در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «ناتمام» به کارگردانی مشترک پیمان یاحقی و پیمان می آبادی

ضرورت مسری بودن یک حس انسانی با خاصیتی جهان شمول

ایران تئاتر، کیارش وفایی: دلایل شکل‌گیری روابط بین انسان‌ها را باید جزو یکی از بنیادی‌ترین اتفاق‌هایی دانست که جهان برپایه آن سمت و سوی خود را برای جلو رفتن انتخاب می‌کند. زیرا این روابط است که مشخص می‌کند چه فردی با چه داشته‌هایی می‌تواند اثبات کند مرزهای انسانیت با چه معیارهایی نشانه گذاری می‌شود.

لزوم برقراری ارتباط بین انسان‌ها قدمتی طولانی دارد که هر کدام از آنها قوانین و داده‌های مشخصی برای خودش داشته که در مقابل لازمه‌ای را برای پیش آوردن رفتاری فراهم کرده است. حال با پیشرفت جوامع بشری در گونه‌های علوم مختلف این انتظار می‌رود که چنین شاخصی با تامل بیشتر ساختار منحصر بفردی را برای خود مشخص کند تا بتوان دلایل کافی جهت ارتباط انسان‌ها را احساس کرد. البته این کاربرد در زمانی امکان دارد دو سویه صورت بگیرد که عده‌ای را به سمت صلح و عده‌ای را به سمت جنگ هدایت کند. دلیل این استدلال هم بنابر ضرورتی است که منافع هر شخصی آن را معین کرده و در زندگی به نوعی سرمایه حضور او تعریف می‌شود. بنابراین ضرورت دارد که بدانیم عمق یک رابطه باتوجه به خواسته‌هایی که الزام برای حیات بشری تلقی می‌شود شکل خواهد گرفت. البته در جامعه یا جوامع این تحلیل تعاریف مختلفی دارد که آنها مربوط به زمینه‌های مختلفی چون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. در واقع برای ترتیب دادن یک ارتباط باید مجموعه‌ای از نیازمندی‌ها را مورد بررسی قرار داد تا اهمیت هر بخش با رویکردی فردی یا جمعی صورت بگیرد. حال در این میان تنها یک وجه از لازمه‌های بشریت ملاک و معنای جهانی دارد و تعریفش در بین همه انسان‌ها واحد است که آن را حقوق بشر با دیدگاهی برگرفته از حواس عاطفی می‌نامند. حواسی که در آن جغرافیا، تاریخ، مناسبات اجتماعی و قرار گرفتن امضا زیر برگه قراردادهای بین کشورها جایی ندارند و تنها جنبه انسانیت مفهوم اصلی و واقعی این تعریف است. لذا دورنمای هر رویدادی در این حواس فراگیر جهانی می‌تواند بازگوکننده امیالی باشد که در اثر بازتاب باورهای درونی شکل گرفته است.

 

نمایش «ناتمام» با تاسی از نگاه جهان شمول خود به حواس عاطفی با در نظر گرفتن زوایه دیدگاه اجتماعی کوشیده است تا در درام خود به مسئله‌ای انسانی اشاره داشته باشد. موضوعی که قصد دارد با پیش آوردن اتفاق‌های جهان اثر به رویکردی بپردازد که روزانه با آن ارتباط مستقیم داشته و حتی در زمان‌هایی چشم از دیدن آن فرو می‌بندیم. اصولا خاصیت نمایش‌هایی که تحت تاثیر وقایع اجتماعی است این آگاهی را به مخاطب می‌دهد که با دیدگاهی متفاوت به دیدن اثری بنشیند. زیرا رسالت یک اثر اجتماعی در جهان نمایش به دلیل ارتباط مستقیم می‌تواند تاثیرات قابل توجه‌ای را در ذهن و البته تصمیم گیری‌های اکنون هر فردی بگذارد. لذا اهمیت این آثار بسیار به تغییر مسیر زندگی مربوط است، شاخصی که این نمایش با درونمایه‌ای نقادانه در جهان اثر پیش آورده تا بدانیم مزیت دور شدن از رفتاری و نزدیک بودن به درست زیستن چیست و چگونه باید به آن عمل کنیم. در واقع بازسازی یک اتفاق برای ذهن مخاطب‌ یکی از موارد مهمی بوده است که نویسنده نمایش از آن جهت بهره‌مندی مناسب در درام اثر خود وام گرفته است. نکته‌ای که نشان می‌دهد دغدغه‌مندی یک اثر اجتماعی بسیار به رفتارها و اعمال آدمی نزدیک بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت. حال طراحی جهان این نمایش داشته‌های لازم را در تیپ‌هایی مشخص هر یک از بازیگران طراحی کرده است تا بتواند آینه‌ای تمام را پیش روی انسان‌هایی قرار دهد که آنها نمونه‌ای از یک جامعه هستند. البته باید این نکته را یادآور شد که قضاوت شرایط موجود جامعه هدف این نمایش نیست، بلکه این اثر قصد دارد یادآوری کند که هر فردی می‌تواند در ازای تحلیلی درست زاویه دید خود را نسبت به افراد یک جامعه و بخصوص افراد ناتوان جسمی تغییر بدهد.

 

حال این اتفاق و تمهید در پردازش درست تیپ‌های بازیگرانی که نقشی را در نمایش ایفا می‌کنند وجود دارد. لذا باورپذیری متن و ارتباط مستقیم با شرایط اجتماع سبب شده است که همه ارکان نمایش به وحدتی در بیان هدف خود برای تغییر ذائقه فکری افراد دیگر تبدیل شوند. اهمیت و تصمیمی که اگر به آن پرداخته نشود مجدد شاهد تولید یک اثر مشابه آثاری از این دست خواهیم بود که تنها قصد دارد اعتراض کند و راهکاری برای حل مسئله ارائه ندهد. بنابراین در این اثر کوشیده شده است در ترتیب دادن میزانسن‌ها نمودی عینی توام با واقع گرایی شکل بگیرد تا اهمیت موضوع مسیر درستی را طی کند. لذا پرداختن به زندگی و افراد جامعه ناتوان جسمی امری مهم در جهت رویکرد دراماتیک تلقی می‌شود. حال باتوجه به این موضوع استفاده از سبک کمدی این قابلیت را برای جهان اثر پیش می‌آورد تا حرف‌های تلخ و شرایط گزنده را در لحنی طنازانه به مخاطب بزند تا از این طریق بتواند حس باورپذیری را برای پیش آوردن تغییری فراهم سازد. تمهیدی که در آن نشان از تلنگر و نقد به جامعه‌ای است که در برابر افراد معلول که عده‌ای از آنها در زمان حال جزو موفق‌ترین انسان‌های جامعه خود هستند و عده دیگری از این افراد که زندگی معمول خود را پیش می‌برند بی‌تفاوت نباشیم بلکه در مقابل یاوری در مسیر محقق شدن تفکر و نیاز آنها نام بگیریم.

نمایش «ناتمام» در کلیت اثر خود سعی در تغییر دیدگاه اجتماعی عده‌ای از افراد دارد که با داشتن توانایی‌های لازم حس انسان‌دوستی را فراموش کرده و بی‌توجه در مسیر زندگی گام برمی‌دارند. عملکردی که این روزها آن را خصلتی ناشایست می‌دانند و دیگر هیچ.   

 




نظرات کاربران