در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «گوریل» به نویسندگی و کارگردانی مهدی رضایی

نرخ ارزش هویت انسان این روزها نوسان محسوس دارد

ایران تئاتر، کیارش وفایی: برداشت آزاد تعریف نگاهی نو به اثری است که در خود شاخص‌هایی برای پروراندن در زمان دیگر را فراهم می‌آورد. نگاهی که می‌تواند برگرفته از تمامی تاثیراتی باشد که در مقوله‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جریان دارد. حال ثمره این کنش از سوی نویسندگان و کارگردان‌ها لازمه‌ای پیش می‌آورد تا مخاطب امروز نسبت به شرح اتفاق‌ها آگاهی کاملی پیدا کند.

رویکرد جوامع بشری درباره پدیده‌ای به نام «تغییر» آن است که بتوانند درباره موضوعی نوآوری را پیش آورند تا حرف وهدفشان تاثیرگذاری بیشتری را شامل شود. حال این نگاه می‌تواند ثمرات زیادی را با خود به همراه داشته باشد که یک جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده و به نوعی فضایی را فراهم آورد تا این دیدگاه به الگویی برای سایرین شود. البته پیش آوردن این موضوع باید از نکات و قوانینی پیروی کند که ماحصلی قابل رویت و صدایی واضح برای شنیدن باشد. لذا در امر تغییر و تحول، بحث پژوهش، جستجو از مواردی هستند که بدون آنها این شاخص کاربردی درجه اطمینان مخاطب را پایین می‌آورد زیرا تمامی موارد مورد استفاده از عمقی سطحی برخودار بوده و تاریخ مصرفی کوتاه دارند. بنابراین در مقوله فرهنگ و هنر و بخصوص مدیوم‌های تصویری همچون تئاتر و سینما آگاهی کامل نسبت به موضوع و کارکردهای آن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. نویسندگان و کارگردان‌ها با رجوع به آثار قابل اتکا در جهان ادبیات و شکل دادن زاویه دید جدید به محتوا قصد آن را دارند تا مخاطب نسبت به خلق اثری نو شگفت زده کنند. در واقع این کنش یکی از کارکردهای این است عصر که در جهان بسیار مورد استفاده بزرگان این عرصه و جوانان پیش قدم بوده و خواهد بود. اهمیتی که می‌تواند تا سال‌های سال در ذهن مخاطب باقی بماند که ماندگاری تنها وام دار یک کنش و دقت نظر است تا ترغیب شدن به تماشای اثری همیشه گیرا و جذاب باشد. لذا باید این نکته را متذکر شد، کنکاش در سوژه، پرداخت مناسب و ارائه کارآمد محصول سه ضلعی هستند که در مقوله برداشت آزاد و یا همان تغییر قوانینی هستند که هرگز متغییر نبوده و تا همیشه جایگاهی ثابت دارند.

نمایش «گوریل» با تمایزهای بسیاری که پیش آورده سعی دارد تا بر اساس تحقیق و پژوهش رویکرد جدید خود را با داشته‌هایش به مخاطب که یکی از دارایی‌های اصلی تئاتر به حساب می‌آید تقدیم کند. حال برای آنکه این تصمیم با به فعل درآوردن دیدگاهی مشخص معرفی شود نویسنده این اثر که همان کارگردان است به برداشت آزاد یکی از نمایشنامه‌های مطرح جهان یعنی «گوریل پشمالو» نوشته یوجین اونیل پرداخته است. البته شاید بتوان ادعا داشت که این نمایش با آنکه چنین عنوانی را یدک می‌کشد، در واقع جهانی را در خود جای داده که تفاوت‌های بسیاری با متن اصلی دارد و بیشتر شبیه گرته برداری است. در واقع جهان متن این اثر دچار دگرگونی محض شده، زیرا تمام شاخص‌های دراماتیک آن با زیربنایی نو جان گرفته و ساختار اصلی تحولات بسیاری را شامل شده تا همه چیز در معنا نیز به درستی تعریف شود. جهان متن اثر بی‌شک تحت تاثیر شکل‌گیری روابط است که در آن اتفاق‌ها بنابر تغییر موضع موقعیت جا به جا شده و در ضلع دیگری قرار می‌گیرد. البته یکی از کارکردهایی که باعث می‌شود این جا به جایی تاثیرات قابل توجه‌ای را عیان کند موقعیت مکانی است. موقعیتی که سبب می‌شود تا شخصیت‌ها هر کدام از زاویه دید خود جهان و انسان‌هایی که با در نظر گرفتن امیال و دارایی‌های در ساخت و ساز آن دست دارند را مورد ملامت قرار بدهند. بنابراین می‌توان به این نکته اشاره داشت که نمایش «گوریل» جهانی مملو از اعتراض، برون ریزی و تشریح اتفاق‌ها است. کارکردی که شخصیت‌ها را بی آنکه خود بخواهند بر روی موجی سوار می‌کند که بیشتر نسبت به نداشته‌های خود و به کسانی که آنها را در استثمار خود درآورده‌اند بفهمانند در واقع آنها هستند که چرخ جهانی هستی را در زمانی مشخص به حرکت در می‌آورند و نه آن‌هایی که پول‌های دسته شده را در بانک‌ها و یا جیب‌هایشان انباشته کرده‌اند.

بنابراین در این نمایش ما شاهد نبرد نظام سرمایه داری و جامعه پایین دست خواهیم بود. جامعه‌ای که تمام تلاش خود را به کار می‌بندند تا برای خانواده خود مایحتاجی در حد توان را فراهم کند. شخصیت‌های این اثر از کاربردی‌ترین اجزای این درام به شمار می‌آیند، زیرا آنها هستند که در ظاهر کارکنان آتش کار یک کشتی در زیرین طبقه‌ با تلاش فراوان مشغول کار بوده و با دریافت وجه از انسان‌های نظام سرمایه داری روزگار می‌گذرانند. حال این تقابل انسانی باتوجه به تمهیداتی دچار لازمه‌های دراماتیک می‌شود که برون ریزی و سر دادن اعتراض به شرایط موجود لحظاتی بسیار باورپذیر را برای شاهد این رویداد یعنی مخاطب پیش می‌آورد. در واقع هدف نویسنده و کارگردان از خلق این اثر آن است که دو قشر تاثیرگذار یک جامعه را برای مدت زمانی مشخص روبروی یکدیگر قرار داده تا از این مبارزه هدف مشخص خود را نسبت به شگردهای معنایی نمایان کند.

استفاده از امیال انسانی، ضعف و قوت انسان در برابر خواسته‌ها از دیگر اجزایی که حضور پُر رنگ قهرمان و ضدقهرمان را در اثر فراهم می‌کند تا این دو با توانایی خود بعنوان یک گلادیاتور با یکدیگر جنگیده و هر کدام سهم‌شان را از جهان هستی و انسان‌های پیرامونشان بگیرند. جهان اثر پیش از آنکه بتواند از قابلیت‌ها حرف به میان آورد، معرف جهان شخصیت‌ها است که محور اصلی نمایش را در دست دارند. شخصیت‌هایی که در هر کدام از گروه‌های اشاره شده کنش شان نسبت به شرایط جمعی تا آخرین لحظه ادامه دارد مگر آنکه حرف تامین آینده هر کدام از اعضا بخصوص جامعه پایین دست به میان می‌آید. حال در این مجال است که شرایط تغییر کرده و انسان‌ها با تغییر هویت خود جایی دیگر در گروه روبرو با سراب تامین پیدا می‌کنند. لذا رویارویی قهرمان این درام یعنی «یَنک» و ضدقهرمان آن «میلدر داگلاس» جذابیت‌های اثر را با پیش آمدن چینی شرایطی دوچندان می‌کنند. جذابیت‌هایی که با تاکید بر پایه تنظیم و طراحی درست ریتم پیش می‌رود. بنابراین ریتم، مهمترین شاخصه در شیوه اجرایی کارگردان است که با استفاده از این تمهید لحظه‌ای به مخاطب اجازه نفس کشیدن نمی‌دهد. البته این نکته را باید یادآور شد که مهمترین مسئله در ساختار محتوایی نمایش متوجه هویت انسان است که گاهی در ازای داشتن نداشته‌ای فراموش می‌کند که با چه گذشته‌ای به زمان حال رسیده است.

البته باید اذعان داشت کارگردان اثر میزانسن‌های خود را با در نظر گرفتن ریتم، کنش محتوا و شیوه اجرایی در نظمی مطلق لحاظ کرده است. کارکردی که در استفاده درست از برداشت آزاد یا همان تغییر بر باورپذیر شدن مخاطب و نتیجه گیری مناسب اثر مُهر تایید زده است.

      




نظرات کاربران