در حال بارگذاری ...
مونا احمدی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

سردرگمی این مادر طبیعی است

ایران‌تئاتر: دو زن و یک مرد درام مثلثی نمایش بی تابستان را البته با حضور غیر فیزیکال دختر بچه ای شکل می دهند. جاهایی از بی تابستان شاید شما را به یاد لولیتای ناباکوف و آن هم رابطه نامتعارف یک معلم با دختری نوجوان می اندازد.

مثل تمام کارهای کوهستانی بخش اعظم فضای نمایش در سکون و فاصله هایی که در بازی بازیگران وجود دارد شکل می گیرد؛ بازی هایی که به شدت درونی ، آرام و مینی مال است.مونا احمدی که پیش از این تجربه درخشانی با کوهستانی در نمایش شنیدن داشت؛ این بار هم نقش زنی سرگردان، کلافه و به شدت درون گرا را درست و شایسته بازی می کند. بازیگری که بازی های درخشانش در سریال وضعیت سفید و فیلم کودک و فرشته در یاد مخاطبان است. نمایش در ترسیم درست و تلخ از زندگی یک انسان هنرمند سرخورده، زنی فرهنگی و درگیر روزمرگی و زن جوان میانسالی که در سنین جوانی ازدواج کرده موفق عمل می کند و کوهستانی مثل همیشه از ویدئو و تکنیک اجرایی آن و موسیقی استفاده درست و کارکرد داری انجام می دهد و انگاری مخاطب در فضای یک مدرسه دهه شصتی با حیاط بزرگ و پر از شعارهای گل درشت نوشته شده بر در و دیوار آن دوران قرار گرفته است. در شروع نمایش کارگردان ضربه و تلنگر جدی به مخاطبش وارد می کند و او را وارد چنین فضایی می کند. سالهای زیادی از فضای آن دوران پر از شعار زدگی گذشته و حالا پول تعیین کننده‌ترین عامل است. ناظم با یکی از اولیا سر دریافت شهریه بحث می‌کند، نقاش با ناظم سر خرید رنگ و دستمزد بحث دارد و ناظم با متولیان آموزشی سر فروختن مدرسه و ساختن یک مجتمع تجاری در جدال است. در تمام روابط میان افراد صحبتی از پول است. همه‌ جا حتی در شخصی‌ترین حوزه افراد ردی از پول و مشکلات مادی به چشم می‌خورد. به قول ناظم سالهای زیادی از گفتن شعارهای روی در و دیوار گذشته و حالا پول حرف اول را می‌زند. داستان جدیدترین نمایش کوهستانی در یک مدرسه ابتدایی اتفاق می‌افتد و سعید چنگیزیان، لیلی رشیدی و مونا احمدی بازیگران این نمایش‌ هستند. پیش‌تر کوهستانی با چنگیزیان در نمایش‌های اتوپیاها، ۱۷ دی کجا بودی؟ و ایوانف همکاری کرده بود، مونا احمدی را هم پیش از این در نمایش شنیدن به عنوان بازیگر کنار خود داشت اما برای لیلی رشیدی، بی‌تابستان اولین تجربه همکاری با کوهستانی است.از سایر عوامل این نمایش می‌توان به محمدرضا حسین‌زاده دستیار کارگردان و برنامه‌ریز و مدیرتولید، شهریار حاتمی طراحی صحنه، شیما میرحمیدی طراحی لباس، علی شیرخدایی و داود صدری طراحی و اجرای ویدئو، آنکیدو دارش ساخت موسیقی، رضا خاکساری و رضا مصطفی‌پور و بهارک خاوری گروه کارگردانی و روح‌الله زندی فرد مشاور رسانه‌ای اشاره کرد. این نمایش حضورهای موفقی در جشنواره های آوینیون، دلاکولین تورینو و فستیوال هنر بروکسل داشته است. نمایش بی تابستان در تماشاخانه ایرانشهر در دو سانس هر روز میزبان علاقمندان تئاتر است . با مونا احمدی در باره حضور و همکاریش با کوهستانی گفت وگویی انجام داده ایم.

 

آیا نقشی که در بی تابستان بازی می کنید همان دختر دانشجوی نمایش شنیدن است که ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است؟

نکته ای که اشاره کردید جالب است و البته به آن فکر نکرده بودم. این زن جوان درگیر بحرانی در زندگیش می شود که تا به حال تجربه اش نکرده و به همین دلیل اینقدر مستاصل و سردرگم به نظر می رسد و چون دختر 8 ساله اش درگیر مشکلی شده نمی تواند تشخیص بدهد که باید چگونه واکنش نشان بدهد.

 

آیا ریشه اصلی رفتارهای سردرگم این زن جوان فقط در باره بحرانی است که دخترش با آن روبه رو است و یا شرایط خانوادگیش هم در این قضیه موثر است؟

همه ما در مواجه با بحرانی که این زن جوان درگیرش می شود شاید هم اینگونه منفعل و کلافه بشویم و بخواهیم تصمیم گیری کنیم. در انتهای نمایش هم کارگردان جواب قطعی بابت رفتارهای دختر کوچک این زن ارائه نمی کند و آیا باید به او بگوئیم که تو اشتباه می کنی و کاملا منعش کنیم و یا باید درکش کنیم و اگر این طوری باشد چگونه همزمان درکش کنیم و هم شرایط درستی برایش فراهم کنیم. بنابراین هیچکسی بابت این ماجرا جواب درستی نخواهد داشت و سردرگمی این مادر هم طبیعی است، زیرا دخترش درگیر این مسئله حاد و بغرنج شده است.

 

به لحاظ شخصیتی آیا این زن جوان یک زن عامی خانه دار است و یا یک زن روشنفکر و امروزی که پیگیر کوچکترین رفتارهای فرزندش است؟

به نظرم او زنی از طبقه متوسط است که شرایط اجتماعی و مالی نسبتا خوبی دارد؛ اما نمی شود او را زن روشنفکری دانست. زنی است که تحصیلات دانشگاهی دارد و در ضمن زود هم ازدواج کرده است. در اولین صحنه مواجه او با مرد نقاش در فصل پاییز نکات پر تناقضی وجود دارد. در این صحنه متوجه روحیه متناقض و سینوسی وار این زن می شویم؛ زنی که تصور می کند اگر کسی به او تو بگوید به او توهین کرده و درضن خیلی زود رابطه نزدیکی با مرد نقاش برقرار می کند و نمی تواند هیچ مسئله ای که باعث ناراحتیش می شود را بدون جواب بگذارد و با نیش و کنایه ای پاسخ می دهد.

 

آیا به لحاظ روحی و روانی این زن بیمار محسوب می شود و مثل دخترش در زمان کودکی این چالش را داشته است؟

موقعی که برای دخترش این مشکل به وجود می آید به لحاظ روحی دچار آشفتگی می شود و نمی تواند فکر و قضاوت منطقی داشته باشد و طبیعی است که درست هم نتواند تصمیم بگیرد؛ به همین دلیل شاید برای شما این ذهنیت به وجود آمده که او بیمار روانی است.

بنابراین شما او را فاقد بیمار روانی می دانید؟

او در شرایطی قرار گرفته که نمی تواند درست فکر کند و تصمیم درست و منطقی بگیرد؛ بحرانی که او درگیرش می شود از آستانه تحمل او خیلی بزرگتر است.

 

در نمایش فقط اشاره ای گذرا به شوهر این زن جوان می شود و حضور فیزیکی ندارد؛ آیا این مسئله به این دلیل است که او رابطه خوبی با زنش ندارد؟

آن چیزی که من در باره سوال شما و رابطه این دو نفر در ذهنم دارد این است که رابطه معمولی دارند و خیلی رومانتیک و عاطفی نیست. آنها درگیر رزومرگی شده اند و سرگرم امورات زندگی هستند و رابطه عاطفی بینشان گم شده است و از طرفی غیبت فیریکی شوهر شاید به این دلیل باشد که آنها تقسیم وظیفه کرده اند و زن مسئول امورات فرزندانشان است. غیبتی که برای خیلی ها آشنا است و در اغلب خانواده های ایرانی مرد از چنین وظائفی به دلیل مشغله کاری دور است.

 

شوهر این زن مثل اغلب مردان ایرانی به خاطر گذران زندگی مجبور است در چند شیفت کار کند و به همین دلیل ارتباطش با خانواده کمتر شده است؟

بله، در صحنه اول نمایش هم زن با ناظم مدرسه در باره میزان شهریه فرزندش به بحث و گفت وگو می نشیند و در آخر هم می گوید باید با شوهرش مشورت کند.

 

معمولا جزو بازیگرانی هستید که نقش های درونی، آرام با بازی زیر پوستی و مینی مال را ایفا می کنید. زن جوان نمایش شنیدن هم دارای چنین ویژگی هایی است؟

خب این ویژگی به نظر کارگردان و شخصیتی که در اثرش وجود دارد مرتبط است. سلیقه شخصی من هم به این نوع نقش ها تمایل دارد. برای من جالب است که نقشی بیرونی و فانتزی گونه و پر تحرک را بازی کنم؛ در این صورت شیوه بازیم هم تغییر خواهد داشت.

 

احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران