در حال بارگذاری ...
یک مرور اجمالی در تئاتر به مناسبت روز ملی فرماندهان :

گنجینه اسطوره های حماسه معاصر

ایران تئاتر- علی رحیمی: ۷مهرماه در تاریخ ملی کشور به روز بزرگداشت فرماندهان شهید دفاع مقدس ثبت شده است. اسطوره هایی که سال هاست جایگاه شان در عرصه فرهنگ و هنر در حد یک نام باقیمانده است. اما گویا هنوز به جایگاه ویژه آنها در مهندسی فرهنگی پی نبرده ایم.

دوران دفاع مقدس را بی شک باید یکی از پدیده های شگرف در تاریخ معاصر کشور بدانیم. دورانی که به واسطه ماهیت دفاعی، در بطن خود ارزشهای ماندگاری همچون دفاع و مقاومت را نهفته دارد و از جایگاهی ویژه در انتقال مبانی فرهنگ بومی برخوردار است. موضوعی که اگرچه از همان آغازین روزهای جنگ تحمیلی، مورد توجه متولیان و هنرمندان قرار گرفت و حتی منجر به شکل گیری جریانی به نام «هنر مقاومت» شد اما به دلایل گوناگون در بهره گیری از عناصر جذاب و دراماتیک آن مانند شخصیت شاخص فرماندهان  بهره کافی نبرده ایم. مرور سیر توجه به فرهنگ جبهه در مهندسی فرهنگی کشور براین نقص صحه می گذارد.

 

گذری کوتاه بر تئاتر دفاع مقدس

فعالان جریان فکری تئاتر دفاع مقدس در آغازین سال جنگ عمده تمرکز خود را بر انعکاس حالات مردمی معطوف کردند که ناخواسته با جنگی عظیم روبرو شده بودند. تهاجمی غافلگیرانه، که ابعاد آن در زمان بر کسی آشکار نشده بود. از اولین واکنش ها به این فضای نامیمون را بهزاد فراهانی با تله تئاتر «درسنگر»  که عواقب اشغال خاک ایران توسط رژیم بعثی عراق را به مردم هشدارمی داد و محمدرضا کلاهدوزان با نمایش صحنه ای «ننه خضیره» در تالار وحدت  با داستان دلاوری زنی که تعدادی سرباز عراقی به خانه او می آیند و او آن ها را از پا در می آورد را روایت کردند.

با گذر زمان و به درازا کشیده شدن جنگ، جریان تئاتر دفاع مقدس سازمان یافت و از سال 1360 ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برنامه ریزی خاصی را برای اجرای نمایش در شهرها، پادگانها و خطوط جبهه های جنگ مدنظر قرار دادند. در این دوران مضامین تئاتری بیشتر بر رخدادهای جنگ و شرح ایثارها، شهامت ها، فداکاری ها، پیروزی ها و ... معطوف بود.

گام دوم تئاتر دفاع مقدس که عمدتا با نگاهی مثبت و احساسی و با کارکرد ترویج روحیه مقاومت جبهه ها را رصد می کرد، تا پایان جنگ و حتی سالهای بعد از آن نیز ادامه یافت.

در اواخر دهه هفتاد نگاه ها عمیق تر و نقادانه تر شد و به مرور زوایای گسترده تری از این دوران به روی مخاطب گشوده شد و حتی آثار و نتایج جنگ را نیز در بر گرفت. این گستردگی گرچه در نگاهی کلی، قابل تامل و حتی قابل دفاع بود اما وقتی به عمق این برهه تاریخ و نقش مهمی که می تواند در مهندسی فرهنگی ایفا کند، نقب می زنیم بی شک حلقه های گمشده ای را می یابیم که با وجود تاثیرگذاری زیاد همچنان هنر از آنها بهره کافی نبرده است.

عدم توجه به اسطوره های فرهنگی دفاع مقدس به دلایل گوناگون ، یکی از همین حلقه های مفقوده است. اسطوره هایی که جامعه در روزگار جبهه و جنگ مدیون ایثار و دلاورمردی هایشان و در جامعه امروز در مسیر مقابله با دلسردی اجتماعی، عدم درگیری مدنی، بی اعتنایی نسبت به موضوعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، بی تفاوتی اجتماعی، احساس بی معنایی، انزوای اجتماعی، تنفر فرهنگی و ... محتاج آموزه هایشان هستیم.

جامعه هنری و در سطحی خُردتر تئاتر تلاش های قابلی برای معرفی و ایجاد شناخت این سرمایه های اجتماعی کرده است. اما گسترش شناخت  فرماندهان، بزرگان، نخبگان و ...که بی شک روزگاری خط اول تمامی اوراق دفتر جبهه ها بودند نیازمند همت جمعی است .

 

 اسطوره های یک حماسه معاصر

 بی شک برای نهادینه کردن ارزشها و هنجارها راهی جز کنکاش در پوسته فرهنگ نداریم. لازمه انتقال فرهنگ الگوسازی و شناسایی نمادهاست. فرهنگی که نتواند در این حیطه موفق عمل کند بی شک اسیر فرهنگ سلیبریتی های نوظهور، مدهای ناهمگون با جامعه، ازخودبیگانگی، بی هویتی و ... می شود.

در فرهنگ ایرانی، از دیرباز نمادها و اسطوره ها مبین فرهنگ دفاع از حق و مبارزه با ظلم بوده و هستند. از اسطوره های دینی مان چون ائمه اطهار(ع) و اسطوره های ملی مان همچون آرش کمانگیر، رستم، اسفندیار و... گرفته تا شهدای نخبه دفاع مقدس همچون چمران، بروجردی، خرازی، جهان آرا، همت، باکری، دستواره و ...  همگی الگوهایی  هستند که اندیشه و فرهنگ مقاومت را به جامعه القا می کنند.نیاز امروز جامعه ایرانی به بازخوانی این فرهنگ ما را به توجه بیشتر به شخصیت فرماندهان دوره دفاع مقدس می رساند .

نشانی هایی که تاکنون کمتر به سراغشان رفته ایم. در ادامه مروری می کنیم به آثار نمایشی شاخصی که دست بر عقاید، آرا و نظرات و یا کنکاش زندگی فرماندهان و بزرگان، نخبگان جنگ تحمیلی گذاشته اند.

  • 92درصد زندگی

این نمایش به نویسندگی و کارگردانی عباس جانفدا در آبان سال 1392 در تئاتر شهر مشهد به روی صحنه رفت. 92 درصد زندگی روایتی از زندگی سردار شهید محمدحسن نظر نژاد فرمانده عملیات لشکر5نصر بود که در تمام طول زندگی خود با روحیه بشاش و سر زنده در مقابل ناملایمات جنگ تحمیلی ایستاد و پس از سال‌ها تحمل رنج 92 درصد جانبازی، به فیض شهادت نائل شد.

کابوس شب نیمه آذر

نمایشی به نویسندگی ایوب آقاخانی و کارگردانی علی کشوری که بر زندگی شهید احمد کشوری عقاب تیزپرواز جبهه های جنگ متمرکز بود و در اسفندماه 1393 در سالن سایه تئاتر شهر به روی صحنه رفت.

تکه های سنگین سرب

این نمایش نیز به نویسندگی و کارگردانی ایوب آقاخانی در سال 1394 سه بار در دو سالن سایه و چهارسوی تئاتر شهر (12 شهریور تا 16 مهر، یک آذر و 6و 7 بهمن) به روی صحنه رفت. تکه های سنگین سرب درباره زندگی شخصی و عاشقانه شهید مصطفی چمران بود.

هفت عصر هفتم پاییز

سومین نمایش از سه گانه ایوب آقاخانی هفت عصر هفتم پاییز است که در شهریورماه 1396 در سالن چهارسو به روی صحنه رفت. آقاخانی در این نمایش اینبار به سراغ شهید سیدمحمد علی جهان آرا فرمانده دلیر سپاه خرمشهر رفت و گذری بر زندگی او داشت.

شیر در زنجیر

این نمایش به کارگردانی محسن معینی دی و بهمن 94 در تالار اندیشه حوزه هنری به روی صحنه رفت. شیر در زنجیر روایتی از جنگاوری ها و رشادت های سردار احمد متوسلیان در جبهه های کردستان، خرمشهر و لبنان بود.

رویای شب دهم اردیبهشت

این نمایش به کارگردانی میلاد جباری مولانا یکبار در اردیبهشت 96 در تالار اندیشه حوزه هنری و یکبار در همان ماه در تالار وحدت به روی صحنه رفت زندگی شهید محسن وزوایی فرمانده تیپ 10 سیدالشهدا از کودکی تا لحظه شهادت را به تصویر می کشد.

 

جامعه امروز ما نیازمند الگوهایی برای نهادینه شدن ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. الگوهایی که جامعه نه از روی اجبار، بلکه با علاقه آنها را پذیرا باشند و در این میان فرماندهان شهید جنگ بی شک از جایگاه ویژه ای برخوردارند. جامعه به عمل آنها اعتماد دارد و به راحتی می توان با سرمایه گذاری مناسب و برنامه ریزی منسجم در مسیر فرهنگسازی از نام و یاد آنها یاری گرفت.

 

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران