در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با احسان صانعی کارگردان نمایش «قصه بخت» به مناسب روز جهانی نابینایان

باید در جهت کشف استعدادهای نایاب پیشرو و کوشا باشیم

ایران تئاتر: تفاوت همیشه آن طور که از دید همگان بر می‌آید باعث تغییر ذائقه و شکل گرفتن اتفاق خوشایندی نیست. زیرا در این واژه دو سویه جامعه دچار دگرگونی می‌شود که قدرت تشخیص و یقین را در اوقاتی از دست می‌دهد. تشخیصی که متاسفانه این روزها نسبت به افرادی با نور دل جهان را نظاره می‌کنند کمرنگ شده است که این اتفاق و تفاوت جای بسی تامل دارد.

احسان صانعی تحصیلات خود را مقطع کارشناسی کارگردانی نمایش به اتمام رسانده است. او آغاز فعالیت حرفه‌ای خود را در نمایش از سال 1384 آغاز و همکاری خود را در تئاتر با معلولین از سال 1388 پیش گرفته است. این کارگردان به مدت دو سال در سمت مسئول انجمن هنرهای نمایشی در شهرستان شهرضا فعالیت داشته و سال 1394 آموزشگاه هنرهای نمایشی «هنرپیشه» را در این شهرستان دایر کرده است. شرکت در جشنواره‌های مختلف دانش آموزی، استانی، منطقه ای، کشوری و بین‌المللی از جمله فعالیت‌های وی در عرصه نمایش است. از جمله نمایش‌هایی که صانعی آنها را کارگردانی کرده است باید به «هفتخوان رستم»، «کوتی و موتی»، «قصه بخت» و... اشاره داشت. حال به بهانه روز بیست و سوم مهرماه، روز جهانی نابینایان (عصای سفید) با هنرمندی که تجربه همکاری با این افراد را داشته به گفت‌وگو درباره شرایط این بازیگران روشندل در اجتماع و جامعه هنر نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

شرایط نمایش‌هایی که در آن از بازیگرانی با معلولیت استفاده می شود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا معلولیت باعث نشده است که توانایی آنها نادیده گرفته شود؟

همان‌طور که تمامی فعالان هنرهای نمایشی اطلاع دارند مهمترین و اولین رمز موفقیت، انتخاب درست  است. انتخاب نمایشنامه  مناسب، بازیگران و عوامل اجرایی و حتی سالن مناسب که می‌تواند برگ برنده برای هر نمایش با هر سبک و سیاقی باشد. بنده در مورد همکاری با معلولان تابع این قانون اصلی بوده‌ام. یعنی در حد توان تلاش کرده ام در انتخاب تمام عوامل دقت زیادی داشته باشم تا در روند شکل گیری نمایش با مشکلی روبرو نباشم. در مورد انتخاب هنرمندانی که معلولیت دارند هم از این قاعده پیروی کرده‌ام و خوشبختانه توانسته‌ام گروهی توانمند را تشکیل دهم. حال به یاد دارم که برای انتخاب گروه از بین جامعه نابینایان، ناشنوایان و معلولان ذهنی، روزها و ساعت‌ها وقت گذاشتم تا افراد مناسب و مستعد را از بین آنها انتخاب کرده و در این راه از مشاوره همسر و همکارم زهرا بکتاش که در زمینه روانشناسی تحصیلات دارند کمک فراوان گرفته‌ام.

 

آیا این برداشت در مورد بازیگران نابینا هم صادق است؟ چگونه؟

بی‌شک. آن قسمت از فعالیت‌های گروه نمایشی را بر عهده نابینایان گذاشته‌ام که نیاز به دیدن در آنها ضروری نباشد. بطور مثال در نمایش آخرم با نام «قصه بخت» از فعالان نابینایان در بخش موسیقی و کلام نمایش استفاده کرده‌ام که به شکل واقعی تمام توان و نیرو خود را به کار گرفته بودند. حال از آن وجه دیگر مسئولیت عروسک گردانی بر عهده عزیزان ناشنوا بود که رابط بین این دو طیف از معلولان گروه دیگری از این افراد یعنی معلولان ذهنی بودند.

 

تصور می‌کنید نهادهای مربوطه چه نکاتی را باید در نظر بگیرند تا این قشر از هنرمندان بتوانند به راحتی و باتوجه به توانایی خود به مسیرشان ادامه بدهند؟

از نظر بنده باید بیشترین تلاش در جهت کشف استعداد عزیزان معلول از جمله نابینایان و معرفی آنها به فعالان در عرصه‌های مختلف هنری از جمله تئاتر باشد. باید بدانیم که جامعه بازیگران و سایر افراد هنرمند نابینا نمی‌توانند دوره بیفتند و برای پیدا کردن جایگاهی مناسب از این گروه به آن گروه بروند. لذا این پوشش باید از سوی متولیان فرهنگی و حامیان دولتی معلولان باشد. البته چند سالی است که سازمان بهزیستی کشور متولی برگزاری جشنواره تئاتر معلولین به شکل منطقه‌ای و بین‌المللی شده است که انگیزه  زیادی در هنرمندان معلول برای حضور در عرصه هنر والای نمایش ایجاد کرده است. بنابر پیش آمدن این اتفاق من هم افتخار داشته‌ام که در تمامی جشنواره‌هایی که تاکنون برگزار شده شرکت داشته و مقام‌های خوبی را در این جشنواره‌ها از آن خود و گروهم کرده‌ام.

 

به طور حتم برخوردهایی نامناسب از سوی جامعه نسبت به این افراد صورت می‌گیرد که بسیاری از داشته‌های آنان را به چالش می‌کشد. آیا این گونه برخوردها به دلیل نبود آموزش‌های لازم به مردم است یا موضوع دیگری این اتفاق را پیش می‌آورد؟

شکی در این نیست که آموزش و آگاهی بخشی درباره ویژگی‌ها و خواسته‌های معلولان  از جمله نابینایان در جامعه ما آن‌گونه که باید و شاید صورت نگرفته است. اما گاهی در کنار این کمبودها مشاهده می‌کنم که تلاش جدی و پیگیری مستمری در این باره توسط افراد معلول هم انجام نمی‌شود. هرچند این عدم تلاش را می‌توان در بسیاری مواقع موجه دانست اما تا این افراد پا به میدان عمل نگذارند همه چیز آن‌گونه که باید پیش نمی‌رود. برای مثال حضور گروه نمایش «قصه بخت» که به کارگردانی مشترک بنده و  زهرا بکتاش در هفدهمین جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی تهران (مبارک) شرکت داده شد، افتخاری بود برای ما و سه گروه معلولان (نابینا، ناشنوا و ذهنی) که در این نمایش حضور داشتند. البته باید اشاره داشته باشم که در این جشنواره آنها با تلاششان اثبات کردند که معلولان هم مانند سایر هنرمندان می‌توانند در جشنواره‌های مهم کشور که در آن معلولیت امتیازی محسوب نمی‌شود در کنار گروه‌های بزرگ تئاتری به ایفای نقش بپردازند. البته این پیشرفت از سوی آنها باعث شد استاد «داوود فتحعلی بیگی» که نویسنده متن این نمایش هستند بعد از دیدن این نمایش بگویند: من در چهل سال گذشته نمایش‌های زیادی دیدم اما این نمایش جزو بهترین آنها بوده و این بالاترین افتخار برای گروه ما است.

 

در نمایش‌هایی که این بازیگران حضور دارند بیشتر بر چه موضوع و عنوان‌هایی تاکید می‌شود؟

همیشه مضامین انتخابی من در نمایش‌هایم از فضای مثبت و با امید به آینده بوده است. بالاخص که در غالب کارهای من مخاطب اصلی کودکان هستند. اما در جشنواره های تئاتر معلولین به دفعات دیده‌ام که موضوع اصلی نمایش‌ها، مشکلات معلولان است. گاهی هم مظلوم نمایی و ایجاد حس ترحم در مخاطب که به شخصه این اتفاق را نمی‌پسندم.

 

حمایت مسئولان فرهنگی هنری تا چه اندازه توانسته است در راستای نیل به هدفتان به شما یاری برساند؟ آیا این موضوع اصلا وجود دارد؟

در تمام نمایش‌هایی که بنده با گروه معلولان انجام داده‌ام هیچ حمایتی از جانب متولیان فرهنگ و هنر نشده‌ام. اما در کمال خوشبختی توانستم با تعاملی سازنده و با حمایت مادی و معنوی «مرکز جامع توانبخشی شهید مدرس شهرضا» به ریاست علیرضا عدالت  که با دیدی باز و روشنفکرانه از تئاتر معلولان حمایت کرده‌اند پنج نمایش را تولید کرده و با شرکت دادن آنها در جشنواره‌های مختلف باعث کسب موفقیت‌های فراوان برای خود و اعضای غالبا معلول گروه باشم. البته ناگفته نماند که بی‌شک افراد حامی دیگر هم در راه رسیدن به این موفقیت موثر بوده‌اند. لذا درباره به ثمر رسیدن این تلاش و کوشش می توانم به خانم لله گانی (روانشناس مرکز مدرس) نام برده که دلسوزانه و بدون چشمداشت در این چند سال اخیر در کنار گروه حضور داشته و حامی آن بوده‌اند.

 

تفاوت حمایت ازبازیگران سالم با بازیگران دارای معلولیت در عرصه نمایش چیست؟

غالبا حمایت اصلی باید در رابطه معرفی بازیگران و سایر افراد هنرمند معلول به گروه‌های مناسب و پر توان نمایشی اشاره داشت. لذا باید این نکته را در نظر داشت که تعامل و ارتباط معلولان در جامعه ی ما با افراد دیگر جامعه بسیار کم است و به سختی انجام می‌شود، بخصوص در شهرستان‌ها که گاهی دید اجتماعی مناسب نسبت به توانمندی معلولین وجود ندارد.

 

باتوجه به این امر از دیدگاه شما چه امکاناتی باید در اختیار این افراد و گروه‌های نمایشی قرار بگیرد؟

مسئله ایاب و ذهاب معلولان همیشه یکی از بزرگترین مشکلات و دغدغه‌های حضور این عزیزان در فعالیت‌های نمایشی بوده و همچنان ادامه دارد. مسیر رفت و آمدی که می‌تواند برای یک هنرمند سالم از ظریق وسایل حمل و نقل به راحتی و با کمترین هزینه اتفاق بیفتد برای هنرمندان معلول با بیشترین هزینه و به سخت ترین شکل ممکن انجام می شود‌. حال باید اشاره کنم کمک در تسهیل رفت و آمد معلولان می‌تواند کمکی در خور توجه برای این دسته از هنرمندان عزیز باشد.

 

جهان بینی افراد نابینا که در عرصه تئاتر، سینما و سایر هنرها فعالیت می‌کنند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این جهان بینی می‌تواند در آینده شان موثر باشد؟ چگونه؟

رسیدن به این باور که یک فرد نابینا می‌تواند به رغم عدم توانایی در دیدن با ابزارهایی دیگر با گروه و با مخاطب ارتباط برقرار کند مهمترین نکته در جهان بینی نابینایان علاقمند به فعالیت در زمینه تئاتر، سینما و هنرهای دیگر است. بطور مثال ما در گروهمان هنرمندان نابینایی داریم که در حد حرفه ای ساز می‌نوازند. همچنین من بازیگر نابینایی دارم که در نقالی «هفت خوان رستم» که در سومین جشنواره منطقه‌ای معلولین آفتاب شرکت داده شد در حدود چهل و پنج دقیقه بر روی صحنه نقالی کرد. این بازیگر با تکیه بر حواس دیگر خود (غالبا شنوایی) میزانسن‌های سختی را به اجرا در آورد که گاهی از توان برخی از بازیگران سالم و مدعی ما، خارج است. لذا این خود باوری می‌تواند انگیزه‌ای باشد تا هنرمند نابینا در عرصه‌های دیگر زندگی از جمله تحصیلات، ازدواج و کار پر تلاش و پر انرژی پیش رفته و خوشبختانه به خواسته‌های خود برسد.

 

روز جهانی نابینایان از نگاه شما که تجربه همکاری با این افراد را داشته‌اید چه روزی است؟

روز جهانی نابینایان، روزی است که نابینایان خود را اقلیتی جدا مانده و رانده شده از اجتماع ندانند و در مقابل جامعه و مردم نیز با روی خوش پذیرای حضور پر توان این طیف از معلولان باشد. معتقد هستم این روزجهانی، روزی است که تمام افراد جامعه بدانند که یک نابینا یک انسان معمولی است که ویژگی‌های فردی خاص خود را دارد که سایرین می‌توانند در انجام بسیاری از کارها روی آنها حساب کنند.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی

 




نظرات کاربران