در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «مواچیله در هیچ جا» به کارگردانی محمد نیما مظاهری

داشتن باورهای هم راستا در جهان اکنون لازمه موازی پیش رفتن است

ایران تئاتر، کیارش وفایی: بررسی جزئیات و یا مرور کلیاتی که در آن اجزای زیادی وجود دارد در لحظاتی هوش از سر آدمی می‌برد و در زمانی دیگر چون گردابی انسان را در خود فرو می‌کشد. کنجکاوی در زمینه‌های گوناگون جهان هستی بیش از هر چیزی وسوسه انگیز است، وسوسه‌هایی که از آن ذهن دچار تغییرات اساسی می‌شود.

جهان هستی، جهانی برای کشف کردن و جلو رفتن است. جایگاهی عجیب و غریب برای کسانی که دائم در تقلا هستند تا بدانند خط ارتباط بین بزرگترین یا کوچکترین عضو این جهان به کجا مربوط است و یا چرا از آن فاصله دارد. حال این کنش فراگیر در علوم مختلف وجود دارد که علاقه مندان آن علم بنابر خواسته‌ها و خواستگاه هستی به جستجو پرداخته و بعد از مدتی کشفی را  در باور خود تعریف کرده و بعنوان یکی از داشته‌های مهم آن علم معرفی می‌کند. حال در این میان علوم اجتماعی که در آن همه چیز به هویت و ذات آدمی توجه دارد یکی از پرطرفدارترین علومی است که بشر از طریق آن می‌تواند استدلال‌های فراوانی را پیش آورد که علت موفقیت و یا عدم آن بر چه اساس روی داده است. بنابراین باید اشاره داشت انسان بی‌شک موجودی نیازمند و در مقابل تامین‌ کننده است که جهان هستی بر پایه این تعادل ایستادگی می‌کند.

لذا روابط  بر اساس این تعریف بسیار در خلق موضوع‌ها، ماجراها و رخدادهایی که تاثیرگذار هستند حاکم است، زیرا عرضه و تقاضا در شکل و نوع یک رابطه هم تعریف انحصاری خودش را دارد. البته این نکته را باید یادآور شد که تعامل بین انسان‌ها، جهان هستی و جهان‌های تو در تویی که آدمی برای خود می‌سازد یکی از بندهای مهم تفاهم‌نامه بهتر زیستن است که مقوله زمان و تاثیرات علم فیزیک با حداقل و حداکثرهایش در آن بسیار تاثیرگذار هستند.

نمایش «مواچیله در هیچ جا» جهان متفاوتی را برای خود شکل داده است که هیچ کدام از داشته‌های آن به جهان هستی و سایر چیزهایی که در نقاط دیگر وجود دارد شبیه نیستند بلکه برشی از آن است. داده‌های این اثر بیشتر تحت تاثیر مقوله‌هایی است که در آنها هر چیزی با دلیل و رویکرد خاصی به آن پرداخته شده است که هر کدام از اجزایش تعریفی جداگانه را در خود جای داده تا منطقی مجزا برای خود داشته باشد. جهان متن با کارکردی از علم و فلسفه طراحی شده تا نفوذ این موارد بر ذهن انسان و تاثیراتش بر زندگی دارای علائمی باشد که قانون‌مندی را تحت تاثیر خود قرار بدهد. همان طور که اشاره شد روابط و ارتباط از لازمه‌های مهم است که اتفاق‌ها و موقعیت‌ها را برای رسیدن به هدف نهایی در این اثر شکل می‌دهد. لذا می‌توان گفت داده‌های متن برگرفته از یک ذهن آگاه است که تاثیرات آن سبب پیشبرد نشانه‌ها و البته نیازهایی است که آدمی از گذشته‌های دور تاکنون آنها را مورد بررسی قرار داده تا بتواند کشفی نو را رقم بزند.

حال در این میان مقوله زمان یکی از مهمترین نکاتی است که جهان اثر را با شبیه سازی موازی به شکل هم راستا پیش برده تا هر یک از دلایل بنابر اتفاق مجزا صورت دیگری را از خود نشان بدهد تا شخصیت‌ها با در قرار گرفتن در موقعیت و زمان مشخص بتوانند از هویت خود نکاتی را بنابر دیدگاه و جهان بینی به فضای پیرامون انتقال بدهند.

لذا برای کنش‌های موثر از سوی شخصیت‌ها، جهان اثر در بُعدی از لا مکان و لا زمان طراحی شده است تا آنها بتوانند از طریق این دو مقوله، واکاوی نیازهای آدمی را در وسعت بیشتری به تکاپو اجبار کرده و جهت شکل گیری مسئله ارتباط  را با رعایت داشته‌های سیال ذهن به شکل هدف‌مندی معرفی کنند. حال دلیل این رویکرد را می‌توان به فرصت برداشت آزاد مخاطب از این جهان ساختگی و همذات پنداری آنها با شخصیت‌های نمایش نسبت داد زیرا این نکته، بندی از قرارداد بین نمایش و مخاطب به حساب می‌آید. اشاره به معضلات و نداشته‌های بشری جزو مواردی است که کارکردش در پیش آوردن موقعیت، مواجهه انسان با جهان پیرامون، تشریح مسائل فلسفی و پیدایش به وضوح نمایان می‌شود. البته ضرورت این تصمیم بیشتر از آنکه متوجه جهان اثر باشد به شخصیت‌ها مربوط است، زیرا این افراد هستند که با تخیل و جهان بینی خاص خود عارضه‌ها و نیازهای بشر را با رفتار خود به تصویر می‌کشند.

حال در این میان از موارد مهمی که سبب می‌شود این اثر بتواند علت و معلول‌های دیدگاه فلسفی را با زبانی قابل دریافت به مخاطب معرفی کند وجود خرده پیرنگ‌هایی است که با تاسی از فیزیک کوانتوم، جهان‌های موازی و مسئله ارتباط شکل می‌گیرد. لذا باید اشاره داشت که مقوله روایت در این نمایش و بر حسب چنین مواردی جایگزین بسیار مناسب برای قصه‌گویی است، زیرا این مقوله باتوجه به کارکردش در جهان هستی و انسان‌ها، فضایی را برای نمایش پیش آورده که برون ریزی‌ها در مقیاسی از خلقت و برگرفته از ذات آدمی تعریف داده می‌شود. البته این نکته را باید یادآور شد که در کنار شاخص‌های ذاتی، عالم خواب و رویا از دیگر مواردی است که شخصیت‌ها بخصوص شخصیت اصلی نمایش از آن جهت بیان دیدگاه خود استفاده می‌کند تا از این طریق بتواند نسبت به مسائل روز، ناهنجارهای و عدم باورها واکنش بدهد.

در واقع جهان این اثر به دو بخش تقسیم می‌شود که در بخش ابتدایی درباره فلسفه، زمان و جهان‌های موازی سخن به میان می‌آید و در بخش دوم روابط انسانی، مصائب و مسائل آن از طریق خرده پیرنگ‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. تمهیدی که نویسنده و کارگردان «مواچیله در هیچ جا» کوشیده است آن را با دقت نظری مناسب به مخاطب منتقل کند. حال از نگاه ساختاری اگر بخواهیم به این نمایش نگاه اندازیم باید اشاره داشت که این اثر با ساختاری مدرن که تحت تاثیر لازمه‌های یک جهان انسانی است به وجود آمده تا از هزار توهایی بگوید که شاید در عالم واقعیت به قدرت و وجود آنها توجه‌ای نشان داده نمی‌شود. بنابراین جهان‌شمول بودن سوال‌های مطرح شده و پاسخ به آنها یکی از ضرورت‌هایی بوده که با فضاسازی صحنه و ریتم مناسب تلاش شده تا به آنها پرداخته شود. البته باید در بخش کارگردانی این نکته را بیان داشت که وجود میزانسن‌های سیال، شگردی بوده است که کارگردان برای همسان سازی محتوا، فرم و ساختار اصلی از آن بهره گرفته تا همه جزئیات و کلیت اثر در حالتی شناور قرار بگیرد که نتیجه‌گیری این داده‌ها با هدف پایانی هم راستا باشند و دیگر هیچ.




مطالب مرتبط

تئاتر در سالی که گذشت؛ چالش‌هایی که به امید رسید

تئاتر در سالی که گذشت؛ چالش‌هایی که به امید رسید

تئاتر در سالی که گذشت شرایط رو به بهبودی را تجربه کرد و از مشکلاتی که در دوران کرونا برایش ایجاد شده بود، دور شد. در این راستا، به‌نظر باید سال آینده را روزهای بسیار خوب و شکوفا تئاتر کشور دانست.

|

نظرات کاربران