نقد و نظری بر نمایش «شازدهکوچولو» به کارگردانی آناهیتا غنیزاده
زندهکردن شخصیتهای ادبی روی صحنه نمایش
ایران تئاتر_احمدحجارزاده:«شازدهکوچولو» داستان ماندگار «آنتوان دوسنتاگزوپری»، از آندست داستانهاییست که برای ما آدمبزرگهای امروز و کودکان دیروز بسیار نوستالژیک و تاثیرگذار بوده و انگار قرار است اثر آن تا همیشه همراهمان باقی بماند؛ قصهای که اغلب نسلها با آن ارتباط میگیرند و از بستر ماجرا و هر پند و پیام کتاب، برداشتی اخلاقی، انسانی و راهگشا برای زندگی دارند.
بیتردید داستانِ زیبای اگزوپری، مهمترین ویژگی نمایشی است که بهرام جلالیپور آن را بر اساس داستانی از آنتوان دوسنتاگزوپری نوشته و آناهیتا غنیزاده روی صحنه برده؛ داستانی که تماشاگران بزرگسال در دیدار با یکی از قصههای دوران نوجوانیشان غرق لذت میشوند و در همانحال میکوشند گُلهای باغ زندگیشان را،که اهلیِ آنها شدهاند و نسبت بهشان احساس مسوولیت میکنند، در درک و بهرهمندی از نمایش شریک بکنند. غنیزاده هنرمندی تحصیلکرده، خلاق و خوشفکر است که تجربه سالها همکاری و آموزش تئاتر به کودکان را در قالب استاد و مربی دارد. نمایشهای دیگری که تا امروز روی صحنه برده نیز از کیفیت بالایی برخوردار بودهاند. حتماً مخاطبان تئاتر کودک و نوجوان، هنوز لذت تماشای نمایش «لاکی عجقوجقی» را به خاطر دارند اما آنچه باعث میشود اکنون اجرای نمایشنامه درخشان و دغدغهمندی مانند «شازدهکوچولو» بر مخاطب خود تاثیر حسی بگذارد و او را از تماشای این تئاتر به وجد بیاورد، خلاقیت غنیزاده در کارگردانی و آزمودن تجربههای نو در فرم اجرایی و دیداری است. او بر صحنه تالار هنر، در عین حال که کتاب را به کمک تیم بازیگران خوبش با صدای بلند برای کودکان و نوجوانانی بازخوانی میکند، سعی دارد با اتکا بر سلیقه و زیباییشناسی هنریاش، جهانِ ادبی و فانتزی شازدهکوچولو را با شکلی تازه و خیالی ـ برحسب برداشت ذهنی خود ـ پیش چشم مخاطبان تصویرسازی بکند، ضمن اینکه از وفاداری به متن اصلی، و داستان اگزوپری پرهیز و تخطی نکرده. هنر غنیزاده در اجرای نمایشیِ شازدهکوچولو، زندهکردن شخصیتهای کتاب به شکلی درست، دقیق و منطبق بر تخیل خواننده کتاب و اندیشهی تصویری نویسنده بوده است. غنیزاده در روایتِ صرف و اجرای سرراست قصه خیلی خوب عمل کرده.گرچه بهتر بود در برخی لحظههای نمایش دست از این روایت صرف به مدد مونولوگها برمیداشت و کلام شخصیتها را برای تماشاگر مجسم میکرد اما با وجودی که خلاء این تمهید در نمایش حس میشود، هنوز شازدهکوچولو اثری دیدنی و قابلتامل است. هرچند نباید فراموش کرد رمان و اکنون نمایشِ آن، بیشتر برای گروه سنی نوجوانان تهیه و تولید شده و بیاغراق بسیاری از واژهها و اشارههای ناآشنا و دشوارِ درون نمایش، برای آنها قابل درک و مفهوم است. مثل قضیه مار بوآ، بوته بائوباب، سیارههای مختلف و رفتار عجیب آدمبزرگها و از همه مهمتر سقوط هواپیما که در تماشاگران نوجوان برای پژوهش، مطالعه و کسب اطلاعات تازهتر ایجادِ انگیزه میکند.
یکی از ضعفهای نمایش، صحنههایی است که خلبان و شازدهکوچولو از نقاشیهایی که میکِشند حرف میزنند و چون تماشاگران کوچک نقاشیها را نمیبینند ـ فقط دربارهشان میشنوند ـ باید خودشان زحمت بکشند و آنطور که دوست دارند در ذهن مجسم بکنند. این مساله زمانی حاد میشود که بدانیم بسیاری از بچهها،کتاب را نخواندهاند و نقاشیهای آن را ندیدهاند. موسیقیهای نمایش متاسفانه در خدمت کار و فضاسازی آن نیست و موزیک و ترانه تکراری آن انگار بیشتر به قصد پُرکردن فضاهای خالی و بین دو پرده، ساخته و استفاده شدهاند. در عوض، طراحی و شبیهسازی کاراکتر «شازدهکوچولو» نسبت به شخصیتی که در کتاب توصیف و تصویر شده، به لطف هنر حسین تبریزی و لیلا پریشان، هوشمندانه و ستودنی است. سایر کاراکترها هم گرچه به لحاظ ظاهری عین شخصیتهای کتاب نیستند، ولی طراحی گریم و لباسهای جالب و متفاوتی دارند که به نمایش تازگی و اعتبار خاصی میبخشد. بخصوص طراحی کلاهها توسط سهیلا باجلان، به هر کدام از ساکنان سیارهها، وجه فانتزی، دوستداشتنی و بانمکی بخشیده است. همچنین رنگبندی و طراحی دکور زیبا و دلنشین است و جز قابهای پرستاره و سبزرنگی که لابد قرار بوده آسمان و کهکشانها را در ذهن بیننده تداعی بکنند، سایر دکورهای زیبای کار،کاربردی و همراستا با مضمون و پیام نمایشاند و پرسشهای فراوانی در ذهن تماشاگر ایجاد میکنند که خوشبختانه خیلی زود و در دلِ نمایش به آنها پاسخ داده میشود. برای نمونه دقت بکنید به استفاده از چمدانهای فراوان در ابعاد مختلف که بامزه و دیدنیاند و منظور کارگردان را از سیارهها و گُلها و دیگر اشیا به واسطه دیالوگها میسازند. نکته مهم دیگر در نمایش شازدهکوچولو، حضور بازیگران حرفهیی و کاربلد تئاتر است. آنها بهرغم جوانی، در ایفای نقشها،کاملاً پخته و باتجربه عمل کرده و تیپ و تصویرهای درستی از شخصیتها ارائه میکنند. علی باروتی، هانی حسینی، هدیه حاجطاهری، سوده سعدایی و رعنا قادری تمام توش و توان و استعدادشان را در اجرای ظریف و بینقص نقشها به کار گرفتهاند و البته از این آزمون دشوار سربلند برآمدهاند. با تمام این تفاسیر، نباید از بیان این نکته غافل شد که شازدهکوچولو نمایشی است که بر لبه تیغ شکست و موفقیت حرکت میکند و با وجودی که نقاط قوت آن بر کمبودها و ضعفهایش میچربد، خطر افتادن به دام کلیشههای رایج در اینگونه اقتباسهای ادبی را داشته که خوشبختانه آناهیتا غنیزاده با حساسیت مثالزدنیاش در کارگردانی، مانع از این لغزش شده است. جای امیدواری است که همه تماشاگران نوجوان و علاقهمند به تئاتر و ادبیات، از این نمایش حرفهیی دیدن و تاثیر آن را بر ذهن و اندیشه خود حس بکنند.