یادداشتی بر نمایش تکنفره؛ شاخصی برای بازیگری، به بهانه اجرای نمایش «پانزده سال آینده»
لشکری در هیات یک تن
ایران تئاتر_داریوش نصیری:به گواه تاریخ نمایش، اولین نمایشها و تئاترها تنها با یک بازیگر روی صحنه اجرا میشدند و به تدریج بر تعداد بازیگران افزوده شد اما نمایش تکنفره را میتوان هنوز به عنوان شاخص بازیگری در نظر گرفت. این روزها در مجموعه نفیس تئاترشهر، سالن سایه ساعت۱۸:۳۰ نمایشی خلاقانه و شریف با نام «پانزده سال آینده» نوشته مهدی کوشکی و به کارگردانی سعید زارع روی صحنه میرود که جزو نمایشهای تکنفره است. اینگونه نمایشها دارای مختصاتی است که میتوان اینچنین به آنها اشاره کرد:
تئاتر تکنفره یا منودرام یعنی نبرد بازیگر با خود روی صحنه، تئاتر تکنفره یعنی حرکت بر لبه تیغ. با کوچکترین لغزش بازیگر به قعر «دره نابازیگری» سقوط میکند. ایستایی او برای نشاندادن قدرت بدنی و تمرکزش همچون کشمکش کشتیگیری با یک حریف خیالی است؛ حریفی که از ذهن خود میزاید و با نفس خود به آن جان میبخشد، حریفی که خود را یک بار دیگر در آن متولد میکند و باز همچون ماری دوسر در دل خود میپیچد. این پیچش هولناک اوست که روی صحنه تداوم دارد و تا رقص ربوبی او برای درک خود، پیش میرود. این گفته درباره بازیگری در نمایشهای تکنفره شاید کمی اغراقآمیز باشد اما دایره لغت مجالی بیش از این نمیدهد. شاید برای هر یک از هنرمندان جوان که قصد دارند دنیای بازیگری را ادامه بدهند، بازی در نمایشی تکنفره جذاب باشد، ولی پیش از آن باید گفت بازیگر نمایشهای تکنفره تنها یک بازیگر نیست،که او باید از تمام ظرفیتهای محیطی و حتی بدنی و بیانی خود در راستای به تصویرکشیدن لشکری در صحنه استفاده بکند. این مقوله نیازمند پیگیری مهارتهای مختلف بازیگری است. در این نوع از نمایش باید بیش از حد متعارف از مهارتهای بازیگری سود جست. نخستین امر برای تداوم ریتم اثر دراماتیک، تمرکز بازیگر است. چنانچه بازیگر نمایشهای چندپرسوناژه، تمرکز خود را از دست بدهد، دیگر بازیگران، این خلاء را جبران میکنند اما در نمایش تکنفره، خلاء هر آن بزرگ و بزرگتر میشود و دامنه آن تا مهارتهای بیانی، بدنی و حتی دیالوگهای از برشده بازیگر نیز ادامه پیدا میکند. بنابراین نخستین رکن بازی در نمایشهای تکنفره حفظ تمرکز است. در مرحله دوم قدرت بدنی بازیگر قابلتوجه است. اینکه سیالیت زمانی و مکانی اثر در جریان مهارتهای بدنی بازیگر استفاده بشود. حرکات پانتومیم، پرفورمنس، بازی با سایه یا حتی نوعی از حرکات ژیمناستیک که در دیدگاههای تئاتر مدرن همچون بیومکانیک میرهولد مطرح میشود، قابلتامل است. بازیگری که دارای مهارتهای کامل بدنی است، بیآنکه حتی دیالوگی بر زبان براند، میتواند ساعتها مخاطب را با خود همراه بکند. هرچند نمایش اساساً نمایش تکنفره نیست اما قابلیتهای بدنی بازیگران برای درک موضوع، مثال قابلتاملی است. در مرحله سوم دیالوگ اهمیت دارد. دیالوگها توانایی بیانی بازیگران را تاکید میکند. خارج از این نوع تواناییها باید به شیوه درک نقش و درک متن از سوی بازیگر نیز اشاره کرد، زیرا بازیگری که نتواند متن نمایشهای تکنفره را به درستی درک بکند، در باتلاقی کوچک اما عمیق گرفتار آمده، چون بازیگر دیگری در صحنه وجود ندارد تا او را به سمت درست هدایت بکند. بنابراین درک نقش و دیالوگها برای این نوع تئاتر اهمیت خاصی دارد. در غیر این صورت نمایش دچار شعارزدگی، خاطرهگویی و ... میشود اما اگر با قدرت، انرژی و خلاقیت کافی روی صحنه برود، حتی از نمایشهای پرزرق و برق نیز پیشی میگیرد. علاوه بر این، نمایش تکنفره را میتوان حتی به عنوان شاخص بازیگری نیز در نظر گرفت. حفظ جذابیت در نمایشهای تکنفره مهمترین مسالهای است که تماشاگر را با خود همراه میکند. بازیگر در صورت موفقیت و جلب نظر تماشاگر به عنوان سلطان صحنه قلمداد میشود. در این نمایشها، بازیگر همیشه باید بدن و بیان آماده داشته باشد و شرایط روحی و روانی خود را تقویت بکند تا روی صحنه تمرکز کافی داشته باشد. سختی و دشواری و در عین حال لذتبخشبودن اجراهای تکنفره، مانند حل یک معما یا چیستان است. همچنین استفاده از موسیقی، نور، تصاویر پسزمینه و به کارگیری المانهای ساده جهت انتقال موثر مفاهیم در این نوع نمایش بسیار ضروری است، زیرا المانها، بهترین وسیله برای جذب مخاطب است تا این هنر را به عنوان یک رسانه تاثیرگذار معرفی بکند.