محمد رحمانیان در مراسم گرامیداشت زندهیاد محمود استاد محمد عنوان کرد:
استادمحمد زبان نمایشنامههای ایرانی را توسعه بخشید
همزمان با سالروز تولد هنرمند فقید محمود استاد محمد مراسم یادبود و گرامیداشت این هنرمند با حضور جمعی از هنرمندان تئاتر و سینما در مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر مراسم یادبود محمود استاد محمد همزمان با شصت و هشتمین سالروز تولد این هنرمند شامگاه چهارشنبه ۲ آبان در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
در این مراسم که به میزبانی آهو خردمند و مانا استاد محمد همسر و فرزند این هنرمند برگزار شد، جمعی از هنرمندان تئاتر و سینماچون محمد رحمانیان، شهرام گیلآبادی، ابوالفضل پورعرب،محمود بصیری، صدرالدین زاهد، شکرخدا گودرزی، عباس جاویدان، نادر برهانی مرند، علی عابدی و حسین مسافر آستانه نیز حضور داشتند.
ابوالفضل پورعرب از شاگردان محمود استاد محمد اولین سخنران این مراسم بود. او در آغاز سخنانش به نقل خاطره ای از این هنرمند پرداخت و گفت: وقتی در جوانی تازه به عرصه تئاتر وارد شده بودم به خاطر مخالفت پدرم با این کارم شبها را بیرون از خانه میگذراندم. یک شب محمود استاد محمد مرا در حالی که روی چمنهای محوطه تالار وحدت خوابیده بودم دید و پرسید اینجا چکار میکنی؟ من حقیقت را نگفتم و بهانه آوردم که کلید خانه را جا گذاشتهام. استاد آن شب مرا به خانهاش برد و بعد از آن هم تا سالها در کنار او و خانوادهاش زندگی میکردم.
پورعرب در ادامه با اشاره به خصلتهای شخصیتی محمود استاد محمد در روابط اجتماعیاش بیان کرد: محمود استاد محمد خیلی خاص رفتار میکرد. در این سالهایی که من شاگردیاش را میکردم، هر گز ندیدم نسبت به کسی اساعۀ ادب کند. او در بدترین شرایط و حتی مواقعی که بسیار ناراحت بود محال بود لفظ بی ادبانه ای را به کار ببرد. ما اشخاصی مثل او را کم داریم. در خصوص رفتار او در محیطهای آموزشی هم باید بگویم کلاسهای او از همه پربارتر بود و همه بچهها با عشق و علاقه در کلاسها حاضر میشدند. او به حرف تکتک بچهها گوش میکرد و باعث آرامش ما بود. باید بگویم که من صبوری را هم از او یاد گرفتم.
سخنران بعدی این مراسم شهرام گیل آبادی مدیرعامل خانه تئاتر بود که سخنانش درباره محمود استاد محمد را با نقل آخرین جملهای که استاد محمد در فضایی عمومی و روی صحنه بر زبان آورده بود آغاز کرد و گفت: «به فکر خودم نیستم فقط به فکر این هستم که چرا نفهمیدند تئاتر چقدر مهم است. برای کسانی دلواپسم که الان گوشه خانه و در انتظار صحنه هستند.» استادمحمد در حالی این سخنان را بر زبان آورد که ضعف جسمانی زیادی داشت اما در عین حال این درد دیگران بود که در مقابل چشمش میدید. او کسی است که آثارش در دل ما است و تا وقتی که این آثار با ما هست، همیشه زنده است. در فقدان استاد محمد نمیتوانیم از واژه یادبود استفاده کنیم بلکه آنطور که هایدگر میگوید؛ یاد وجودی این چنین همواره هست و خواهد بود.
او در ادامه سخنانش بیان کرد: وقتی نمایشنامه «سپنج رنج» را کار کردم، چیزی که برایم جذاب بود، زبان جاری در اندیشه این متن بود. دردی در این نمایشنامه وجود دارد که هر کسی معرفت و جرات و جسارت پرداختن به آن را نداشته باشد و آن هم رنجی است که ممکن است در دل زنان ما جای گرفته باشد و او به درستی و به دقت آنها را بیان کرده است. همینطور وقتی در «آسد کاظم» معرفتی را میبینی که مهجور مانده و بسیاری از ما از آن معرفت باز ماندهایم، یعنی با پدیدهای مواجه هستیم که هر کسی اکنون جرأت نمیکند آن را رازنگاری کند و این رازگشایی فقط کار یک هنرمند شجاع است.
گیل آبادی در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: درام اجتماعی میتواند بیانگر فضیلتی باشد که در کلام محمود استادمحمد موج میزد و میتواند همان عشقی باشد که او به وطنش داشت. روزی که از او دعوت کرده بودیم به رادیو بیاید، همینطور که در محوطه میدان ارگ در حال راه رفتن بود، حلقهای از بچههای رادیویی کنار او جمع شدند و یک سؤال از طرف آنها باعث شد دو ساعت زمان بگذارد و به آن پاسخ دهد. این همان ادب ذاتی یک معلم است. پیشرفت و توسعه تئاتر اجتماعی کشور هم مدیون اینهاست و محمود استادمحمد نقش بزرگی در توسعه فکری جامعه خودش به عهده داشت و به خوبی از پس آن برآمد.
محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس تئاتر هم که در بخش بعدی این مراسم برای ایراد سخنانی تریبون را در دست گرفته بود، ابتدا در خصوص نحوۀ درگذشت این هنرمند گفت: تنها ۵ سال از درگذشت محمود استادمحمد میگذرد اما در این فاصله روایتهای مختلفی از علت درگذشت او میشنویم. به گفته دختر استاد محمد و طی مصاحبه ای که با رسانهها داشته، داروهایی که برای بیماریاش نیاز داشت با تأخیر ۲۵ روزه به او رسیده است. ما که با هم تعارف نداریم؛ مانا دختر این نمایشنامهنویس مصاحبهای انجام داده و تمام ماجرا را بدون حب و بغض و تنها به عنوان یک روایتگر و شاهد عینی تعریف کرده است. او میگوید قیمت داروهای پدرش از شش میلیون تومان به هشت میلیون تومان و بعد به پانزده میلیون هم افزایش یافت تا زمانی که برخی هنرمندان مانند پاکدل به کمک آمدند. ما موظفیم روایت مرگ تلخ محمود استاد محمد را برای همه روشن کنیم و پاسخ قاطعی به تمام روایتهای نادرست و جعلی دیگری که به میان آمده بدهیم. به نظر من این وظیفۀ بنیاد استادمحمد است که در این باره به صورت قاطع روشنگری کند.
رحمانیان در ادامه همچنین با اشاره به اصلیترین شاخصههای نمایشنامههای محمود استاد محمد بیان کرد: محمود استادمحمد زبان نمایشنامههای ایرانی را توسعه بخشید و چارچوب جدیدی به آن داد. خلج هم همینطور بود اما استاد محمد برای ثبت زبان گروهی خاص از جامعه و در مقطع زمانی مشخصی کوشش بسیاری کرد.
این هنرمند در بخش پایانی سخنانش با اشاره به نمایشنامه « آنها مأمور اعدام خود بودند» از زنده یاد استاد محمد گفت: این نمایشنامه که به زعم من از ارزشمندترین نمایشنامههای استاد محمد است، زمینۀ بسیار جالبی را در پس خود دارد. یکی از زندانیانی که محمود استاد با آنها کار نمایش میکرده، حکمش از اعدام به حبس ابد و بعداً به ۱۵ سال تغییر میکند و در نهایت هم او بعد از گذشت ۷ سال و نیم از زندان آزاد میشود. من هم متأثر از این زمینۀ واقعی و همینطور نمایشنامه محمود استاد محمد بعدها سعی کردم در سبک و سیاقی نزدیک به این اثر نمایشنامه کوتاهی بنویسم تا ادای دینی به او کرده باشم. این مونولوگ را زمانی که در کانادا اقامت داشتم با نقش آفرینی افشین هاشمی اجرا کردیم و حالا میخواهم در این جمع و در یادبود استاد محمد آن را مجدداً خوانش کنم.
سپس رحمانیان این نمایشنامه را برای حضار اجرا کرد که تأثر جمعی آنها را به دنبال داشت.
در بخش بعدی این مراسم جواد عاطفه سخنگوی بنیاد استادمحمد در سخنانی بیان کرد: اولین پیشنهاد این بود که جایزهای به نام این هنرمند طراحی شود. سپس بنا شد تا آثار او را بازنشر کنیم و در این راه فراخوانی را هم منتشر کردیم که اگر کسی نسخهای از نمایشنامههای این هنرمند دارد یک کپی از آن به ما بدهد تا به این شکل مجموعه آثار او جمعآوری شود.
همچنین مجموعه آثار تکمیل شده این هنرمند، که گردآوری و انتشار آن بر عهده نشر چشمه بوده نیز در این مراسم در معرض دید قرار گرفت.
در پایان این مراسم هم نمایشنامه «عکس خانوادگی» که امکان اجرای آن در زمان حیات این هنرمند به وجود نیامد، در این مراسم به کارگردانی رضا بهرامی و بازیگری پرستو گلستانی و مهران امامبخش، امیر عدلپرور خوانش شد. این نمایش چندی پیش توسط این گروه در تماشاخانه سنگلج هم به صحنه رفته بود.