مرور ایران تئاتر بر نمایشهای فولکلوریک اخیر در شهرستانها
تئاتر استانی و دمیدن در ارغنون آیینها و فرهنگ بومی
ایران تئاتر: تولیدات فعالان تئاتری در شهرستانهای کشور در هفتههای اخیر چه شیوههایی را برای بازتولید آیینها و سنتها به زبان نمایش در پیش گرفتهاند و از چه دریچههایی به این مضامین نگاه کردهاند؟
تئاتر آیینی و سنتی به عنوان هنری درآمیخته با جلوههای فرهنگ عامه، در تولیدات نمایشی شهرستانهای کشور همچنان جایگاه ویژه خود را حفظ کرده است. اجرای نمایشهایی مبتنی بر باورهای عامه و اشکال بومی در جای جای ایران نشان از برقراری این جایگاه دارد. این ویژگی بخشی از فعالیتهای تئاتری شهرستانهای کشور را باید پاسخی به ذائقه فرهنگی نواحی مختلف ایران تعبیر کرد که علیرغم هم آمیزی فرهنگها، کماکان به سنتها و فولکلور اقبال نشان میدهد. در شرایطی که نمایشهای آیینی و سنتی در فضای تمرکز گرای پایتخت و شهرهای بزرگ، عمدتاً در قالب جشنوارهها محدود شده است، جالب توجه خواهد بود که بدانیم این شکل از هنر نمایش در اشکال و قالبهای متعدد نمایشی دست کم بخشهایی از مخاطب بومی را به سوی خود میکشاند. در این ارتباط به ویژه انتخاب شیوههایی چون نمایش خیابانی و میدانی برای اجرای آثاری با رویکردهای آیینی سنتی، سبب شده تا ارتباط گیری با مخاطب این آثار در فضایی صمیمی تر و بی واسطه تر بروز و ظهور پیدا کند.
جای خوشبختی است که گروههای نمایش استانها همچنان اسطوره و آیین را در تولیدات خود مورد توجه قرار میدهند. در شرایطی که در نگاه مرکز محور این رجوع به آیین و سنت در محدوده جشنوارهها و همایشها باقی مانده، فعالیتهای هنرمندان شهرستانها در زنده نگاه داشتن ارتباط مستقیم و بی واسطه مخاطب با این مضامین و درونمایه ها تحسین برانگیز است.
اما تولیدات فعالان تئاتری در شهرستانهای کشور در هفتههای اخیر چه شیوههایی را برای بازتولید آیینها و سنتها به زبان نمایش در پیش گرفتهاند و از چه دریچههایی به این مضامین نگاه کردهاند؟ گزارش پیش رو به کم و کیف این فعالیتها در آثار نمایشی اخیر هنرمندان و گروههای تئاتری استانهای کشور میپردازد.
بازتولید آیینها در نمایشهای استانی
بخشی از تولیدات اخیر گروههای تئاتر استانی در این زمینه به بازتولید مستقیم آیینها و فرهنگ بومی در قالب هنر نمایش اختصاص دارد. در این بخش آثار تولید شده با چنین رویکردی را مرور میکنیم.
نمایش آیینی «هیش» به نویسندگی هیام احمدی و کارگردانی حسن سبحانی مینابی یکی از این نمایشها است که بهصورت میدانی طراحی شده و اوایل مرداد ماه در چند محله و روستای شهرستان میناب از جمله پنجاه تومنی، سرباران، پارک آنامیس، شهوارو پارک دانشجو اجرا شد که موردتوجه مردم منطقه قرار گرفت. این نمایش به مراسم آیینی و سنتی هیش (عروسی) و سختیهای پیش روی داماد در روزگاران قدیم هرمزگان میپردازد که گاهی مردان مجبور بودند برای جلب رضایت خانواده عروس جهت یافتن مروارید به دریا میزدند.
نمایش آیینی«شوشی» به نویسندگی مصطفی دهشت و کارگردانی مشترک مصطفی دهشت و حبیب اله ناصری دیگر اثر نمایشی بود که باز هم در چند در محله و روستای شهرستان میناب از جمله پارک ملت، خانه هنرمندان، روستای حاجی خادمی، محله سجادیه و کوهستک به اجرا درآمد . این نمایش برگرفته از آئین کهن نمایشی «شوشی» در هرمزگان است که در مراسمهای مختلفی چون جشنهای عروسی، اعیاد مذهبی، جشنهای صیادی و ...اجرا میشود و امروزبه دلیل کمتوجهی در حال فراموشی است.
نمایش آیینی «دعای آفتاب» به نویسندگی و کارگردانی محمد علی صادق حسنی که اوایل مرداد ماه در لاهیجان به روی صحنه رفت، نمونه ای دیگر از آثار نمایشی استانهای کشور است که درونمایه ای این چنین را محور قرار داده است. این نمایش که در واحد نمایش اداره فرهنگ و ارشاداسلامی لاهیجان تولید شده به یکی از آیینهای مردم سرزمین گیلان اختصاص دارد که درونمایه آن برخلاف « دعای باران» که آیینی در سرزمینهای کم بارش ایران است تابش آفتاب را طلب میکند. اگر چه باران رحمت است، اما زمانی که باران در فصل دروی محصول زیاد ببارد زحمت ایجاد میکند و لاجرم مردم این سرزمین دست به دعا میشوند تا خورشید بتابد و با اجرای مراسمی از خداوند طلب آفتاب میکنند.
نمایش خیابانی «هار هار هارونکی» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا صفاران کاری از گروه تئاتر منگشت باغملک هم از جمله نمایشهایی با محتوای آیینی بود که اوایل مرداد ماه در تالار فردوسی و پارک تلاش این شهراستان خوزستان اجرا شد.«هار هار هارونکی» شکلی دیگر از جشن آبریزگان باستان است که در ستایش الهههای باروری و باران برگزار میشده است. در این مراسم آیینی که برای کم بارانی یا بی بارانی در زمستان برگزار میشود، عده ای از کودکان و نوجوانان و جوانان و حتی در بعضی از مناطق و روستاها پیرمردها با شعار «هار هار هارونکی ای خدا بزن بارونکی» شب هنگام به در خانههای مردم میروند و در میزنند و مقداری آرد طلب میکنند. نمایش «هار هار هارونکی» داستانی بر مبنای این آیین قدیمی منطقه را روایت میکند. اجرای این نمایش به دو شیوه صحنه ای و محیطی پیش بینی شده که شیوه محیطی ویژه حضور این نمایش در بخش آیینی سنتی سیزدهمین جشنواره بین المللی مریوان در نظر گرفته شده است.
«چومچه خاتون» کاری از گروه تئاتر آینا از آذربایجان شرقی هم نمایشی بر مبنای آیین تمنای باران در آذربایجان است. این نمایش جلوه ای واحد از ایزدبانوی آب در اوستا یعنی آناهیتا است که در قسمتهای غربی ایران رواج داشته واصل و بن آن سرچشمه گرفته و برخاسته از فرهنگ ودایی قوم هند و ایرانی است. در این مراسم آیینی مردم هنگامی که با کم آبی و عدم نزول باران مواجه میشوند، پارچه ای رنگین به چومچه یا قاشق میبندند و آن را تزیین میکنند. سپس به در خانه مردم محله و یا روستا میروند وبا بلند کردن چومچه های رنگین، در کوچهها به راه می افتند و سرودهای باران خواهی سر میدهند. این نمایش اخیراً در چهاردهمین فستیوال بین المللی آیینی و سنتی کوزارا بوسنی هرزگوین که به لباسهای سنتی و بازیهای فولکلوریک ملل مختلف میپردازد اجرا شد.
یکی دیگر از جلوههای پرداختن به آیینهای بومی ایران نیز در نمایش «مترسک» کاری از گروه نمایشی مهراب بیرجند شکل گرفته که نگاهی به مجموعه ای از آیینهای خراسان جنوبی دارد. این نمایش به نویسندگی و کارگردانی حسین عباسزاده و همراهی گروه موسیقی مقامی نوای کویرخاوران که توانسته جواز حضور در هفدهمین جشنواره بین المللی عروسکی یونیما-مبارک تهران را برای اجرا در محوطه باز دریافت کند، روزهای پایانی مرداد ماه در محوطه ورودی باغ و عمارت جهانی اکبریه بیرجند اجرا شد.
بازتاب اسطوره و فولکلور در تولیدات نمایشی استانها
دستهای دیگر از تلاشهای اخیر گروههای تئاتر شهرستانهای کشور در زنده نگه داشتن فولکلور و فرهنگ بومی ایران نیز در قالب آثاری بر مبنای داستانهای اساطیرو افسانههای محلی شکل گرفته که در این بخش از گزارش آثاری از این دست را مرور میکنیم.
نمایش عروسکی«آی ایشیق» کاری از گروه تئاتر اویون، نوشته مهدی خلیل زاده و کار محمدتقی اسماعیلی که از نمایشهای منتخب برای حضور در هفدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران- مبارک و بخش جنبی بیست و ششمین جشنواره تئاتر استانی اردبیل است، روزهای بیست و ششم و بیست و هفتم مرداد در تالار شمس عطار اردبیلی مجتمع فرهنگی و هنری فدک شهر اردبیل به روی صحنه رفت. نمایش «آی ایشیق» در پی این تفکر است که به فولکلور و آداب و آیین، نگاهی جهانی داشته باشد و آنها را با زبانی مدرن بازگوکند. در حالی که اغلب عاشیقها یا خنیاگران، مرد معرفی شدهاند، در این نمایش از مصائب زنی عاشیق گفته میشود. «آی ایشیق» قصه زن و مردی است که قرار است با هم ازدواج کنند. مرد در رسم (دئیشمه) با دسیسه افراد خان شکست میخورد. او طبق آداب و رسوم باید ساز را کنار بگذارد و به ایل و تبار خود برگردد.
نمایش« افسانه کوه پریز» نوشته وکار اسماعیل عبدالوند که در سومین هفته مرداد ماه در فرهنگسرای مهر شهر دورود استان لرستان به روی صحنه رفت، روایت قصه ای است از خانواده سنتی که به رسم قبیله تن داده و در وهم یک افسانه قدیمی زندگی قیبله رقم میخورد. این روایت بر مبنای بخشی از باورهای مردم بومی این منطقه شکل گرفته که مرتبط با کوهستان اطراف این شهر است. یکی از این باورها مربوط به «چاه ساز دهل" است که از درون آن صدایی شبیه به ساز و دهل را که از ابزار موسیقی محلی لرستان است شنیده میشود. همچنین در باوری دیگر صخره ای طبیعی در این منطقه به نام پسر دختر(کُرُ دُختِر) به واسطه شکل ظاهری خود از دیرباز تاکنون در میان بومیان زنده کننده، افسانهای به همین نام است.
یکی دیگر از تجربههای نمایشی گروههای استانی با درونمایه ای مبتنی بر فولکلور، نمایش موزیکال « حسن کچل » است که به نویسندگی جلال مهدوی و کارگردانی مریم حسنی ، اوایل مرداد ماه در آمفی تئاتر مجتمع پرفسور حسابی میزبان هنردوستان و مخاطبان نمایش شهرستان تفرش بود .در این روایت از افسانه « حسن کچل » دختر بچه ای وارد ده قصهها شده تا قصههای ایرانی را بشنود ولی در ده قصهها همه چیز رنگ و بوی خودرا از دست داده است و بابا قصه گو از داستان گفتن فرارمی کند؛ چرا که شخصیتهایی چون مرد عنکبوتی، بن تن و آنا و السا وارد داستانها شدهاند که محبوب بچههای امروزیاند اما حتی خودشان از قصههای خود لذت نمیبرند .
نمایش « لعبت باز» به نویسندگی محمد صمدیان و کارگردانی محمدجواد شریفی دیگر نمایشی با مضمون افسانههای ایرانی بود که اوایل مرداد ماه در فرهنگسرای آینه اراک به روی صحنه رفت. این نمایش داستان چهار «گوسان» زن است که روایتگر ماجرای جم و بیدادگری ضحاکاند. گوسان به معنی خنیاگری است که اشعاری حاوی داستانهای پادشاهان و قهرمانان گذشته،همراه با آوای موسیقی میخوانده است. گوسانهای قصهپرداز در مناطق مختلف شاید با اندکی تغییر، غالباً قصّهها را به صورت منظوم و با آواز میخواندهاند. این روایتها که بیشتر تمثیلهای غنایی پهلوانی است، در شاهنامه نیز در داستان خسرو پرویز و باربد نمونههایی دارد.
نمایش«ساری گلین،دلی عاشیق» به نویسندگی و کارگردانی هوشنگ بابایی کاری از گروه «آی پارا» نیز در هفته پایانی مرداد در سالن مجتمع فرهنگی هنری میاندوآب به صحنه رفت. دامنکشان، (دختر کوهسار (، ساری آغچیک) عروس بور( و به ترکی آذربایجانی، ساری گلین)، یک ترانه افسانهای فولکلور است که به زبانهای ارمنی، ترکی آذربایجانی و فارسی خوانده شده است. این ترانه، در میان مردم قفقاز، ایران و ترکیه، گسترده است. افسانه ساری گلین از این قرار است که؛ "خان" روستا، دختر زیبائی را میبیند و میپسندد و تلاش میکند او را با تهدید و زور از خانوادهاش جدا کند. مقاومت دختر باعث میشود پدرش تهدید به قتل شود و او برای نجات پدر در نهایت مجبور میشود قبول کند و همراه خان برود. اما در میان راه خودش را به رودخانهای خروشان میاندازد و در امواج محو میشود.
نمایش « عروسی دختر رستم بانوگشسب » به کارگردانی سید محمد جواد کبودرآهنگی کاری از گروه نمایشی بوعلی هم دیگر نمایش ملهم از ادبیات و فرهنگ عامه است که در روزهای پایانی مرداد ماه در تالارفجر شهر همدان به روی صحنه رفت. متن این نمایش بر اساس یک منظومه حماسی متعلق به قرن ششم هجری شکل گرفته که نویسنده آن منظومه مشخص نیست. دختر رستم در این منظومه حماسی 1000 بیتی که چون شاهنامه در بحر متقارب سروده شده، بانویی زیبا، یل و پهلوان است که تربیت جنگی برادرش فرامرز را بر عهده دارد، در نبردهای بسیار شرکت میکند و البته حاضر به ازدواج با خواستگاران خود نیست. این نمایش در بخش موسیقی نیز از ضرب باستانی و موسیقی اصیل ایرانی بهره برده است.
و بالاخره نمایش«آرش شیواتیر» به نویسندگی ارسلان پوریا و کارگردانی دکتر علیرضا زارعی ، کاری از گروه نمایشی تماشا بیرجند که هم اکنون تمرینات خود را برای اجرا در شهریورماه پشت سر میگذارد، روایتی از حماسه آرش با نگاهی به روایتهای مذهبی و تاریخی است که با نگرشی تازه به این اسطوره برپایه ی شیوهی اجرایی متفاوتی طراحی شده است. آرش کمانگیر یا یا آرش شیواتیر از اسطورههای کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره است. آرش، از سپاهیان منوچهر بود که پس از پایان جنگ ایران و توران به عنوان کماندار ایرانی برای بازشناختن مرز ایران و توران برگزیده شد و از بالای کوه «اییریو خشوتا» -دماوند -از چهارمین کشور روی زمین در زادگاه فریدون رفت و با تمام نیرو تیری را به سوی کوه «خوانونت» در خاور رها کرد.