با حضور مدیرکل هنرهای نمایشی وجمع کثیری از مسئولان و هنرمندان
نشان داوود رشیدی به چهار شخصیت فرهنگی و هنری اهدا شد
در دومین دوره اهدای نشان داوود رشیدی که با حضور شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی همراه بود، چهار شخصیت فرهنگی و هنری موفق به کسب این افتخار شدند.
به گزارش ایران تئاتر، مراسم دومین دوره اهدای نشان داوود رشیدی شامگاه شنبه 3 شهریور ماه در تماشاخانه سنگلج برگزار شد.
در این مراسم که با حضور خانواده زنده یاد داوود رشیدی برگزار شد شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی، حمید نیلی مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی ایران، مهدی شفیعی مدیر پیشین اداره کل هنرهای نمایشی و پریسا مقتدی مدیر تماشاخانه سنگلج، مهدی افضلی مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر، همچنین جمع کثیری از شخصیتهای فرهنگی و هنرمندان تئاتر و سینما شرکت داشتند.
در آغاز این مراسم منصور ضابطیان مجری برنامه با یادی از درگذشت عزت الله انتظامی از حاضرین خواست تا به احترام او از جا برخیزند و یک دقیقه سکوت کنند. «تالارهای نمایش، صحنههای زندگی» برای عنوان دومین مراسم اهدای جایزه داوود رشیدی در نظر گرفته شده بود که با پخش کلیپی از دوره گذشته این جایزه ادامه پیدا کرد. همچنین در بخش بعدی مراسم مجری برنامه بیانیه ای به این شرح را قرائت کرد: برگزار کنندگان این مراسم امیدوارند تا برگزاری این مراسم اهمیت تالارهای قدیمی نمایش ما را یادآوری کند. تماشاخانههایی چون سنگلج خاطره جمعی نسلهای بسیاری را در خودش جا داده است. همچنین یادآوری میکنیم که امسال پنجاهمین سالگرد افتتاح تالار مولوی هم هست که نیم قرن پیش به همت خانم پری صابری ساخته شد و همچنان پذیرای دانشجویان و علاقه مندان به تئاتر دانشگاهی است، . اگرچه نام این تالار برای همیشه تالار مولوی خواهد ماند اما پیشنهاد برگزارکنندگان جایزه داوود رشیدی به مسئولان دانشگاه تهران که سالن کوچک این مجموعه به نام خانم پری صابری نامگذاری شود.
او در ادامه ضمن تشکر از مدیریت و همکاران مجموعه سنگلج گفت: اجازه میخواهم تا از اولین مدیر تالار سنگلج حسینعلی طباطبایی یاد کنم. آقای طباطبایی اگرچه طبیب هستند اما در همان سالها در دهه 30 و 40 در فرانسه دورههای تئاتر را گذراندند و پس از بازگشت به ایران به ترجمه متون تئاتری پرداختند که از قضا بعضی از این ترجمهها با همکاری زنده یاد داوود رشیدی صورت گرفت. در سال 1344 و تأسیس تماشاخانه سنگلج مدیریت این مرکز به عهده ایشان گذاشته شد که توانستند با برنامه اجراهای منظم و متناوب تئاتر در تربیت نسلی که امروز نشانههای تاثیرگذاری انکارناپذیرش را در تئاتر، سینما و تلویزیون ایران میبینیم. دکتر طباطبایی این روزها در بستر بیماری هستند و در اینجا حضور ندارند اما از همه میخواهم این شخصیت فرهنگی ارزشمند را تشویق کنند تا بدانند کسانی که امروز اینجاه جمع شدهاند بعد از پنجاه سال قدردان زحمات او هستند.
در بخش بعدی این مراسم نیز احترام برومند، همسر زنده یاد داود رشیدی با بیان تسلیت برای درگذشت عزتالله انتظامی حاضرین را به تماشای ویدئوی قسمتهایی از نمایش «دیکته» به کارگردانی داود رشیدی که حدود ۵۰ سال قبل روی صحنه تماشاخانه سنگلج رفته بود، دعوت کرد.
او در ادامه گفت: اگر بازگشت به هر مکانی بتواند خاطراتی را در ذهن ما بیدار کند، آنگاه حضور ما در تئاتر سنگلج و نگریستن بر صحنه آن یادآور تصاویر بدیعی باشد از تاریخ درخشان تئاتر ایران در دهه40 ، از آن روزهایی که تئاتر سنگلج به مکانی بدل شد که نسل نام آور امروز در کسوت جوانان دیروز آثار خویش را در آن به صحنه بردند و اساس کار خود را بر تکریم نمایش ایرانی، بازتاب مسائل سیاسی و اجتماعی و ارتباط گیری با تمامی طیفهای اجتماع نهادند.سنگلج میتواند تالار ۲۵ شهریوری را زنده کند که در آن بیضایی جوان پهلوان اکبر را به دست جوانمرد سپرد، رادی ارثیه ایرانیاش را به موحد دیلمقانی داد و ساعدی نمایشهایش را به تواتردر دستان والی، نصیریان، انتظامی و رشیدی نهاد. چنین آثاری به رقم تفاوتهایشان در سبک نگارش و اجرا همه یک وجه مشترک داشتند که همان پرداختن به هویت جامعه ایرانی و بحرانهایی که با آن دست به گریبان بودند، است. صحنهای که من بر آن ایستادهام روزگاری آینه تمام نمایی بود تا تصویری جامع از بحرانهای اجتماعی و مقاومت در برابر سلطه و تلاش برای آزادی را منعکس کند. . تئاتر سنگلج بستر تئاتر اجتماعی آن دوران بود و روایتهایش از جامعه ایرانی آن سالها فارغ از گفتمان مسلط آن سالها هنوز از مطمئنترین روایتهاست. به خاطر همین روایتهای صادقانه است که حافظه سنگلج حافظه تئاتر اجتماعی ما و مقدم بر روایت رسمی از تاریخ آن دوران است.
برومند در ادامه تصریح کرد: برای برگزاری دومین دوره مراسم داود رشیدی به سنگلج آمدهایم؛ همان صحنهای که رشیدی در دهه ۴۰ «دیکته»، «زاویه» و «وای بر مغلوب» را روی صحنه برد. انتخاب متنهایی از ساعدی و صیاد برآمده از همان رویکرد اجتماعی بود که او بر آنها پای میفشرد. او بر این باور بود که اگر نمایشی درکی از مسائل زمانه خویش نداشته باشد، ارتباطش را با تماشاگران از دست میدهد.رشیدی تمامی تلاش خود را در کنار دیگر فعالیتهایش بر تکامل شیوههای اجرای نمایش فولکلور ایرانی کرد. نتیجه آن در نمایش حاتمی بسیار موفقیتآمیز بود. او در دهه ۴۰ وجوه متفاوت نمایش ایرانی را آزمود. اکنون ما با فاصله نیمقرن از آن تجربیات، در همان صحنه ایستادهایم. بازگشت به این مکان امری اتفاقی نیست. در زمانهای که بیم آن میرود که سلطه تئاتر تجاری و گیشهمحور بر اهداف اجتماعی تئاتر ایران سایه اندازد، تأمل بر تاریخ سنگلج حال به هر بهانهای - که یادواره رشیدی میتواند یکی از آن باشد - در حکم تاکید نهادن بر رسالت اجتماعی تئاتر و حرکتش به سوی توده مردم است.
او در پایان صحبتهای خود گفت: در آخر همه میایستیم و هنرمندانی را که روزی بر این صحنه حضور داشتند، تشویق میکنیم. محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی، جمیله شیخی، محمود استادمحمد، ایرج راد، بهرام بیضایی، حمید سمندریان، عباس قوامی، جعفر والی، هما روستا و...
در ادامه مراسم برای اهدای اولین نشان، فرهاد رشیدی، لیلی رشیدی و احترام برومند روی صحنه حاضر شدند و آن را به جلال ستاری اهدا کردند.
در این بخش کلیپی از فعالیتها، کتابها و پژوهشهای این محقق و اسطورهشناس و اندیشمند ایرانی پخش شد.
جلال ستاری به دلیل نداشتن شرایط مناسب جسمی در مراسم حضور نداشت به همین علت از همسر این پژوهشگر، لاله تقیان، دعوت و نشان به او اهدا شد.
همسر جلال ستاری از قول این پژوهشگر اظهارکرد: جلال از همه تشکر کرد و گفت من آنجا هستم. با داود هستم. مثل همان ۶۰، ۷۰ سال پیش.
جواد مجابی، نویسنده، شاعردر ابتدای سخنانش درباره شخصیت علمی جلال ستاری گفت: او نمونه یک روشنفکر فرهنگی خلاق بود. تعریف مختصری از روشنفکر یعنی کسی که نقد خردورزانه دائمی راجع به وضعیت بشری برای مخاطبان خود دارد. او منتقد خرمندی بوده که به طور مستمر کار کرده و مخاطبان اصلی او کسانی هستند که شیفته فرهنگ ایراناند. او در ۳۰، ۴۰ سال اخیر حدود ۱۰۰ کتاب نوشته است که به سه دسته اصلی تقسیم میشوند. مهمترین بخش مساله اسطورهشناسی در جهان یا فرهنگ ایرانی است. او کتابهایی نوشته است که به صورت عمیق و گسترده مساله اسطوره را مطرح کردهاند. او تعبیر جدیدی از اسطوره را ایجاد کرد. او اشراف زیادی بر فرهنگ ایران دارد و به این ترتیب توانست نمادهای ایرانی را رمزکاوی و رازگشایی کند. تاکیدش روی کتاب «هزار و یک شب» یا بخشهای عرفانی و افسانههای ایرانی بوده. همچنین در کنار فعالیتهای تحقیقاتی و تلیفی، به ادبیات نمایشی هم توجه داشته و کتابهای بسیار دقیق و عالمانهای نوشته است. در بخش سوم نقد و تحلیل فرهنگی است و مجموعه این کارها نشان میدهد مردی که حدود ۱۰۰ کتاب نوشته و آنها را در شرایط سختی هم منتشر کرده است نشان میدهد او اندیشمندی است که یک لحظه در برابر مشکلات عقب نمینشیند و با اراده قوی برای کمک کردن به نسل جوان، بخش مهمی از تاریخ را به نسل بعدی منتقل میکند. به همین دلیل تا چندین نسل مدیون کوششهای خلاق او خواهیم بود.
در ادامه نشان دوم داود رشیدی با حضور خانواده رشیدی به سیدمحمد مساوات، نویسنده و کارگردان جوان تئاتری اهدا شد.
آتیلا پسیانی پیش از اهدای این جایزه گفت: من درسهای بزرگی از داود رشیدی گرفتم. یکی از آن این است که اساساً در مملکتی که به جوانان اعتماد ندارد و کلمه جوان را به عنوان ناسزا و نشان از جهل میداند داود رشیدی، همیشه حامی جوانان لایق بوده، کسانی که با خلاقیت و درایت کارشان را انجام میدادند. خیلی با معناست که سیدمحمد مساوات نشان داود رشیدی را بگیردتا حدود دو دهه پیش وضعیت تئاتر تجربی ناامید کننده بود و فقط یک جنس خاص به حیات ادامه میداد اما بعد از این مدت کسانی مانند محمد عاقبتی و حسن معجونی و... پیدا شدند بعد از آنها رضا ثروتی، اشکان خیلنژاد، محمد مساوات بودند که با افتخار نشان را به او اهدا میکنم.
نشان سوم و چهارم داود رشیدی با حضور خانواده رشیدی به رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرتهماسب برای ساخت مجموعه مستند کارستان اهدا شد.
فیروزه صابر، مدیرعامل سابق بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان با حضور در جایگاه درباره پروژه کارستان، ساخته رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرتهماسب بیان کرد: این مستندها با ایده خانم بنیاعتماد که از ۱۰ سال پیش به وجود آمده بود آغاز شد تا تصویر زندگی کارآفرینان که ارزشآفرین هستند و با همه شرایط سختی که در محیط کسب و کار وجود داشت، ماندند و ساختند، به نمایش درآمد. این پروژه به عنوان یک تصویر، حاصل اتصال ۵ حلقه شد. یک خود کارآفرینان، دوم حامیان، سوم پژوهشگران، چهارم کارگردانان و پنجم مدیریت حرفهای اجرا بود. ویژگی دوم این است که مدیریت کار بسیار جدی و حرفهای و صمیمانه رقم خورد. ویژگی سوم هم تلاشی بود که همه در انجام این طرح داشتند و کمک میکردند که همه، همدیگر را درک کنند.
رخشان بنیاعتماد که به دلیل عمل جراحی در مراسم حضور نداشت، ویدیویی را برای تشکر به این مراسم فرستاده بود و سپس باران کوثری، فرزند این هنرمند جایزه را به نمایندگی از رخشان بنیاعتماد دریافت کرد.
در ادامه مجتبی میرتهماسب که نشان چهارم داود رشیدی به او اهدا شد، در سخنانی اظهار کرد: سالهاست که فیلم میسازیم و نشان میدهیم و به تبعیت از اندیشههای توران خانم سعی کردیم وارد رقابت نشویم و به جشنوارهها و مسابقهها نرویم و آنها را مستقیم به تماشاچیها برسانیم. کارستان یک کار گروهی است. حتی قبل از تولید نیز تیمهایی روی پروژهها کار میکردند. تقریباً هر هفت شخصیتی که درباره آنها فیلم ساختیم به اصرار راضی به انجام این کار شدند، زیرا که این شخصیتها خیلی اهل نمایش دادن خودشان نبودند. مهمترین وجه قضیه پذیرش این افراد بود که به ما اعتماد کردند و همچنین گروه کارگردانها که در بخشهای مختلف کارستان با هدف مشترک در کنار هم جمع شدیم و اکنون هم یاد داود رشیدی باعث شد این گروه بعد از مدتها در کنار هم جمع شوند و همدیگر را ببینند.
عکس یادگاری جمعی از فیلمسازان و کارآفرینان مشارکت کننده در پروژه کارستان بر صحنه نمایش سنگلج از جمله علیاصغر حاجیبابا، سعیده قدس، هایده شیرزادی، شیرین پارسی، مهندس رسولیان، مصطفی لطفی، پندار خمارلو، علیرضا میرفخرایی و همچنین محسن عبدالوهاب، مهناز افضلی، بهرام عظیمپور، شیرین برقنورد، مهدی گنجی پایان بخش این مراسم بود.
در این مراسم هنرمندان و چهره های فرهنگی همچون داریوش اسدزاده، سیروس ابراهیم زاده، مرضیه برومند، شمسی فضل اللهی، رضا بابک، هوشنگ مرادی کرمانی، جواد مجابی، احترام برومند، لیلی رشیدی، فرهاد رشیدی، علیرضا تابش، آتیلا پسیانی، بهرام شاه محمدلو، مریم معترف، ایرج راد، اصغر همت، محمود بصیری، بیژن بیژنی، سعید پورصمیمی، اتابک نادری، حبیب توحیدی، فرشته طائرپور، جهانگیر کوثری، حبیب رضایی، نادر برهانی مرند، نوید محمدزاده، حبیب رضایی، افسانه ماهیان، باران کوثری، هوشنگ گلمکانی، عباس یاری،عیلی اکبر عبدالعلی زاده، امیر اثباتی، عادل بزدوده، پوریا عالمی، اصغر همت،محسن حسن زاده ، محمد رسول صادقی ، عباس غفاری ،منیژه حمکت، اصغر دشتی، حسن معجونی، شبنم فرشادجو ،مسعود فروتن و ... حضور داشتند.