در حال بارگذاری ...
تاملی بر نمایش «امروز چه سالیه؟»کارگردانی مریم نوقابی:

راز دست های پشت پرده ای که انسانیت را سلاخی می کنند

ایران تئاتر- علی رحیمی: «امروز چه سالیه؟» به واسطه کالبدشکافی از یک معضل اجتماعی به یادگار مانده از عصر مدرنیسم و معرفی دست های پشت پرده بی ویترین، انتخاب روش تلفیقی عروسک- بازیگر برای القای موضوع، مجموعه فانتزی ها، طنز تلخ مستتر در روایت و ... از آثار قابل تامل در جشنواره عروسکی تهران-مبارک محسوب می شود.

در میان آثار راه یافته به هفدهمین جشنواره عروسکی تهران- مبارک، «امروز چه سالیه؟» را باید در زمره نمایشهایی قرار دهیم که تلاش دست اندرکان آن شایسته بحث و تامل است.

نمایشی که تلاش می کند در میان انبوه دست های پشت پرده ویترین دار، اینبار از دست هایی رونمایی کند که با وجود نقش تاثیرگذارشان در جامعه، آنگونه که باید مورد توجه قرار نمی گیرند. دست های پشت پرده دخالت در سرنوشت دیگران...

روایتی از تصمیم های خودخواهانه بالادستی ها –در هر ابعادی- که زیر سایه جبر مدرنیسیم، خنجر نامهربان خود را بر پیکره زیردستان – در هر جایگاهی- فرو می آورد و انسانیت را  سلاخی می کند. این دست های پشت پرده را فرشته ابراهیمی در قالب یک روایت «فرزند و مادری» که به نوعی اوج ارتباطات عاطفی در بطن آن متبلور می شود، به تصویر می کشد.

داستان در یک آسایشگاه سالمندان اتفاق می افتد. 4 پیرزن به نام های آنابل، نانسی، رز و هیلی با وجودی که در مسیر زندگی، کارنامه ای موفق از خود به یادگار گذاشته اند، به دلیل کهولت سن مجبور شده اند تا سالهای پایانی عمر خود را در آسایشگاه طی نمایند.  

زندگی در چهاردیواری به مرور آنها را به حدی از روزمرگی رسانده که حتی روز و شب را هم نمی توانند تشخیص دهند.

ورود کتی پیرزنی که خود را از نیروهای اف بی ای معرفی می کند و به نظر او نیز پس از سالها تلاش به موجودی دور ریختنی!!! تبدیل شده است، در 4 پیرزن تحول معناداری ایجاد می نماید و آنها تصمیم می گیرند از این حصار فرار کنند و...هرچند در نهایت مخاطب متوجه می شود که این عروسک ها بر روی میز کار پسری جان گرفته اند، که به خود این اجازه را داده تا برای آینده زندگی مادرش تصمیم بگیرد.

«امروز چه سالیه؟» در حقیقت انعکاس رفتارهای نسلی است که انسانیت را به فراموشی سپرده اند. نسلی که این حق را به خود می دهد تا در مسیر رسیدن به آسایش، از جایگاه ویژه ای که زمان در اختیارش گذاشته، سوء استفاده کند؛ به اندازه قدرت، بر دیگران احاطه یابد و حتی این اجازه را به خود بدهد که اراده دیگران را به سخره گیرد. موضوعی که فرشته ابراهیمی با خلق ایده عروسک هایی در دستان آدم ها و دست گذاشتن بر روی یکی از مهمترین خصلت های فرهنگی یعنی احترام به کسوت بزرگتر و در سطحی قابل توجه تر، احترام به مقام مادر -با همان معنا و مفهومی که در فرهنگ گذشته مان وجود داشت- بر آن صحه نهاد تا  نشان دهد جهان مدرنیسم نمی تواند اسلوب های پایه ای یک جامعه را به درستی هجا کند.

نمایش از تاریکی پیش از شروع تا آخرین نور بر صحنه  اصلی -روی میز- با اجرایی سوررئال و فانتزی همراه است. تمامی صحنه ها -حتی صحنه های ابتدای نمایش که در نگاه اول بی مفهوم به نظر می رسد و به خاطر تنظیم نامناسب نور برای مخاطب خسته کننده اند-معناگر هستند و در آنها تلاش می شود زوایایی از پوچی زندگی سالمندان را به نمایش گذارد؛ و گرچه نویسنده آنگونه که باید در القای این حصار دردناک موفق نبود اما نگاه ظنزآمیزش توانست مخاطب را با خودهمراه سازد   تا مضمونی که در دل تلفیق درست دو روش عروسک و بازیگر، جایگاه عروسکها و رفتارهای در سایه ی عروسک گردان ها نهفته بود، را چون پتکی بر روان وی فرو آورد.

در حقیقت «امروز چه سالیه» در دو بخش مجزا اما گره خورده به هم، در معرض دید عموم قرار گرفت: بخش اصلی صحنه، که آسایشگاه را نشان می دهد و به شیوه تاپ تیبل اجرا می گردد و در آن عروسکها داستان حاشیه ای نمایش را روایت می کنند. و روایت اصلی که بازیگران و عروسک گردانان پرسوناژهای آن هستند. به عبارتی فضای حاکم بر نمایش -بخش رومیزی- را باید در حد جعبه ای در نظر آورد که محتوای درون آن تا پایان نمایش هویدا نمی شود و از همین جاست که بخش در سایه اهمیت می یابد. در بخش «در سایه» که خط اصلی داستان بر پایه آن شکل می گیرد، عروسک گردان ها و دو کاراکتر نگهبان و پسری که داستان در اتاق او روایت می شود، قرار گرفته اند. اینها همان دست های پشت پرده اند که به واسطه قدرتی که زمان به آنها داده، در جایگاه تصمیم گیرنده قرار گرفته اند. در این بخش کارگردان با تیزهوشی عروسک گردان ها را با ژستی خاص و عینک دودی به روی صحنه آورده تا به نوعی القاگر نقشی باشند که قرار است مخاطب از تلاقی آنها با عروسک ها، در ذهن بپروراند.

و اینها دلایلی است که این نمایشی را شایسته بحث و تامل می کند.

 

 

 




نظرات کاربران