گفتوگو با محمد خداوردی، نویسنده و کارگردان نمایش «دلفینها»
اجرای ما اتفاق تازهای در تئاتر اجتماعی است!
این روزها اگر به تماشاخانه باران سر بزنید، ساعت ۱۷ میتوانید نمایشی با عنوان «دلفینها» را ببینید به نویسندگی و کارگردانی محمد خداوردی که ادعای اجرای نمایشی متفاوت و تاثیرگذار را دارد.
داستان این نمایش،که در آن از زبان کُردی هم استفاده میشود، درباره سه خواهر است که آخرین جشن زندگیشان را برگزار میکنند، میگویند و میخندند و به مرور خاطرات گذشته میپردازند. دراماتورژی این اثر نمایشی را حبیبالهد دانش بر عهده داشته و گلناز مرادی، صفورا منافزاده، مرسده افشار، عباس علیرضا در آن ایفای نقش میکنند. همچنین محمد علیبازی، مشاور زبان کُردی در این نمایش بوده است. به این بهانه پای حرفهای محمد خداوردی درباره نمایش «دلفینها» نشستیم.
ایده شکلگیری نمایش «دلفینها» چطور شکل گرفت؟
من دانشجوی کارگردانی بودم و ایده این اثر در یکی از کلاسهای آن دوران شکل گرفت. پس از اینکه آن واحد را پاس کردم، باز هم این ایده را بارها بازنویسی کردم تا به اینجا رسید و تبدیل به نمایشنامه «دلفینها» شد.
در مورد سبک نمایش و قصه اثر توضیح بدهید.
قصه در مورد سه خواهر است که با هم جشنی را ترتیب دادهاند و در مورد گذشته و خاطراتشان حرف میزنند و بازیهایی دارند که بین خودشان اتفاق میافتد. آنها قرص خواب میخورند، لوله بخاری را درمیآورند و ماجراهایی پیش میآید که دیدنیتر است و فضا و زمان شکسته میشود. در مورد سبک نمایش «دلفینها» باید بگویم پیش از ما عدهای این نوع آثار را گروتسک نامگذاری کردهاند. هرچند بارها در مورد ژانر اثر گفتهام که اجتماعی است اما فکر میکنم «دلفینها» در گروتسک هم میگنجد و اتفاقاتی در آن رخ میدهد که به ویژگیهای یک اثر گروتسک نزدیکی دارد. در این نمایش هم موضوعات اجتماعی را مطرح میکنیم و هم نوعی وحشت احساس میشود. فکر میکنم با تماشای آن، مخاطب خندهای همراه با ترس خواهد داشت.
فکر میکنید بازخورد مخاطبان تئاتر در ایران، با این سبک تئاتر چگونه خواهد بود؟
ما همه این کارها را برای مخاطب انجام میدهیم و اکثر تئاترها هم همین هدف را دارند، یعنی صفر تا صد کار را با این دید که مخاطب راضی بشود و اینکه هم روایت را تعریف بکنیم، هم موقعیتهای جدید و فضاسازی تازهای داشته باشیم، پیش میبریم. دوست داشتیم کاری بکنیم که برای مخاطبان تئاتر در ایران جذابیت ویژهای داشته باشد و حس بکنند اتفاق تازه و عملکرد جدیدی را مشاهده خواهند کرد. این جدیدبودن تماشاگر را به وجد میآورد. پیشبینی من اینگونه است.
به عنوان تولیدکننده یک اثر هنری، تا چه اندازه به همسویی یک اثر هنری با بازه زمانی که تولید شده، اهمیت می دهید؟
من میخواهم از آثار دیگران خرده بگیرم. برای مثال معتقدم دلیلی ندارد نمایشی مثل «هملت»،«مکبث» و ... در هر بازه زمانی اجرا بشود. باید حتماً وضعیت را در اجتماع سنجید، بعد اقدام کرد و این نکته برای من بسیار مهم است. تئاتری از نگاه من هنری زنده است و شاید بیست سال بعد، اثری را که امسال دیدیدم به یاد نیاوریم. زودگذربودن تئاتر است که آن را جذابتر کرده. این هنر، دقیقاً هنر زمان است. در مورد کار خودمان،«دلفینها» هم معتقدم این کار برای همین زمان فعلی ماست و وضعیت جامعه ما را نشان میدهد. وضعیت وحشتناکی که با خنده وقایع تلخ آن را میگذرانیم. اینها همه در دل همین جامعه و همین زمان در حال اتفاقافتادن هستند.
در شرایط فعلی، اجرابردن یک اثر روی صحنه، چقدر سخت بود و چقدر ریسک کردید؟
واقعا کار ما ریسک است. وقتی خوب فکر میکنم، میبینم هر تولیدی ریسک است و تئاتر کارکردن هم ریسک بالایی دارد.کسی که میخواهد تئاتر کار بکند، باید زندگیاش را روی این کار بگذارد و این همان کاری است که من هم کردهام و تقریباً همه زندگی را برای انجام کار تئاتر گذاشتهام. مساله برگشت هزینهها واقعاً شانس و اقبال است. من تمام توان، دانش و تلاشم را گذاشتهام که بازخورد اثر منطقی و خوب باشد اما آمادگی دارم و اگر نتیجه آن طور که در نظر دارم، نشود به هر حال نوعی باخت است و شاید برای هر کسی در هر کاری پیش بیاید. همه میدانیم که وضعیت وحشتناک امروز ایران در به وجودآمدن هر وضعیت نادرست دیگری بیتاثیر نیست و جای تعجب ندارد. این روزها وضعیتهای نامساعد مدام در حال بلعیدن یکدیگرند.
سبک طراحی صحنه و لباس نمایش «دلفینها» چگونه است؟
طراحی صحنه کاملاً رئالیستی است و ما رگههایی برای شکست زمان و مکان که در نمایش اتفاق میافتد، گذاشتهایم. در طراحی صحنه تنها چیزهایی را به کار بردهایم که واقعاً طی داستان نمایش از آن استفاده میشود. هر چیزی را که کاربرد نداشت، چه از نظر ابزاری و چه به لحاظ معنایی حذف کردیم. در مورد لباس هم منافزاده خیلی خوب کارش را انجام داده و به زیباییشناسی و رنگشناسی خیلی دقیق توجه کردیم و به قرابت لباس و صحنه و محوریت نمایش توجه زیادی داشتیم. در نمایش ما یک لباس اولیه برای بازیگران داریم که طی گذشت زمان، تا آخر نمایش،کمکم کامل میشود و ما در پایان لباس تکمیلشدهای را بر تن بازیگران میبینیم که به مرور تکمیل شده و این ایده هم دلیل خاص خودش را داشت.
چرا برای اجرا تماشاخانه باران را در نظر گرفتید؟
تماشاخانه باران برای تماشاگر از نظر دسترسی آسان بسیار خوشمسیر است. نوع این سالن به صورتی است که به ایجاد فضای صمیمی بین بازیگران و تماشاگران کمک میکند و این ویژگیها به ما کمک زیادی میکرد.
همکاری شما با گروه بازیگران چطور بود؟
این گروه هم مثل خودم چند سال است کار میکنند. هرچند شاید خیلی دیده نشده باشیم و دلیلش این باشد که خودمان خیلی تلاش نکردهایم! اعضای گروه، هم تحصیلات دانشگاهی در رشته تئاتر دارند و هم سالهاست در تلاش و کار در این حرفه هستند.
دلیل انتخاب عنوان «دلفینها» برای نمایش چیست؟
دلفینها موجودات بسیار زیبا و جذابی هستند و من خیلی آنها را دوست دارم. آنها خصلتهای خاصی دارند؛ هوش بالا، بازیگوشی، زیرکی و قدرت برقراری ارتباط قوی. بارها شنیدهایم دلفینها به صورت دستهجمعی خودکشی میکنند و این یکی از ویژگیهای آنهاست که به نوعی از ارتباط آن با داستان نمایش استفاده کردهایم.
اگر نکته ناگفتهای هست، بفرمایید.
مشاور کارگردان نمایش، حبیبالله دانش ایدههای بسیار خوبی به ما داد و در رسیدن به آنچه میخواستیم به ما کمک کرد. واقعا از او سپاسگزارم. با تمام وجود دوست دارم در وضعیت امروز، حداقل این اثر به خوبی دیده شود و مخاطبان از تماشای آن لذت ببرند و احساس کنند کار تازهای به آنها ارائه شده است.
گفتوگو از: احمدرضا حجارزاده