نگاهی به نمایش «همه دختران امیرکبیر» به کارگردانی سیدعلی تدین صدوقی
ماراتن استقامت برای استواری مام وطن تعریف یک ضرورت غریزی است
ایران تئاتر، کیارش وفایی: جهان با تمام داشتههایش برای هر یک از آدمهای روی کره زمین معنای مختص به خود دارد که در پارهای از مواقع هدفی جمعی تلقی میشود که این داشته گاهی به کشوری خاتمه پیدا میکند. خواستهای که در آن ماحصل تمام بودنها و افتخارها خلاصه میشود. کنشی که در آن برای هر کدام از افراد از حیث ملی اهمیتی دوچندان دارد.
لزوم اهمیت دادن به موضوعی در اوقات حیات میتواند این دلیل را حاصل آورد که هر باور و یقینی از درونی حاصل میشود که سرچشمه ذاتی دارد. خواستهای که بیشتر بر اساس ایمان قلبی پیش آمده تا باوری عقلانی، بنابراین ضرورت ادامه دادن این کنش که در مقیاسی از جمعیت رخ میدهد ابتدا در قلب ریشه دوانده و در آخر به عقل میرسد که نتیجهای مناسب را توام با دلیلی محکمه پسند به همراه دارد. حال این رویکرد در هجی کردن عنوان مهمی به نام وطن، کشور، سرزمین و البته خاک تعریفی غریضی دارد. لذا درباره این موضوع باید گفت که این عنوان مهم تنها نه در باور بلکه در روند شکل گیری نسلهای هر سرزمین و همچنین در ساختار آینده جهان نیز نقشی بسزا دارد که معین میکند کارکرد ایمان به خاک و میهن تا چه اندازه برای هر فرد یا جمعیتی چندین میلیون نفره لازم و احترام به آن تا چه اندازه عنوان تاکیدی پُر رنگ است. لذا این نام پرآوازه در تمامی بخشهای کوچک و بزرگ جریان دارد. زیرا دفاع از کیان یک سرزمین یعنی ایستادگی، غرور، مقاومت و عشق ورزی. حال این اهمیت فارغ از ارکان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، در بحث فرهنگی حرفهای بسیاری دارد. در واقع مبحث فرهنگی لازمهای است که میتواند شرح حال اتفاقها، باورها و رویکردهای مهم را با خلق آثاری به دیده سایر افراد جهان با زبانی خوش معرفی کند. البته این موضوع را نباید فراموش کرد خلق آثار فرهنگی از قرنها پیش این امکان را فراهم آورده تا در این روزگار به آنها در مقابل جهان ببالیم. آری، ایران نام کشوری پر آوازه است که با جان و دل آن را در تمام دنیا با صدای بلند سر خواهیم داد. کشوری که در دهه شصت شمسی با جفای کشور همسایه مظلومانه تن به جنگی ناخواسته داد و جان عزیزانی را در ازای حفظ این خاک به جان آفرین تقدیم کرد. یاد غیورمردان با معرفت و دریا دل تا ابد گرامی باد.
نمایش «همه دختران امیرکبیر» اثری است که تلاش دارد فارغ از هر گونه جانب داری و اهمیت به طیفی مشخص به رویکردی اجتماعی و ملی اشاره داشته باشد. رویکردی که در آن مردمان کشورمان در برههای از زمان با آن روبرو بودهاند که شاید یکی از دشوارترین زمانها به حساب میآید. لذا این اهمیت در کارکرد روایی خود بنابر موقعیت زمانی مشخص کوشیده تا در جریان شرح حال آن دوران پرده از اتفاقهایی بردارد که برای آشنایی نسلهای بعد از آن رازهای سر به مُهری را تشریح میکند. در واقع این کنش ابتدا در بحث باورپذیری و سپس در ساختار دراماتیک هدفی تعیین کننده است، زیرا تصویرسازی اوقاتی که در آن همه چیز تحت شعاع یک خواستگاه انسانی رخ داده میتواند لازمهای موثر تلقی شود. بنابراین اثرگذاری این نمایش در آغاز بیشتر از فرم و شیوه اجرایی در گرو نگارش جهان متن است که شاکله سایر موارد را به نظمی مشخص هدایت میکند. جهان متن این اثر کوشیده تا تاکید خود را بر یکی از اتفاقهای جنگ هشت ساله قرار دهد و خط سیر روایت خود را با تکیه بر خرده پیرنگهای طراحی شده که از گذشته به اکنون نیز میرسد پیش ببرد. لذا فضاسازی در این مجال از موقعیت مکانی بهره برده است تا بتواند با دلایلی موجه شخصیتهای اثر را با ترتیب دادن اتفاقی به سوی هدف هدایت کند. دلایلی که مخاطب را متوجه آن سازد که شخصیتهای نمایش که به نوعی مشابه افراد واقعی آن سالها هستند چگونه و از چه طریقی روزگار گذارنده تا بتوانند کشور خود را به اندازه توانشان از دسترس دشمن غاصب دور نگاه دارند.
بنابراین شخصیت پردازی در این اثر از عنوانهایی است که تاثیر زیادی بر خلق موقعیت و پیشبرد روایت دارد. روایتی که در آن ترکیب حقیقت و جریان سازی ذهنی هر دو در مسیر موازی حرکت میکنند تا اوج و نقطه عطف در قالبی مناسب و موثر اندازه شود. حال این جهان که در آن کنشها و واکنشها پی در پی رخ میدهند از نگاهی پیامد روابط بین شخصیتها است، روابطی که در آن مبارزه، باور و ایمان بنابر خواسته ذاتی هویت پیدا میکنند تا اهمیت پرداخت شخصیتها در عیاری معین تعریف درستی داشته باشد. موقعیت مکانی در این نمایش یکی از دیگر ارکانی است که با در هم آمیزی با مقوله زمان، محل روایت را بر اساس دادههای متن در گذشته و حال تغییر میدهد. لذا استفاده از این کارکرد باعث آن شده که رویکردی درونی شخصیتهایی با سیرت نیکو در ازای خواستههای متقابل شخصیتهایی با سیرت شیطانی نکتهای بر ذات انسانی باشد. بنابراین ساختار اصلی با در نظر گرفتن این عنوانها در نظر دارد جنگ را نه از جنبه سیاسی و اجتماعی بلکه از زاویهای انسانی مورد بحث قرار داده و به چالش بکشد. زیرا روایت این اثر، روایت زنان ایرانی است که بیسلاح به اسارت دژخیمان در آمدهاند. حال این عنوان سبب شده تا هم راستا بودن برون ریزی شخصیت اصلی، موقعیت زمانی، مکانی و البته سیر تکامل دراماتیک در خط سیر روایت جایگاهی مشخص و هدفمند برای رسیدن به پرداخت نهایی داشته باشند. استفاده از بازیگران فرم نیز از دیگر تمهیداتی در این نمایش بود که نویسنده و کارگردان اثر با دلیل ورود به تخیل و ذهن شخصیت اصلی آن را طراحی کرده است تا بتواند از آن طریق زمان را به صورت موازی و مقطعی طی نماید.
البته اسارت شخصیتهای زن در این نمایش فارغ از نشان دادن سختیها، بیانگر آن است که آنها به عنوان زنانی مقاوم از کشوری هستند که امیرکبیر در آن زندگی کرده و با پشتکارش دست بیگانه را خاک میهن دور نگاه داشته است. حال این عنوان ثمیلی یکی از ضرورتهای نام این نمایش است. عنوانی که به مخاطب متذکر میشود مام وطن همان غریضه ذاتی است که مدتهای مدید بر آن تاکنون اصرار ورزیده شده است. در واقع دارا بودن کنشهای دراماتیک تاکید خود را بر آن داشته تا باورپذیری را از جنبه ملی و البته ارزشمند بودن در تشریح اتفاقها به تصویر بکشد که این موضوع در میزانسنهای اثر به وضوح مشخص است.
بنابراین نمایش «همه دختران امیرکبیر» اثری با نگاهی ملی و ادای دین به جان برکفانی است که شانه ظالم را به خاک رساندهاند تا معنای لغوی واژه آزادی پیامد و رسالتی جاودانه باشد و دیگر هیچ.