در حال بارگذاری ...
گفت‌و‌‌‌گو با محمدرضا قلی‌پور نویسنده وکارگردان نمایش «تروکاژ»

تحول شخصیت‌ها را بر اساس کنش‌های دراماتیک طراحی کردم

محمدرضا قلی‌پور نویسنده وکارگردان نمایش «تروکاژ» گفت: آدم‌ها با قرار گرفتن در شرایط خاص تصمیماتی می‌گیرند و بر این اساس تحول‌های شخصیتی را روی صحنه و بر اساس کنش‌های شخصیت‌ها طراحی کردم.

در طول اجرای نمایش « تروکاژ» بازیگران روی دیالوگ‌های ضبط شده به صورت پلی‌بک لب می‌زنند و با توانمندی و به‌واسطه تمرین‌های زیادی که انجام داده‌اند، این صداها روی چهره و لب‌هایشان  کاملاً سینک می‌شود. در این تجربه تمام تلاش کارگردان بر این اصل استوار است که جنس بازی‌های سینمای کلاسیک به همراه  فضای نوستالژیک این سینما درست از کار دربیاید.داستان نمایش مربوط به زندگی یک بازیگر معروف قبل از انقلاب است که دخترش به قتل رسیده و حالا جریان قتل او دنبال می‌شود. تروکاژ به معنای حقه سینمایی در این نمایش استفاده شده است. در تروکاژ جمعی از هنرمندان رادیو صداهای دوبلورها را بازسازی کرده‌اند و شبیه صدایی که روی چهره بازیگرانی مثل آذر شیوا، ناصر ملک مطیعی و... گذاشته می‌شده است، حرف زده‌اند .نمایش تروکاژ سال گذشته، جایزه نمایشنامه برگزیده ششمین جشنواره تئاترشهر را از آن خود کرد. در این نمایش که ماه‌های مهر و آبان هر روز (به‌جز شنبه‌ها) از ساعت ۱۹:۳۰ به مدت ۱ ساعت و ۳۵ دقیقه در سالن اصلی تالار محراب روی صحنه می‌رود، سوده ازقندی، فرشته فرشاد، محمد طیب طاهر، یوحنا حکیمی، حامد قریشی، معصومه عزیزمحمدی و علی ابراهیمی به ایفای نقش می‌پردازند. همچنین رؤیا افشار، محسن بهرامی، احمد لشینی، معصومه عزیزمحمدی و بیتا خارستانی به عنوان صداپیشه دوبله این کار را به عهده گرفته‌اند.محمدرضا قلی‌پور طراح صحنه، هوشنگ قلی‌پور سازنده دکور، محمدعلی ضرابی طراح گریم، پرستو نباتی طراح لباس، فرناز یحیی پور طراح جواهرات و آزاده فروغی، لیلا اسفندانی، پروانه حقی مجریان گریم، محمد ابوطالبی دستیار کارگردان، نگین رضاپور منشی صحنه و پوریا پروین دستیار صحنه گروه کارگردانی نمایش را تشکیل می‌دهند.

با محمد رضا قل‌ ‌پور در باره اجرای نمایش «تروکاژ »گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

نام نمایش شما  یک اصطلاح سینمایی است به معنای حقه‌های سینمایی. آیا انتخاب این نام متناسب با مضمون نمایش است؟

ربط نمایش تروکاژ با سینما مرتبط با یکی از شخصیت‌های اصلی نمایش (افخم) است که یک بازیگر معروف سینما است. در روند قصه هم می‌بینیم که شخصیت‌ها مدام در حال کلک زدن به یکدیگر هستند. از جمله طلا که به فروزنده کلک می زند.

 

آیا فروزنده قهرمان نمایش تروکاژ است؟

به لحاظ ساختاری فروزنده قهرمان است. او بار درام را در نیمه نمایش یعنی موقعی که با طلا درخانه است بر عهده دارد و در لته دوم نمایش سرگرد این ویژگی را دارد.

 

در نمایش دو داستان را که یکی در گذشته رخ داده و دیگری در حال می‌گذرد به موازات هم روایت می‌کنید. دلیل انتخاب چنین رویکردی چیست؟

سه سال پیش که مشغول نوشتن نمایش‌نامه شدم. اولین نکته مهم در ساختار نمایش این بود که از درام‌های کوچک دو سه دقیقه‌ای استفاده کنم. در نمایش بیست و سه رفت و آمد به صحنه‌های مختلف داریم. علاقه داشتم هر کدام از این بخش‌ها انرژی خاص خود و هر بخش یک شروع ، میانه و یک پایان داشته باشد. در هر بخش هم یک اتفاق جدید رخ می‌دهد و این اتفاق جدید تمام جهت‌گیری و استنباط تماشاگر را دچار تغییر می‌کند. موازی بودن روایت داستان هم بخشی از پلات نمایش‌نامه بود . فاصله زمانی مشخصی در نسبت میان بخش‌های دوگانه روایت وجود دارد؛ مرز زمانی حضور طلا و فروزنده در باغ و حضور سرهنگ و بازجویش از مظنونین به فاصله زمانی چند ماهه اتفاق می‌افتد و تماشاگر به طور موازی این دو جریان را می‌بیند . البته جریان گذشته یک گام از جریان حال جلوتر است .

 

به بحث غافلگیر کردن مخاطب با طراحی اتفاقات جدید در بخش‌های مختلف نمایش تمرکز و توجه زیادی داشته‌اید و به نظرم این تمرکز زیاد باعث شده که در شخصیت‌پردازی‌ها از جمله در مورد فرورنده کاستی‌هایی ببینیم. او که تا آن اندازه باهوش و توانا است که می‌تواند جسد طلا را  با دیگری شبیه‌سازی کند، چگونه به رابطه پنهانی میان طلا و نامزدش ( هیمن)  پی نمی‌برد؟

آدم‌ها با قرار گرفتن در شرایط خاص تصمیماتی می‌گیرند. در مورد فروزنده هم او بعد از کشتن طلا به این صرافت می‌افتد که هویت خودش را به جسد او بدهد واز چشم مأمورین پنهان شود . از طرفی او در جریان کار تیمی با هم حزبی‌هایش به سایرین منجمله هیمن و طلا اعتماد کامل دارد و به همین علت متوجه رابطه پنهانی آن دو نمی‌شود . از طرفی فروزنده بعد از ترور سرهنگ تجربیات زندگیش بیشتر می‌شود و با تجربه بیشتر فکر و عمل می‌کند. بر این اساس تحول‌های شخصیتی را روی صحنه و بر اساس کنش‌های شخصیت‌ها طراحی کردم.

 

آیا تروکاژ را میتوان ادای دینی به سینمای سیاسی سال‌های اخیر مثل « ماجرای نیمروز» و «سیانور» دانست؟

این دو فیلم را ندیده‌ام . البته سوده ازقندی بازیگر نمایش که در فیلم «ایستاده در غبار» مهدویان بازی داشت، درباره فضای فیلم به من توضیحاتی داده بود. به هرحال « تروکاژ» به لحاظ مضمونی  شباهت‌های اندکی با دو فیلمی که اشاره کردید دارد و نوع نگاه من به ماجراهای سیاسی دهه پنجاه خیلی متفاوت‌تر از دو فیلم مورد اشاره شما است.

 

با توجه به فضای تلخ نمایش به عنوان مخاطب انتظار این پایان آرمانی و هپی اند را نداشتم.

به لحاظ دراماتیک باید تکلیف همه شخصیت‌ها در انتهای نمایش مشخص می‌شد. در انتهای نمایش حتی تکلیف شخصیت‌های فرعی‌تری مثل مرد روزنامه‌فروش را هم مشخص کردیم. ما لزوماً قصه تلخی طراحی نکردیم و لحظات طنزی هم به‌خصوص در بحث صدای دوبلورها در فضای نمایش جاری کردیم که با پایان شاد هم سنخیتی دارد.

 

استفاده از تکنیک سایه چه سهمی در روایت قصه نمایش دارد؟

به دو دلیل از تکنیک سایه استفاده کردم .دلیل اول وجود بیست و سه صحنه در نمایش است . با این تمهید واستفاده از تکنیک سایه در کمترین زمان صحنه برای اجرای بخش بعدی آماده می‌شود . دلیل دوم هم مکث ده ثانیه‌ای برای ورود به بخش جدید است تا تماشاگر آمادگی برای دیدن ادامه نمایش را داشته باشد.در عین حال سایه‌ها رابطه از هم گسسته میان شخصیت‌ها (فروزنده و مادرش ) و ... را ترمیم می‌کند.

 

استفاده از دیوار شیشه‌ای که علیرضا نادری در نمایش «کوکوی کبوتران حرم»  از آن استفاده خلاقانه‌ای انجام داد، در نمایش شما به چه دلیل مورد استفاده قرار گرفت؟

متاسفانه نمایش کوکوی کبوتران حرم را ندیده‌ام . استفاده از این دکور برای من کاربردی بود . بیس کار من استفاده از دوبله بود و معمولاً دوبلورها در اتاق شیشه‌ای قرار دارند و صدایشان به شخصیت‌های فیلم منتقل می‌شود. من این دیوار شیشه ای را مثل یک حائل میان دوبلور با اتاق ضیط  و صفحه نقره‌ای سینما با پرده‌ای که در انتهای فیلم صحنه را می‌گیرد دیدم و از آن استفاده کردم.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران