در حال بارگذاری ...
مژگان خالقی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

«تومشغول مردنت بودی» اثری کاملا ایرانی است

ایران‌تئاتر: مژگان خالقی کارگردان و بازیگر تئاتر در سال های اخیر تجربیات موفق و خوبی در حوزه بازیگری داشته است و آخرین بازی تئاتریش در نمایش بوف کور در نقش زن اثیری بوده است. او درنمایش تو مشغول مردنت بودی که کامران شهلایی آن را نوشته است و برگزیده تئاتر فجر بود و جایزه اول انجمن منتقدان خانه تئاتر را نیز به دست آورده است دست به تجربه متفاوتی می زند. نمایشی که متاثر از سبک کاری کارگردان نامدار لهستانی تادئوش کانتور روی صحنه رفته است. این نمایش پر از تاویل های مختلف است که ذهن مخاطب را بعد از خروج از سالن هم درگیر خودش می کند.

مژگان خالقی در کارنامه کاری خود سابقه همکاری با بزرگانی نظیر ابراهیم حاتمی کیا، محمد یعقوبی و هادی مرزبان را دارد. وی عضو انجمن بازیگران و کارگردان های خانه تئاتر ایران است. چکامه رستاخیز، کاپوچیونو، وقتی کابوس تمام می­شود، پلکان، ویتسک ،پرسه های موازی، نوشتن در تاریکی، یک دقیقه سکوت، اسب های پشت پنجره، بچه کشی، ماه در مرداب، در جمعیت گم شد، حورا، جشن سالگرد و معلم مدرسه، سایه های یک زن، آندورا، گلدونه خانوم، واگویه‌­های گاه و بی­گاه مردی که به خاطر نمی آورم، بازی استریند برگ، کلاغ، گارش، کهکشان راه شیری، شب واقعه، چ و بیداری از جمله آثار مهم کارنامه کاریش محسوب می شوند. خالقی در طول دوران فعالیت حرفه ایش جوایزی زیادی به دست آورده است؛ دریافت جایزه­ دوم بازیگری زن از جشنواره بین ­المللی تئاتر دانشگاهی، دریافت جایزه دوم بازیگری زن از جشنواره استانی، دریافت جایزه­ بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم کوتاه، دریافت جایزه دوم بازیگری زن از جشنواره تئاتر تجربه و دریافت جایزه اول بازیگری زن در جشنواره دفاع مقدس  ازجمله جوایز مهمش محسوب می شوند. وی سابقه تدریس بازیگری در تالارهنر اصفهان از سال 1386 و آموزش در چندین ورک شاپ آموزشی را دارد. داستان  نمایش«تو مشغول مردنت بودی» روایت احوالات زنی است که 25 سال پیش جنین دختر خود را طی یک سقط از دست داده اما هنوز درگیر آن ماجراست و حضور فرزند از دست داده را در زندگی خود، دختر دیگرش و افراد متعلق به او احساس می کند. زن با نشانه هایی بارز از روان پریشی و بی تعادلی در فضایی که سعی بر ایجاد ساختاری سورئال برای آن گردیده با سایر شخصیت ها (سها، صحرا، فراز و پدر) دیالوگ برقرار می کند و سرتاسر زمان نمایش، نمودار کنش های مریض وار او و در پیامد، بروز واکنش های سایرین است. این اثر نمایشی نوشته کامران شهلایی با طراحی و کارگردانی مژگان خالقی ساعت ۱۹:۳۰ در تالار قشقایی اجرا می شود و بازیگرانی چون: معصومه کریمی، نوید بانی، فاطمه بختیار و فائزه بختیار در این نمایش ایفای نقش می‌کنند. سایر عوامل نمایش عبارتند از: طراح لباس: سمانه داوودی پارسا، طراح گریم: ماریا حاجیها، دستیاراول کارگردان و برنامه‌ریز: الهه افخمی، مدیر اجرا: لیلا امینی، مدیر روابط عمومی و تبلیغات: خسرو خالقی، مشاور رسانه‌ای: محمد وفایی، عکاس: خسرو خالقی و فهیمه حکمت‌اندیش، طراح پوستر و بروشور: سمیرا احمدیان، طراح ماسک: حبیب‌الله شفیعی، تمرین نگار: سمیه اشتری، منشی صحنه: نرگس معینی، دستیار دوم کارگردان: امیرحسین مسعودی. با مژگان خالقی در باره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

نمایش «تو مشغول مردنت بودی» به لحاظ اجرایی اثر متفاوتی محسوب می شود؛ این سبک کاری برایتان چه ویژگی هایی دارد؟

شیوه متفاوتی را انتخاب کرده ام و در حدود ده سال روی کامل شدن این شیوه تمرینات مختلفی انجام داده ام؛ این شیوه بر اساس شیوه کاری تادئوش کانتور کارگردان لهستانی و بنیانگذار تئاتر کریکوت است .

 

حضور شما در نمایش در دو بخش قابل ارزیابی است؛ در بخش نخست به عنوان طراح نور در کنار صحنه حضور دارید و جای نورهای موضعی صحنه را تغییر می دهید و در نیمه دوم مثل یک کارگردان در لحظاتی وارد صحنه می شوید و با بازیگران حرف می زنید و آنها را هدایت می کنید. این شیوه برایتان چه ویژگی هایی دارد؟

نمی خواستم شیوه کاریم در بخش نور مثل تئاترهای کلاسیک نورپردازی از بالا داشته باشد و ثابت باشد. علاقه داشتم تا تماشاگر ضمن دیدن اثر متوجه این نکته بشود که جهان اثر توسط مولفی ساخته و با خاموش شدن نور این جهان از بین می رود و دنیای فانی است، دلیل دیگر چنین رویکردی به بحث عاطفی و تاثیرش روی مخاطب باز می گردد.

 

حضور شما در صحنه به عنوان تکنیک فاصله گذاری آیا قابل ارزیابی است؟

 بله، تا حدی قابل بررسی است و حضورم در نیمه دوم نمایش  به بخشی از نمایش تبدیل می شود؛ توسط من درهای کمد باز می شود و بازیگران ورود و خروج به صحنه دارند. نمایش را از دریچه ذهنی شخصی باید دید و در اصل  تماشاگر با یک واسطه نمایش را می بینید.

 

آیا نمایش تو مشغول مردنت بودی یک درام روان شناسانه است؟

بخشی از این نمایش در حوره روان شناسی قابل ارزیابی است و همانطوریکه اشاره کردم ساختار اصلی نمایش بر اساس سبک کاری کانتور است.

 

مرگ در نمایش عنصر بسیار مهمی است؟

دراصل نمایش بر اساس دو بیس مرگ و خاطره شکل گرفت و هر آن چیزی که ما را از این دو ویژگی دور می کرد از متن حذف شد.

 

خواب هم یکی از عناصر مهم در هنر مدرن و بحث روانشناسی است؟

چندین بار عنصر خواب در نمایش مطرح می شود. ایده آل من این بود که تماشاگر موقعی که به سالن می آید با یک پلک برهم زدن با یک کابوس، رویا و خواب مواجه می شود؛ در این فاصله پلک بر هم زدن هر آن چیزی که می بیند شناور است در جهان احتمالات خواب و رویا .

 

آیا کل کار یک کابوس است؟

همینطور است .

 

تماشاگر در حین دیدن اجرا با نمایشی پیچیده و پر از فضای کابوس مانند روبه رو می شود که ارتباط گیری با این جنس از فضا خیلی دشوارتر از نمایش های داستان گو و رئال است؟

به هیچ وجه در اجرای این نمایش به تماشاگر باجی نداده ام. مخاطب ایرانی دوست دارد ملودرام ببیند و در نمایش ما خبری از ملودرام نیست و ضد قصه ریتم نمایش روبه جلو می رود. البته نمایش ما پتانسیل راه اندازی یک ملودرام اشک انگیز را دارد؛ اما من ار چنین رویکردی فاصله گرفتم و موقعی که تماشاگر درگیر دیدن نمایش است، در کار ورود پیدا می کنم و با بازیگر وارد تعامل و حرف زدن می شوم. این نمایش اگر نورپردازی رئال و ثابت داشت و من هم در جاهایی به عنوان خالق اثر حضور پیدا نمی کردم، نمایش با یک بار عاطفی و احساسی برای مخاطب تلقی می شد. من به عمد خلاف این راه را طی کردم. درکل معتقدم اجرا برای اجرا است و نه برای تماشاگر؛ به همین دلیل هر مرحله از تمرینات دارای اهمیت خاص خودش بود. به جرات می توانم بگویم تمرینات نمایش از اجرایش با ارزش تر است.

 

نمایش ویژگی های آثار مدرن مثل آثار برگمان و مشخصا فیلم پرسونای او در بحث جایگزینی شخصیتها به جای هم دارد. چقدر این مسئله در ساختار اجرایی نمایش برایتان دارای جایگاه بود؟

جهان انسانها دارای دو ساحت بیرونی و درونی است. معمولا در اکثر نمایش ها ساختار بیرونی مورد اهمیت قرار می گیرد؛ یعنی هر آن چیزی که شخصیتها بروز می دهند قابل لمس هستند. در نمایش به ساحت درونی انسان ها توجه بیشتری انجام دادم. به همین دلیل جاهایی در نمایش صداهایی می شنوید که شبیه گلاویز شدن دوگربه است که انگاری به چهره هم چنگول می کشند. خیلی وقتها در جهان درونی ما چنین اتفاقی رخ می دهد و پرده پوشی و نجابت بشری که همیشه می خواهیم به داشتنش تظاهر کنیم دیده می شود. من تلاش کردم این ماسک را به کناری بزنم و در جهان درونی آدمها پیش بروم. در صحنه نمایش هر عنصری برای مخاطب آشنا زدایی می شود  و موسیقی کارکرد صحنه پرکنی ندارد.

 

جاهایی در نمایش موسیقی هایی که انتخاب می کنید به خصوص از نوع موسیقی کوچه و بازاریش، ریتم دوگانه ای در فضای نمایش به وجود می آورید. چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟

وقتی تمرینات نمایش شروع شد و ساختمان بندی متن به پایان رسید؛ برای خودم لیستی از دیدنی های صحنه شامل کمد، دست و پاهای پراکنده، قاب عکس خانوادگی و غیره را تهیه کردم و بعد خودم را به متن سپردم که از این متن چه صداهایی را می شنوم. دوست داشتم نمایش یک کار کاملا ایرانی باشد. بنابراین اگر شما در صحنه ای مویه یک زن کرد را می شنوید با انتخاب موسیقی کردی ذهن مخاطب به آن سمت معطوف شد. در صحنه ای از نمایش که به نظرم مضحکه است از موسیقی کوچه و بازاری دهه چهل و پنجاه استفاده کردم و فضای نمایشی کاملا تغییر پیدا می کرد. بنابراین کاملا خواستم فضای این بخش نمایش را با استفاده از این جنس موسیقی نشان بدهم.

 

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران