در حال بارگذاری ...
در همنوایی با «چهارمین شنبه» مهرداد کورش نیا

ادامه بده

ایران تئاتر:ارمغان بهداروند یادداشتی را با عنوان « در همنوایی با «چهارمین شنبه» مهرداد کورش نیا» در اختیار ایران تئاتر قرار داده است. کنسرت - تئاتر «چهارمین شنبه» هم‌اکنون در تماشاخانه پالیز به روی صحنه است.

وظیفه ی تئاتر، ترویج دیدگاه های دیکته شده نیست بلکه تئاتر، اصالتاً در پی مخدوش کردن تصمیم ها و تسلیم های تکلیفی است. لجاجتی عمیق که نمی خواهد مغلوب روزمره گی های علیل و کلیشه های عقیم شود و به تلخی و ناگواری هم بر تعریف و تثبیت آن چه که خود از جهان کشف می کند، تاکید دارد. از همین روست که همیشه،‌ هر تئاتر، پیشنهاد تازه ای می تواند باشد که پیش از این تجربه نشده است.
«چهارمین شنبه»ی مهرداد کوروش نیا یکی از این لجاجت ها و یکی از این پیشنهادهاست. شاید «جنگ» کلیدواژه ی این نمایش باشد اما این جنگ نه فقط در میدان جنگ که در میدان دوباره آفرینی بسیاری از فرضیه های غلط، الگوهای ممنوعه و مولفه های ناممکن اتفاق می افتد. شاید انتخاب نقطه ی صفر مرزی و فضای جنگلی که از یک ابهام جغرافیایی نیز برخوردار است، توسعه  و تسری این میدان به همه ی جهان باشد که هیچ نقطه ای از این کره ی خاکی را نمی توان مثال زد که از لجاجت تئاتر، تلنگری ندیده باشد. آدم های این صحنه، اگر چه در اقلیم و گویش متفاوتند اما امیدوارانه و به مدد ساز و آواز خویش، در پی تغییر شرایط پیرامونی خویش هستند. این امیدواری البته آن قدر کم توان است که صحنه به صحنه، از پذیرش اجرای کنسرت خویش در آن موقعیت ابراز شگفتی و گلایه می کنند که اگر قرار است به عصای موسیقی، زمین خورده ای از زمین برخیزد چرا باید در چنین نقطه ی مجهول و مخوفی ممکن شود؟ جنگ در اضلاع نامتقارن صحنه ی چهارمین شنبه منتشر شده است اما نمی توان پرچم صلح را از میان اتفاقاتی هم چون همنوازی ها و همخوانی های بازیگران نادیده گرفت! نمی توان به سربازی که در آن سوی مرز دشمن، انجیرزاری کشت کرده است، فکر نکرد و نمی توان به سرخوشی نوازندگانی که مخاطب خویش را با عبارت «ادامه بده» به همصدایی دعوت می کنند، سرخوش نشد. آگاهی تدریجی از سرنوشت آدم های «چهارمین شنبه»، غم انگیزترین بخش این نمایش می تواند باشد. تجسم دردهایی آزارنده که حتی جسدها نیز از آلام و آزارشان بی نصیب نیستند. این وضعیت درست به زمانی می ماند که آرزوهای به بار ننشسته ی هر کدام از ما پس از ما نفس بکشند و برای محقق شدن خویش مجاهدت کنند. شهیدی که لنگ لنگان بر صحنه می چرخد و به نا امیدی به میهمانان خویش می گوید: «یه آهنگی بزنید که حال همه مون رو خوب کنه»، انسان آرزومندی است که مرگ نتوانسته است او را تمام کند و اکنون او نه در میدان جنگ با دشمن که در میدان تناقضات اجتماعی و غرض های بی دلیل، اسلحه به دست گرفته است و به مردمی فکر می کند که نه درختی برایشان باقی مانده است، نه رودخانه ای، نه هوایی و نه دلِ خوشی. «چهارمین شنبه» نه یک میدان مین که خاکریزی است برای نسلی که دلش می خواهد شنیده شود. نسلی که نمی ترسد اگر پا جای پای دیگران نگذارد و رنگ های قرمز بیشتری را تجربه می کند تا سفید هم چنان رنگی در میان رنگ ها باشد.
هفتاد دقیقه، زمان کمی نیست اگر تو هم از جنس همان آدم هایی باشی که جنگ، چیزی از تو را کسر کرده است اما هنوز بدهکار باقی مانده باشی و حالا هفتاد دقیقه باید به تماشای آرزوهای منقرضی بنشینی که دوستشان داری و به سفید ماندنشان امیدواری!
با خودم فکر می کنم به تماشایش می ارزید و به خیابان می زنم و هنوز نرفته و رفته، صداهایی را می-شنوم که حتما دوست داشته اند شنیده شوند و نشده اند. راه بسته است و سرباز جوان مرا به برگشتن امر می کند.




مطالب مرتبط

ارزیابی مهرداد کوروش‌نیا از آثار بخش تازه‌های تئاتر جشنواره فجر

بازی‌‌های شگفت‌انگیز در کنار متن‌های ضعیف
ارزیابی مهرداد کوروش‌نیا از آثار بخش تازه‌های تئاتر جشنواره فجر

بازی‌‌های شگفت‌انگیز در کنار متن‌های ضعیف

مهرداد کوروش‌‌نیا، عضو هیئت انتخاب بخش تازه‌های تئاتر ایران در چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فجر، بازیگری را نقطه قوت آثار رسیده و پاشنه آشیل آن‌ها را ضعف متون معرفی کرد. او به همین دلیل، خواستار توجه کامل، درست و هنری به بحث نمایشنامه‌نویسی در کلیت تئاتر کشور شد.

|

نظرات کاربران