در حال بارگذاری ...
فرگل موسوی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

ذهنیت گرایی صرف باعت تداخل واقعیت و خیال می شود

ایران‌تئاتر: با حضور نسل جدیدی از کارگردان های جوان در تئاتر مخاطبان در سالن های نمایشی شاهد اجرای نمایش های متنوعی به لحاظ ژانری و موضوعی هستند. فرگل موسوی کارگردان جوان نمایش ساعت ها که دانش آموخته تئاتر از دانشگاه سوره است؛ در نمایش مدرن و انتزاعی اش تاکید زیادی روی نقاشی و ثاتیر آن روی شخصیت آدم ها دارد.

در نمایش ساعت ها، مادر، یک نقاش است که خودش را در دنیای نقاشی هایش محصور کرده و از ارتباط گرفتن با پسرش عاجز می شود. نمایشی که یک روح تجربهگرایی در کلیتش دیده می شود و می توان انتظار داشت کارگردان جوان نمایش در کارهای بعدیش به پختگی و تکامل بیشتری برسد. نمایش ساعت‌ها به نویسندگی و کارگردانی فرگل موسوی هرشب ساعت 18 در مجموعه عمارت روبرو اجرا می شود. در ساعت‌ها چهار شخصیت فانتزی، مادر، زن همسایه و پسر وجود دارد که می تواند هر کدامشان زاییده ذهن باشند و آیدا ذاتی بازیگر نمایش جزو نقاشان نسل جوان محسوب می شود.  این نمایش داستان پسری است که روز تولد مادرش را به خاطر می آورد. درکنار اجرای  این نمایش، نقاشی هایی از تماشاگران توسط آیدا ذاتی تهیه می شود که در نمایشگاهی با نام لحظه ها در گالری عمارت روبرو به نمایش در آمده است. مهدی رهجو، آیدا ذاتی و سیما صادقی بازیگران این نمایش هستند و سایر عوامل عبارتند از ندا شعاعی:دستیار کارگردان، زهرا امانی:منشی صحنه، محدثه هاشمی:طراح صحنه، یوسف بلالی:دستیار صحنه، زهره علیزاده:طراح پوستر، ندا شعاعی:طراح بروشور، آیدا ذاتی:نقاش، آریا بخشی:مدیر تولید، محمد تهرانی:مدیر اجرا و مهدی صادقی:روابط عمومی. با فرگل موسوی در باره اجرای این نمایش و ساختار آن گفت وگویی انجام داده ایم.

 

آیا نمایش ساعت ها بر اساس کار کارگاهی برای اجرا آماده شد؟

این نمایش یک کار تجربی محسوب می شود؛ از این بابت که به سراغ داستان پردازی نرفته ایم و بیشتر روی روابط و اتفاقاتی که بین شخصیت‌ها رخ می دهد تمرکز داشته ایم. بنابراین نمی توانیم نمایش ساعتها را در قالب یک نمایش داستانگو با روایت کلاسیک ارزیابی کنیم. مهم ترین چیز در نمایش در روابط خلاصه می شود و در کنارش نسبت آدم‌ها در قبال یکدیگر را باید در نمایش قابل دیدن باشد.

 

فضای ذهنی در قالب تفکری شخصیتهای نمایش دیده می شود؟

در واقع ما نمایش را ذهنیت صرف مادر نمی بینیم و در طول نمایش یک خط داستانی هم وجود دارد. در اصل پسر در نمایش به خاطراتش رجوع می کند و تماشاگر شخصیت‌های زاییده ذهن او را که غیر واقعی هستند و مربوط به گذشته هستند را می بیند. یکی از این شخصیتهای غیر واقعی، شخصیت فانتزی در نمایش نام دارد و نقش فانتزی و همسایه را یک بازیگر با تعویض لباسش بازی می کند.

 

به چه دلیل از یک بازیگر برای ایفای این دو نقش استفاده کردید؟

به این دلیل اگر یک نفر وجود نداشته باشد، فانتری هم وجود نخواهد داشت. اما این را در صحنه داریم و می تواند فانتزی یک آدم باعث شود که آدم های واقعی دور و اطرافش را نبیند و آنقدر در میان ذهنیاتش زندگی کند که نتواند مرز بین واقعیت و تخیل و فانتزی را متوجه بشود و این امر باعث بشود که فرزندش را فراموش کند و از کنارش بگذرد.

 

آیا مادر از تنهایی به اوهام و خیال پناه برده است؟

از جایی دیگر باید به این مسئله نگاه کرد. پسر در نمایش ساعت‌ها خاطرات مادرش را بازگو می کند. البته به دلیل فضا و ساختار نمایش تماشاگر می تواند استباط های متفاوتی داشته باشد. در صحنه آخر هم می بینیم که فانتزی با پسر هم ارتباط برقرار می کند.

 

در طول نمایش حتی در حضور پسر فانتزی با او ارتباطی برقرار نمی کرد؟

بله، در صحنه آخر نمایش که دیگر مادر حضور ندارد این ارتباط برقرار می شود.

 

در ساختار نمایش تاثیرات نقاشی در فضا و مضمون آن دیده می شود؟

ساختار شکل گیری نوشتن متن نمایش ساعت ها از یک جایی به بعد بر اساس ذهنیاتم در باره  یک زن نقاش بود؛ زنی که نقاشی معروف بود و می شد نمایش با اشاره نام نقاش مورد نظر خیلی مستند تر باشد. اما بنا به چند دلیل این کار را انجام ندادیم و فقط گرته برداری از این شخصیت زن نقاش معروف انجام دادیم. نقاط اشتراک نقاش زن نمایش ما با آن زن نقاش معروف سوای خصوصیات اخلاقی در باره ترک کردن پسرش بود ، که به به بیماری سندروم دان مبتلا بود.

 

ساختار فعلی نمایش ساعت ها فاصله بسیار زیادی با نمایش های اتو بیوگرافی و مستند دارد؟

درست است، اگر می خواستیم تئاتر مستند کار کنیم باید ویژگی های این گونه را مورد استفاده قرار می دادیم. همانطوری که اشاره کردیم ساختار نمایش ساعت‌ها از روابط بین شخصیتها به وجود آمده است.

 

چالش مهم پسر عدم ارتباط مادر با او است؟

به نوعی مادر نمی تواند انتخاب کند و در تردید است و مادر و پسر به طور متقابلی از ایجاد ارتباط با یکدیگر عاجز هستند. در چنین فرآیندی رجوع می کنند به آدم هایی که برایشان غریبه هستند. پسر آنقدر در ذهنش به بن بست ارتباطی با مادرش می رسد که حتی ممکن است برود حرف های خیلی خصوصیش را به یک آدم در کوچه و خیابان و یا بقال سرکوچه شان بگوید. در کنار این مسائل پسر و مادر با تماشاگران هم ارتباط دارند و تلاش می کنند جایگزینی برای دور شدن از یکدیگر پیدا کنند.

 

به چه دلیل نقاشی های که شخصیت فانتزی کشیده همگی شخصیتهایی هستند که یک چشم بیشتر ندارند؟

مهمترین بحث در مورد این سوال برگزاری همزمان گالری نقاشی بازیگر نمایشمان آیدا ذاتی است که یک نقاش حرفه ای است و دلیل انتخابش برای ایفای شخصیت فانتزی مجموعه آثارش است که چندی قبل دیده بودم و کاراکترش به این شخصیت فانتزی نزدیک است.

 

این نزدیک بودن در چه ویژگی های قابل تعریف است؟

بابت نقاشی که آیدا ذاتی می کشیده و نزدیک به شخصیتی بوده که من در نمایش به آن فکر کرده بودم و من در شروع کار آیدا ذاتی را آزاد گذاشتم تا با مضمون و کلیت کار ارتباط برقرار کند.

 

در جاهایی در نمایش بازیگران نمایش با تماشاگران ارتباط برقرار می کنند؛ آیا این ویژگی در هر شب اجرا با توجه به کمی و زیادی و نوع مخاطبان متغییر است؟

میزان مخاطب در این بحث مهم نیست؛ اما جای نشستن مخاطب و اینکه کجای این خانه نشسته اند مهم است.

 

اگر به طور مثال تماشاگری روی مبل درون خانه می نشست . آیا این ارتباط به شکل دیگری انجام می شد؟

بله، در اجرای امشب بر خلاف شب های قبل که یکی از بازیگران برای رفتن بیرون از خانه کتش را از تماشاگری می گرفت؛ این بار آن را از روی مبل برمی دارد. بنابراین نوع نشستن تماشاگر در جاهای مختلف سالن و یا همان خانه شخصیت مادر مهم است تا بازیگر با او ارتباط برقرار کند. نمایش هم با کشیدن پرتره آیدا ذاتی از یک تماشاگر تا بیرون سالن و گالری روبه رو ادامه پیدا می کند و به پایان نمی رسد.

 

چند جایی هم از تکنیک فاصله گذاری استفاده کردید. دلیل این استفاده چه بود؟

دلیل این مسئله که در اواخر نمایش رخ می دهد آمدن به زمان حال است که پسر مشغول حرف زدن در باره مادرش با شخصیت فانتزی است و از ساعت ده شب به بعد مادر واقعا خانه را به مقصد ناکجا آبادی ترک می کند و می خواستیم به تماشاگران بگویم که دارند یک نمایش را می بینند و با این مشارکت تماشاگر متوجه چنین مسئله ای می شود.

 

آیا نمایش ساعت ها را می توانیم یک اثر مدرن انتزاعی بدانیم؟

می شود چنین تعریفی را قائل بود البته ارتباطات بین شخصیت‌ها بیشتر رئال هستند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران