در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «مردان مریخی، زنان ونوسی» به نویسندگی و کارگردانی علی حسینی

دلیل روابط انسانی با تقویت سیگنال درونی واضح می‌شود

ایران تئاتر، کیارش وفایی: شکل دادن یک رابطه و هدایت روابط بین جوامع بشری از مواردی است که می‌تواند شرایط و موقعیت‌های بسیاری را تحت تاثیر خود قرار دهد. لزومی که اگر با دقت به آن پرداخته نشود نباید از آن ثمره‌ای مناسب را طلب کرد. حال این موضوع در این روزگار به دغدغه‌ای جدی بدل شده که مفسران، پزشکان و سایر اقشار یک جامعه را دچار خود کرده است. قانونی که نوشته و یا نانوشته اهمیت زیادی برای باقی ماندن انسان‌ها در چرخه حیات دارد.

انسان‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند که در لحظه می‌توانند کارهای شگفت‌ انگیزی انجام بدهند، به طوری که نگاه جهان را به سمت خودشان معطوف کنند. حال این شگرد و استدلال تفاوتی ندارد که در چه اندازه و چه جایگاهی رقم می‌خورد، بلکه اهمیت این کارکرد در نوع ارتباطی است که آنها با پیرامون خود برقرار می‌کنند. لذا داده‌های جامعه جزو منابعی است که این امکان را دارد تا فرد و یا جمعی بر اساس قابلیت‌های خود در جهت پیشرفت یا عقب ماندگی پیش روی سایر انسان‌ها ظاهر شوند. حال اگر بخواهیم با دقت به این موضوع و تبعات آن اشاره داشته باشیم می‌توانیم از کانون پرورش امیال و خواسته‌ها یعنی خانواده حرف به میان آوریم. جامعه‌ای کوچک که در آن تشریح روابط، خواسته‌ها، تناقض‌ها و سایر امور اجتماعی تدریس می‌شود. لذا باید این طور اذعان داشت کانون خانواده همان جایی است که انسان‌ها می‌توانند کشف کنند در آینده با جامعه، همسر، بستگان و سایر افرادی که با آنها ارتباط برقرار خواهند کرد چگونه رفتار کنند و در ازای آن چه دستاوردی نصیبشان خواهد شد. بنابراین این داشته فارغ از ابعاد اجتماعی و روانشناسانه، مقوله جهان بینی را در دید هر انسانی گسترده خواهد کرد. لذا کارکرد جوامع بشری در مبحث فرهنگی جایگاهی خاص دارد. زیرا شکل گیری هر اثر در مدیوم‌های هنری مختلف می‌تواند باعث شود تا سطح آگاهی و یا تغییر رفتاری شکل بگیرد. با این فرض که خالق آن اثر از دیدگاهی منطقی و حسی در وجودش برخوردار است. حال در این میان رسالت اجتماعی از سوی نویسندگان، کارگردان‌ها و... باعث شده است تا آثاری با زاویای مختلف و باورهای گوناگون را شاهد باشیم. تابویی که بی‌شک یکی از تاثیرگذارترین منابع برای داشتن جامعه‌ای آگاه است.

نمایش «مردان مریخی، زنان ونوسی»  اثری اقتباسی از کتابی با این عنوان است که در ابتدا باید آن را با شاخص‌هایی اجتماعی شناخت. زیرا تاکید محتوایی در این نمایش بیشتر از آنکه بخواهد دراماتیک و در هم تنیده باشد سعی دارد از داده‌های عمیق جامعه حرف به میان آورد. حال با این نگاه می‌توان گفت روابط بین انسان‌ها و شرح اتفاق‌هایی که پیرامون این موضوع رخ می‌دهد مهمترین عنصر ساختار اصلی اثر به حساب می‌آید. روابطی که در این روزها زندگی زناشویی بسیاری از انسان‌ها را تحت تاثیر خود قرار داده و چالشی را برای ثمره آن پیش آورده است. جهان متن اثر برگرفته از فضایی روانشناسانه است که تلاش دارد تا جهان زناشویی را از چند جهت مورد بررسی قرار دهد. جهانی که در آن تنش‌ها، تضادها، کج باوری‌ها در ازای رفتارهای متقابل به پدیده‌ای تبدیل شده است که رها شدن از آن نیازمند درک بالا و همزیستی مسالمت‌آمیز است. لذا نویسنده این اثر کوشیده است تا رسالت اجتماعی خود را در خلق لحظاتی به تصویر بکشد که بتواند راهکاری مناسب را پیش روی مخاطب خود قرار بدهد. حال او برای آگاهی اولیه از تصاویر و نریشنی استفاده کرده است تا از آن طریق طرح مسئله کرده و سپس وارد ماجرا شود. البته این تصمیم بنابر کنشی است که به نوعی لازمه باورپذیری مخاطب محسوب می‌شود. زیرا اگر این طور نباشد مخاطب باتوجه به حضورش در جامعه و داشتن آگاهی نسبی ناخواسته شروع به قضاوت ‌کند و در جایی حتی این امکان وجود دارد که پرداخت نمایش را نسبت به موضوع از ریشه غلط بخواند. لذا برای جلوگیری از این اتفاق تمهیدات لازمی در این اثر طراحی شده است که یکی از آنها حضور شخصیتی در مقام راوی است. این شخصیت با پایان هر صحنه وارد جهان نمایش می‌شود و با مخاطب دلیل کنش و واکنش‌های شخصیت‌ها را مرور کرده و راهکار می‌دهد. روشی که روانشناسان نیز از آن جهت بهبود شرایط استفاده می‌کنند تا اوضاع را کمی به تعادل بکشانند.

بنابراین می‌توان این‌گونه برداشت که مخاطب با اثری مفهوم‌گرا روبرو است. اثری که در آن تحلیل جایگاه مشخصی برای خود دارد تا بتواند منظور و هدف را شرح داده و از جزئیات بگوید. ساختار مفهومی این نمایش بنابر تعریف ارائه شده هرگز قصد داوری و قضاوت را ندارد بلکه تلاش می‌کند تا با داده‌های خود از طریق شخصیت‌هایی که در نقش زن و شوهر جای گرفته‌اند راهکاری جهت تغییر بدهد. شخصیت‌هایی که بر اساس حواس درونی خود برون ریزی کرده و شرایط را باتوجه به طراحی موضوعی تا حد زیادی دچار بحران می‌کنند. حال این تصمیم به آن جهت است که مخاطب‌ها آگاه شود که در زندگی زناشویی خود چه چیزهایی را به فراموشی سپرده‌ و چه نکاتی را به عنوان یادآوری از محتوای اثر دریافت خواهد کرد. در واقع شکل‌گیری این اثر فارغ از هر داشته‌ای به دغدغه‌مندی کارگردان اثر بازمی‌گردد. دغدغه‌ای که در آن جامعه مهمترین عنصر برای پرداخت لحاظ شده است. لذا هم راستا بودن محتوا و فرم در این اثر همخوانی معناداری با یکدیگر دارند. زیرا هدف و دغدغه ساختار اصلی نیازمند تعریفی دو سویه از جانب کلام و تصویر است. لحن طنز، کارکردی دیگر است که برای روان بودن بیان محتوا در نمایش از آن بهره گرفته شده است تا در ساختاری از جنس کمدی موقعیت که مرزی مشخص بین باورها دارد بتواند بیشتر از آنکه باید به مخاطب جهت تغییر و یا بهتر کردن شرایط موجود را گوشزد کند.  

نمایش «مردان مریخی، زنان ونوسی» ثمره تصمیمی آگاهانه از سوی نویسنده و کارگردان اثر است که با دغدغه‌مندی خود کوشیده است در برهه‌ای از زمان باقی مانده زندگی انسان‌های پیرامون خود تا اندازه‌ای موثر واقع شود و دیگر هیچ.

 




نظرات کاربران