در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش ضیافت شبانه ای برای شبنم به کارگردانی روزبه روحی پور:

ضیافتی به نام شبنم و به کام دیگران

ایران تئاتر- علی رحیمی: ضیافت شبانه ای برای شبنم به واسطه نگاه ویژه ای که به نقش انقلاب درونی در پیشبرد اهداف فردی، گروهی و در سطح وسیع تر جامعه دارد، ستودنی است.

با وجود تنیدگی خاصی که میان هنر سینما و نمایش وجود دارد، زیادند بازیگران، نویسندگان و حتی کارگردانانی که به واسطه عشق، تجربه، تحصیلات، احساس یا هرچیز دیگری که خود برآن نام می نهند، مدام پله های ششم و هفتم نردبان هنر را بالا و پایین می روند. اما گاهی مواقع وصله های نچسبی نیز در این میان -به ویژه از حوزه سینما به تئاتر- پدیدار می شوند که شاید حضورشان برای طرفداران، محلی از اعراب نداشته باشد. ورود روزبه روحی پور به عرصه تئاتر را باید از این دست حضورها بدانیم.

او سالهاست در سینما فعالیت می کند، آثار زیادی را از خود به یادگار گذارده و حضور در کنار بزرگانی همچون مسعود کیمیایی و علیرضا امینی برایش اسم و رسمی به ارمغان آورده است. پس حتی اگر فارغ التحصیل تئاتر باشد به واسطه حضور جدی در هنر هفتم – به عنوان فیلمساز، تدوینگر، دستیار کارگردان، عنوان بند و...- از همان ابتدا  نمی شود به کار نمایشی اش اعتماد کرد. به همین دلیل بود که وقتی قرعه تماشای نمایش «ضیافت شبانه ای برای شبنم» به نامم خورد، ابتدا با تامل زیاد و حتی وسواسی خاص خود را ترغیب به تماشای آن کردم: که کارگردان سینما با نمایش چه کار؟!  هرچند در نهایت ترغیب به تماشا شدم، و بدور از انصاف است اگر نگویم راضی از سالن بیرون آمدم؛ تا او نیز نشان دهد همانند محمدعلی سجادی، مسعود شاه محمدی و برخی دیگر از کارگردانان نام آشنای سینما و تلویزیون می تواند برای تئاتر نیز مثمرثمر باشد.

نمایش در فضایی میان فیلم و تئاتر به اجرا در آمد و  قاب بندی های سینمایی  آقای کارگردان، در یک فضای رئال و در برخی صحنه ها سوررئال به خوبی توانست از عهده روایت مستندگونه ای از ضیافت چند رفیق قدیمی که قرار است تصمیم مهمی برای کمک به یکی از دوستانشان که در کشوری غریب دچار مشکل شده است بگیرند، برآید.

ایده نمایش تاحدود زیادی همسو با فیلم سینمایی «ضیافت» اثر معروف مسعود کیمیایی است، و به نظر روحی پور تلاش دارد تا حداقل ظاهر نمایش را به سمت و سوی این فیلم بکشاند، حتی اگر درون مایه این دو اثر متفاوت باشند و هر کدام از زاویه ای خاص به دنیای اطراف خود نگریسته باشند. به همین دلیل است که نمایش یک زمان تاریخی خاص ندارد، در شب اتفاق می افتد، محل رویداد کافه ماطاووس می شود و بنز و موبایل هم از جایگاه ویژه برخوردار می گردند. حتی همانند ضیافت مسعود کیمیایی صحبت از رفقایی می شود که سالهاست از هم خبر ندارند اما مخاطب باید بپذیرد که آنها می توانند مشکل رفیقشان را حل کنند!!!

اینکه این گرایش را ادای دین بدانیم، تجارب سالها دستیاری مسعود کیمیایی بنامیم و یا اجباری که از دل محتوای نمایش بیرون می زند، بی شک در این مجال نمی گنجد اما این ظاهر فریبنده، به هیچ وجه بر درون مایه اثر تاثیری نداشت و روحی پور که آخرین اجرای نمایش اش به پایان نامه دانشگاهی او یعنی گوزن ها -که آنهم با نگاهی به اثر مسعود کیمیایی است- در 1384 بر می گردد، تلاش دارد روایتی کاملا متفاوت از قصه ضیافت به روی صحنه ببرد...

شیرین مسئول کافه ماطاووس، 8 رفیق قدیمی خود را در یک شب جنجالی دعوت می کند تا در خصوص شبنم دوست دوران دانشجویی شان که در خارج از کشور با مشکلات متعدد روبرو شده است، گفت و گو و از آنها کمک بگیرد. صداهای اطراف نشان از درگیری شدید میان معترضان و پلیس دارد، فریاد معترضان، شعارهای مرگ بر و درود برها و شلیک گلوله به راحتی فضا را پرکرده، اما رفقای قدیمی بی تفاوت به این درگیری ها خود را به کافه ماطاووس می رساندند.

داستان از همان ابتدا مسیر واقعی خود را طی نمی کند و زندگی شخصی کاراکترها وزن خود را خیلی سریع بر قصه یک خطی نمایش می اندازد. فاصله گذاری دقیق روحی پور که در بطن معرفی گذشته شخصیت ها پنهان است، نیز کمک می کند تا قصه اصلی به مرور به فراموشی سپرده شده، تا در نهایت آنچه می توان آن را به عنوان دغدغه یک هنرمند برای فعالیت در داخل یا کشور و یا شاید دلایل خروج، فرار و ... یک هنرمند به خارج از کشور برای ادامه حیات هنری مطرح کرد، به خورد مخاطب داده شود.

سحر که در دانشگاه با رضا، دانشجوی فعال و خوش آتیه بازیگری قرار ازدواج گذاشته است، با وسوسه رشد سریع در بازیگری، دل در گرو استاد پولدار و مشهور خود داده و رضا با این شکست عشقی منزوی شده و دیگر میلی به بازی ندارد. متین عشق بازیگری، به دلیل مشکل پای خود، امکان بازی نمی یابد و به پخش کننده تراکت تبدیل شده، میلاد که می داند از هنر به جایی نمی رسد، از تئاتر کناره گیری کرده و به کار آزاد می پردازد، شیرین و علی به دلایل سیاسی به کافه داری مشغول هستند و شیوا نیز که به سینما رو آورده و به انتظار روزی است که همسرش بتواند او را از کارهای نقش چندمی به سمت نقش اول سینما بالا بکشد. هرچند عدم توانایی همسر، عاملی می شود تا او را برای رسیدن به جایگاه رفیع تر به همسر خیانت کند و...

جرو بحث ها از همان ابتدای ورود میلاد که انگ ارتباط با شیوا بر پیشانی دارد آغاز می شود، اختلافها بالا می گیرد و رفقا بدون آنکه در خصوص وضعیت شبنم بحثی کنند، از کافه خارج می شوند و ...

در نهایت از دل همین درگیری های یک ساعت و نیمی سه تلنگر مهم به هنرمند و مخاطب عام زده می شود:

اولین تلنگر روحی پور که با ورود کاراکتر نازی که به نوعی باید او را نماینده مردم در این نمایش نامید، رخ می نماید، تغییر در نگاهی است که مخاطب عام به زندگی هنرمندان و شاید در سطحی وسیع تر افراد مشهور دارد. مخاطب عام در رویاهای خود همواره هنرمندان را افرادی خوشگذران، بی درد، راحت طلب و ... می پندارند و بیان گوشه هایی از وضعیت زندگی آنها در قالب این نمایش بی شک تلنگر محکم بر آنهایی است که حسرت زندگی کسانی را می خورند که فقط قسمت خالی لیوان زندگی شان در فضای مجازی دیده می شود. تلنگر به کسانیکه باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی هنرمندان مشهور مقایسه می کنند.

دومین تلنگر روحی پور به هنرمندی است که وظیفه خطیر هدایت جامعه را برعهده دارد؛ برای آن تحصیل می کند، تجربه می اندوزد، خاک صحنه می خورد و ... اما در عمل از مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی می کند. در «ضیافت شبانه ای برای شبنم»، درگیریهای خیابانی لمس می شود، صدای شلیک گلوله می آید، مردم شعار می دهند، جامعه در وضعیت قرمز است اما کارکترها بی تفاوت، دعوت به یک ضیافت شبانه –باتوجه به اینکه شیرین علت دعوت را نمی گوید- را می پذیرند و حتی در جریان نمایش متوجه می شویم که هرکس فقط به خود و خواسته های خود توجه دارد و نیازهای شخصی بر نیازهای جامعه ارجحیت یافته است.

و در نهایت این دو تلنگر،  سومین تلنگر روحی پور زاییده می شود: تا انقلاب درونی رخ ندهد منتظر هیچ پیشرفتی نباشیم...
سومین تلنگر این نمایش مخاطب خود را  یک یک افراد جامعه قرار داده است. کسانی که هیچ موقع حاضر نیستند مسئولیت اشتباهات شخصی و در سطحی وسیعتر اجتماعی را به گردن بگیرند. در مسیر رفع مشکلات گام بردارند و تلاش کنند. جامعه ای که عادت کرده اشتباهات را به گردن دیگران بیاندازد.

ضیافت شبانه ای برای شبنم با یک انقلاب درونی و اینکه من هم در بروز مشکلات بی تقصیر نیستم، به نقطه پایان می رسد تا نشان دهد تنها راه رسیدن به موفقیت، در چه ارتباط میان فردی و چه ارتباطات جمعی اعتراض نیست، بلکه تفکری است که از پس انقلاب های درون فردی زاده می شود.

روحی پور برای تزریق این نگاه در ذهن مخاطب، تمام عناصر نمایش را در خدمت متن در آورد. متنی که به اذعان خودش 7ماه برای نگارش آن زمان صرف شده و به نظر می رسد او کلمه به کلمه آن را با وسواس خاصی کنار هم چیده و با هزاران فکر و خیال برای تک تک آنها نقشه کشیده؛ و در اجرا نیز همه چیز را مطیع کرده تا در نهایت هر آنچه که در ذهن پرورانده  است، برای مخاطب در دسترس گردد.

 ضیافت شبانه ای برای شبنم به واسطه نگاه ویژه ای که به نقش انقلاب درونی در پیشبرد اهداف فردی، گروهی و در سطح وسیع تر جامعه دارد، ستودنی است.




نظرات کاربران