غزاله رشیدی بازیگر نمایش « دو روایت از شکسپیر»:
کولاژی از نقشها را روی صحنه تجربه کردم
غزاله رشیدی بازیگر نمایش « دو روایت از شکسپیر» گفت: اینکه یک بازیگر دو جنس بازی کاملا متفاوت را در یک اجرا تجربه کند حس بسیار خوبی است در عین اینکه دشواری های خودش را هم دارد.
غزاله رشیدی بازیگر نمایش « دو روایت از شکسپیر» که نقشهایی چندگانه را در این اثر بازی میکند در خصوص پیشینه فعالیتش در این پروژه به ایران تئاتر گفت: من با آقای نوری از سال 87 همکاری دارم. این پروژه را از همان سال ها شروع کردیم که در ارتباط با یکی از واحدهای کارگردانی در دوره کارشناسی ارشد بود که باید روی یکی از نمایشنامه های شکسپیر کار می کردیم. موضوع این بود که داستان را از زبان یکی از شخصیت های فرعی روایت کنیم. آقای نوری بعدها این ایده را پی گرفت و روایتها را بر مبنای دیگر آثار شکسپیر هم گسترش داد.
او در ارتباط با شیوههای روایت در این اجرا بیان کرد: من پیش از این هم تجربه کار در نمایشهای ایرانی را داشتم که بیشتر نمایشهایی با حال و هوای زنانه بود، اما واقعیت این است که مجموعه روایتهایی که از شکسپیر ارائه دادهایم تا اندازهای متفاوت از دیگر تجربههای من در این زمینه است. در این روایت از چند شیوۀ مختلف نمایش ایرانی بهره برده میشود. در واقع این شیوهها در قالبی مدرن ارائه میشود و ما در این روایتها به شکل خاص از قالبهای اصیل و کلاسیک نمایش ایرانی و برای نمونه نقالی و پردهخوانی استفاده نمیکنیم. برای نمونه پرده نقالی در « هملت به روایت هوراشیو» پردهای فانتزی است و من در اینجا در کنار راوی اصلی در حقیقت نقش بچه مرشد را به شیوه بازی در بازی اجرا میکنم. این مجموعه بر خلاف دیگر نمایشهای ایرانی از چند شیوۀ روایت استفاده میکند، به همین دلیل نگاه بازیگر به این روایتها هم نگاه متفاوتی خواهد بود، چرا که در حقیقت ماهیتی پست مدرن دارد و نوعی کولاژ روایی است. در این روایتها ما بر روی خط اصلی متنها مجموعهای از شیوههای اجرایی را سوار کردهایم که در عین وفاداری به متن حال و هوای خاص خود را دارد.
رشیدی در توصیف ویژگیهای نقشآفرینیاش در این اثر گفت: اگر بخواهم بازیم را در دو روایتی که در این اجرا ارائه شده تفکیک کنم، در روایت اول یعنی « اتللو به روایت یاگو» به خاطر کوتاهی زمان اجرا اکت زیادی در صحنه وجود ندارد و با روایتی ایستا روبه رو هستیم. در اینجا بیشتر سعی کردم تا بازی را به صورت حسی پیش ببرم، چرا که بار عاطفی زیادی روی دزدمونا وجود دارد. اینجا در حقیقت با یک لحظه از زندگی او رو به رو هستیم، لحظه ای که انگار او از یک کابوس بیدار میشود و تلاش میکند اتفاق ناخوشایندی که رخ داده را جبران کند. دزدمونا در این لحظه با فاجعهای روبهرو است که برای انعکاس آن باید بازی درونیتری ارائه میکردم. اما روایت دوم یعنی « هملت به روایت هوراشیو» اجرایی کاملاً تکنیکال است که بازیگر به سرعت در نقشهای مختلف جابهجا می شود. این ویژگی یک بازی تکنیکی را میطلبد که در مدت زمانی نزدیک به پنجاه دقیقه بتوانم چند نقش را دنبال کنم. در عین اینکه در این مدت زمان نسبتاً کوتاه فرصت زیادی برای شخصیتپردازیها وجود ندارد اما به شخصه سعی کردم این نقشهای متعدد تا جای ممکن تبدیل به تیپ نشوند. به این ترتیب یک وضعیت بینابینی برای نقشها شکل گرفته که باعث شده تا شخصیتها بیرون از تعریفی که در متنها دارند قرار نگیرند و در عین حال تماشاگر هم با تک تک آن ها بتواند ارتباط برقرار کند.
این بازیگر تئاتر در پایان سخنانش در خصوص تجربه ایفای نقش در این نمایش گفت: هر دوی این روایت ها را بسیار دوست دارم و تجربه متفاوتی را در اجرای آن ها حس می کنم. اینکه یک بازیگر دو جنس بازی کاملا متفاوت را در یک اجرا تجربه کند حس بسیار خوبی است در عین اینکه دشواری های خودش را هم دارد. این چالشی بسیار آموزنده برای یک بازیگر است و برای من هم چنین تجربهای محسوب می شود.