در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش گرونیکا ساخته عرفان عشوریون:

برگه راهنما، پاشنه آشیل یک نمایش

ایران تئاتر-علی رحیمی: عرفان عشوریون کارگردان تازه کار تئاتر، نمایشی را در «عمارت» روبرو به روی صحنه برد که اگرچه با ایرادات محسوسی همراه بود اما در معرفی او به عنوان یک جوان جویای نام و آینده دار نقش مهمی ایفا کرد.

گرونیکا عنوان مونولوگی است که عشوریون با هوشمندی از تابلوی معروف پیکاسو یعنی گرنیکا به عاریه گرفته است و تلاش کرد بر پایه آن فجایعی را به نمایش گذارد که همواره جنگها با خود به همراه دارند اما عمدتا خیلی به آنها تاکید نمی شود.

لذا برای آشنایی با تفکر کارگردان این نمایش پیش از همه نیاز است تا تاملی بر این اثر جاودانه پیکاسو داشته باشیم:

در 27 آوریل 1937 هیتلر به منظور حمایت از ژنرال فرانکو رهبر دیکتاتور اسپانیا و نیز به رخ کشیدن توانمندی های نظامی آلمان، با بیش از 20 جنگنده هوایی به شهر گرنیکا حمله کرد و 11 هزار پوند بمب های منفجر شونده و آتش زا بر سر مردم این شهر ریخت که ماحصل آن کشته و زخمی شدن یک سوم جمعیت و نابودی هفتاد درصد  شهر بود.

این فاجعه خونین باعث شد تا پیکاسو وقتی از سوی کشورش مامور کشیدن یک نقاشی برای غرفه اسپانیا در جشنواره تکنولوژی های مدرن گردید، تمرکزش را بر آن نهد و تابلویی به یاد آن حادثه ترسیم نماید. گرنیکا خیلی زود مورد توجه همگان واقع شد به نحوی که از آن به عنوان لوح یادبودی از قتل عام وحشیانه شهر گرنیکا  یاد می کنند.

انتخاب چنین طرحی برای اجرا در گام اول بسیار هوشمندانه و قابل تقدیر است، به ویژه آنکه عشوریون تلاش داشت تا تمامی تضادها، نمادها، کنتراستها، نور و ضدنورها و ... تابلو را با ایده ای خلاقانه به اجرا گذارد.

نمایش به شیوه مونولوگ اجرا گردید و در آن بیم، وحشت، درد، مرگ و هرآنچه را که یک جنگ با خود به همراه می آورد را از زبان زنی شنیدیم که این حوادث را با پوست و استخوان خود لمس کرده است. او برای تداعی این موضوع ابتدا بار نمایش را از متن بر اجرا گذارد و با تفکیک آن به دو بخش گذشته و حال و بهره گیری بسیار مناسب از شیوه سایه بازی و زبان بدن کار را پیش برد.

در حقیقت تماشاچی در طول نمایش با دو ظرف زمانی در چالش بود:

زمان گذشته که بر خاطرات ذهنی و تخیلات بازیگر متمرکز می شد و کارگردان استفاده از قدرت سایه و نور را برای بیان آن ظرف زمانی مناسب دیده بود. این شیوه علاوه بر کمک به فاصله گذاری، نقش مهمی در القای تفسیر ذهنی کارگردان از کاراکترهای تابلوی پیکاسو برعهده داشت.

عشوریون برای القای وضعیت روانی یک جنگ زده بعد از فاجعه نیز از تک بازیگر خود بهره گرفت. یک روان پریش که خاطرات تلخ و ناگوار جنگ خود را با دیالوگ هایی مملو از کلمات زشت، توهین آمیز همراه با توهم و هذیان  و استفاده بهینه از زبان بدن به تصویر می کشد و مخاطب در همه آنها سردرگمی و بی تفاوتی و ... را می بیند. نکته حایز اهمیت در این پرسوناژ، بهره گیری از یک بازیگر مرد به جای بازیگر زن است که به نظر می رسد به خوبی در ایجاد فاصله گذاری به کارگردان کمک کرد.

نمایش به عنوان دومین کار یک کارگردان، بدون اغراق فراتر از انتظار بود و عشوریون نشان داد که از هوشمندی و تمرکز خوبی در حوزه نمایش برخوردار است و در آینده بیشتر از او خواهیم شنید. با این همه این نمایش نیز بسان هر نمایش دیگری، با کاستی هایی، همراه بود که به نظر نادیده گرفتن آنها به اجرای نمایش لطمه زد. در زیر به برخی از آنها اشاره می کنیم:

 

چرا گرونیکا؟

عنوان تابلوی پیکاسو، گرنیکا (Guernica) برگرفته از نام شهر گرنیکا در استان بیسکای در ایالت خودمختار باسک اسپانیاست و نویسنده قرار است این تابلو را به مخاطب معرفی کند لذا نگارش صحیح آن اولین و مبتدیانه ترین مسئله ای است که باید رعایت می شد. چراکه برای مخاطب علاقه مند به تماشای این نمایش، روبرو شدن با عنوان اشتباه، می تواند در تصویر سازی منفی در خصوص تلاش یک گروه پیش از ورود به سالن تاثیر بسزایی داشته باشد.

 

چرا برگه راهنما؟

پیش از ورود به صحنه، گروه اجرایی برگه ای تحت عنوان «برگه راهنما» به تماشاچیان دادند و کارگردان قبل از اجرا اذعان نمود: «لطفا اجرا را از روی نقاشی دنبال کنید»... چرا؟

استفاده از برگه راهنما در این نمایش آیا غیر از این است که ما به توانمندی های تئاتر به عنوان یک رسانه مهم اعتماد نداریم و نمایش مان از این توانایی برخوردار نیست که تفکرمان را به مخاطب القا کند.

و از طرفی این مفهوم را برای تماشاگر القا نمی کند که آنچه در این نمایش در خصوص نمادهای تابلوی گرنیکا بیان می شود ساخته و پرداخته تفکرات نویسنده نیست بلکه تفاسیری است که پیکاسو داشته و ما براساس این تفاسیر نمایش را ساخته ایم و به عبارتی آیا نتیجه آن گمراه کردن ذهن مخاطب در خصوص یک تابلو نیست؟

این تفکر دقیقا متفاوت از نگاهی است که پیکاسو به تابلوی نقاشی خود دارد چرا که او بارها در تفسیر کاراکترهای تابلوی خود تاکید کرده است: «اگر شما معانی مشخص به مولفه‌های نقاشی‌های من بدهید، ممکن است کاملاً به حقیقت نزدیک شده باشید، اما به هیچ عنوان به نیت من در جان بخشی به این مولفه‌ها پی نبرده‌اید. هر حدس، گمان و استنتاجی که شما دارید بخشی از حالتی است که من هم تجربه کرده‌ام اما به صورت ناخودآگاه و غیرارادی. من نقاشی می‌کنم برای خودِ نقاشی. من اشیا را برای چیزی که هستند، می‌کشم...».

 

درد یا بی تفاوتی؟

موضوع دیگری که می توان به عنوان یک پیشنهاد مطرح کرد نوع بازی گرفتن از تک بازیگر نمایش است. بازیگر اگرچه همانگونه که قبل از این اشاره شد به خوبی از عهده نقش برآمد و تمام توان خود را برای انتقال تفکرات کارگردان بکار گرفت اما در بازی گرفتن از او به نظر کارگردان با یک مشکل اساسی روبرو بود و آن اینکه ما قرار است چه موضوعی را به تماشاگر القا کنیم؟

آیا قرار است مصیبت های یک جنگ زده را برای مخاطب ملموس نماییم تا حس همدردی در او ایجاد شود و او  با دردها، زجرها و سختی های یک جنگ زده آشنا شود، یا اذعان داریم که او آنقدر درد کشیده که دیگر مصیبت ها برایش مفهومی ندارند؟

هریک از این دو تفکر، مفاهیم خاصی به مخاطب القا می کند: اولی معرف ترس است، درد، وحشت، آوارگی، تجاوز، تماشاگر قتل عام نزدیکان بودن و ... را نشان می دهد، زبان بیان آن درد، با ناله است، شاید گریه به همراه و زجه دارد و گوینده تمام تلاشش ایجاد حس همدردی مخاطب است اما در دومی که به نظر، کارگردان بیشتر به دنبال تحقق آن بود، به مخاطب القا می شود که جنگ با درد، وحشت، آوارگی، تجاوز، تماشاگر قتل عام نزدیکان بودن و ... همراه است اما نگران نباشید به مرور عادت می کنید!!!

در مبحث تفسیر کاراکترها نیز نیاز به پژوهش و تحقیق بیشتر احساس می شد مثلا لامپی که در بالای تابلوی پیکاسو طراحی شده و در برگه راهنمای نمایش از آن به شیطان تعبیر می شود در واقعیت معرف تکنولوژی –و در آن جنگ، معرف هواپیماهایی است که به گرنیکا حمله کرد- می باشد یا گاو تداعی گر فرانکو رهبر دیکتاتور اسپانیاست و... حتی همانگونه که پیکاسو عنوان می کند شاید فراتر از اینها باشد و به راحتی نباید از کنار آنها گذشت.

با این تفاسیر همانگونه که اشاره کردم نمایش گرونیکا را باید به واسطه ایده خلاقانه آن در اجرا ستود و امیدوارم این کارگردان جوان این نمایش را از خاطر نبرد و در آینده ای نزدیک بار دیگر شاهد اجرای مجدد آن باشیم.  

 




نظرات کاربران