نگاهی به نمایش «غرب غمزده» به کارگردانی دانیال نمازی
ترک عادت یک کنش موثر در روزگار معاصر است
ایران تئاتر، کیارش وفایی: رجوع به امیال و رفتارهای انسانی در طول تاریخ بشریت جزو نکاتی است که همیشه برای دانستن و عبرت گرفتن مورد استفاده قرار میگیرد. مولفهای که در دو مسیر موازی همواره با انسانها همراه بوده و نادیده گرفتن آن امری محال به شمار میآید. لذا پرداختن به این لازمه مهم، کارکردی ضروری برای درک واقعیت است.
شاید بتوان گفت در روزگاری که مسائل گوناگون از هر گونه و شکلی حالت مدرن به خود گرفته است، تنها رفتار انسانها با یکدیگر بر اساس قانون نوشته شدهای که از قرنها پیش تاکنون به اجرا در آمده در قالب مشخص خود پیش میرود. تمایزی که اهمیتش به برقراری روابط، داشتههای معین و مشخص شده رخدادهایی را شامل میشود تا در این روزگار اهمیت کاربرد چنین مولفهای ملموس و باورپذیر جلوه کند. لذا ثمرات این موضوع گاهی از جز به کل و در مواقعی از کل به جز میرسد که این اتفاق نشان دهنده آن است که آیا زاویه دید به کار گرفته شده در جهت بهبود شرایط و یا تسریع در انجام عملی موثر بوده است یا خیر. حال در این میان رفتارها و کنشها با در نظر گرفتن موقعیت انسان و حفظ شرایط اکنون آنها نقشه راهی میشود که سرمنزل آن به طورحتم تبعات معینی را رقم خواهد زد. تبعاتی که در آن جنگ و صلح، آتش بس، اوج و فرود مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و با تاکید، اجتماعی پیش میآید تا جهان روزانه شاهد اتفاقهای گوناگون در پیرامون خود باشد.
بنابراین وجود این داشتهها باعث شده است که نگاه نویسندگان، کارگردانها و سایر اقشار فرهنگی در خلق اثری بیش از پیش عمیقتر شود تا آنها بتوانند واکنش خود را نسبت به موضوعی در آثار خود برون ریزی کنند. تمهیدی که با استفاده از آن در اوقاتی میتوان امیدوار بود مخاطب با الگوپذیری راه و روشی جدید را برای ادامه زندگی خود اتخاذ کرده و در آیندهای نزدیک قوانین شخصی خود را در مواجهه با جهان و انسانهای دیگر تغییر بدهد. لذا حس باورپذیری در خلق چنین آثاری از موارد مهم به شمار میآید که اقشار فرهنگی باید همیشه به آن توجه کرده و برای لحظهای آن را به گودال فراموشی نسپارند.
نمایش «غرب غمزده» از جمله نمایشهایی است که سعی دارد با نگاهی تحلیلی نسبت به مسائل جوامع بشری، موضوع خود را با شکل و کالبد داستانی در محدوده جامعه غرب مطرح کرده و نوک پیکان را از زاویه نقد به سوی آنها بگیرد. تصمیمی که در آن بیشتر از آنکه متوجه مسائل پیرامون باشیم، تحت تاثیر روابط و رفتارهای درونی نمونه عدهای از آن افراد قرار خواهیم گرفت که آنها همه چیز را به طور خودخواهانه در مالکیت خودشان در آوردهاند تا روزگار آن طور که میخواهند پیش برود بیآنکه توجهای به خواسته انسانهای اطراف خود داشته باشند. لذا با وجود این موضوع، نقد جامعه غرب بیشتر متوجه غیراصولی بودن رفتارهای انسان است. رفتارهایی که سرمنشا آن برگرفته از خشونت، خسیس بودن، خودمختاری و از همه مهمتر افراط در پرورش یک رفتار است.
لذا معنا نقد و زوایه دید «مک دونا» بعنوان نویسنده نمایشنامه «غرب غمزده» را میتوان بر اساس خواستههای خودآگاه و ناخودآگاه انسانهایی دانست که روزانه به انجام عمل زیاده روی مشغول هستند و شخصیتهای نمایش با تاسی از این موضوع به رفتارمندیهای خود جهت میدهند تا اوقاتشان آن طور که نویسنده و جهان این نمایش میخواهد ساخته شود. بنابراین چنین کارکردی در درام نمایشنامه اهمیت دوچندانی پیدا خواهد کرد، زیرا این کنش سبب شده است که فضای نمایش باتوجه به موقعیت مکانی که برای آن در نظر گرفته شده است جایگاهی برای تسویه حساب و رویارویی با اتفاقهای پیش رو باشد. البته در این میان مزیت شخصیت محور بودن اثر موجب شده تا افراد نمایش بتوانند از جهتی چاشنی نقد مخاطب را متوجه بحران هویت و فروپاشی شخصیت کنند، زیرا زیاده روی در رفتار پیامدی جز این نخواهد داشت. در حالی که دلیل این رفتار در نوع و روش زندگی «والین»، «کلمن»، «پدر ولش» و «گرلین» تاثیری ندارد و آنها همچنان بی توجه به اطراف خود با خشونت و یاغیگری به راهشان ادامه میدهند. حال کارکرد این موضوع سبب شده است روایت در مسیر خود دچار نوسانهایی شود که در آن اوج و فرودها منطق خود را از دست داده تا ساختار کلی اثر خاصیتی جهان شمول به خود بگیرد. لذا در این میان باید به تاکید مقوله واقعگرایی نیز اشاره داشت، زیرا موضوع مطرح شده برگرفته از واقعیتی است که اکنون برای جوامع بشری امری ملموس و قابل استناد است. البته برای درک بیشتر این موضوع، در بحث طراحی صحنه نیز تمهیداتی برای عناصری چون تفنگ بزرگ و شیشه بطری در نظر گرفته شده است که این طراحی تاکیدی است برای بزرگنمایی بر اساس اهمیتی که شخصیتها به آن عناصر میدهند.
حال باید به این نکته در درام نمایش «غرب غمزده» اشاره داشت که استفاده از سبک کمدی سیاه در جهت آگاه سازی مخاطب کارکرد مهمی دارد. زیرا این موضوع مخاطب را تشویق میکند تا آینهای که پیش روی او قرار گرفته است را با دقت نگاه کند. لذا باتوجه به تمهیدی که برای باورپذیری این مقوله در نظر گرفته شده لحن طنزی است که شخصیتها دیالوگهای خود را با آن زبان بیان میکنند تا خشونت موجود در اثر که طعم تلخی دارد با در نظر گرفتن هدف نمایش به مذاقشان خوش بیاید.
در واقع ساختار کلی و جزئی این نمایش با طراحی میزانسنها و برون ریزی شخصیتها کارکردی جهت هشدار و هوشیاری مخاطب است. حال دلیل این موضوع هم به اجتماعی بودن نمایشنامه مربوط است. ارتباطی که هدفش جهت تغییر ذهنیت کسانی است که نمیخواهند خودکامه بودن را لحظهای تجربه کنند.