود من در این شرایط قرار می‌گرفتم چه واکنشی نشان می‌دادم. به نظرم بازی در این نقش امکان مناسبی است تا شکل بهتری از خود ارائه دهم.

 

ایفای نقش آدم‌های تنها برای بازیگران بسیار جذاب است. آیا برای شما هم ایفای نقش ضیا چنین حالتی وجود دارد؟

ضیاء به دنبال هویت گمشده‌اش است و او با دوری از اوهام وخیالات می‌خواهد این هویت را کامل‌تر کند. با افزایش سنش تلاش می کند اوضاع زندیش را روبه راه کند. در کنار همه‌ی اینها این کارکتر بسیار سالم،‌ تمیز و شفاف است و حتی بسیار از دروغ گفتن فاصله می‌گیرد. پس شاید کمال شدن برازنده‌ی اوست و من این سلامت را در او بسیار دوست دارم.

 

گروه تئاتری شما جزو گروه‌های فعال و جوان تئاتر کشور است. حضور در یک گروه نمایشی برایتان چه ویژگی‌هایی دارد؟

گروه داشتن  و گروهی زیست کردن هنرمند را دارای هدف و برنامه می‌کند. چرا که اساس و بنیان تئاتر کارکردن گروه است و این  صرفا به معنای تجمع چند نفر در کنار هم نیست. گروه در قامت عده‌ای با سلایق و نظرات متفاوت که با وجود تمامی مشکلات، در راستای یک روح و هدف تلاش می‌کنند که این روح جلوه‌ی خود را روی صحنه متجلی می‌سازد. هیچ عواملی در تئاتر کم اهمیت و غیرقابل انکار نیست، پس همه به یک میزان دارای اهمیت هستند. ابتدا حفظ و در ادامه تولید فکر و توان اجرایی کردن آن لذت بخش‌ترین قسمت تجربه‌ی تئاتری است. اما متاسفانه امروزه این هویت هم از ما گرفته شده و کار گروهی کردن سخت‌ترین کار موجود شده چرا که سلوک و سازش از یادمان رفته است.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران