مرور ایران تئاتر بر محتوای نمایشهای روی صحنه
نمایشنامههای نسل نو نویسندگان ایرانی از چه میگویند
ایران تئاتر: نویسندگان جوان متنهای نمایشی این روزها چه دغدغههایی را مطرح میکنند و چه مضامینی را در نمایشنامههایشان مورد توجه قرار دادهاند؟
نویسندگان نسل نو هنرهای نمایشی در نمایشنامههای خود چه دغدغههایی را دنبال میکنند و به چه مضامین و ساختارهایی اقبال بیشتری نشان میدهند؟ واضح است که این دغدغهها طیفهای بسیار رنگارنگی را شامل میشوند و شناسایی تمامی این طیفها در یک بازه زمانی کوتاه و مجالی اندک هرگز نخواهد توانست تصویری دقیق از آنچه دغدغههای نسلهای نو تئاتر ایران میخوانیم به دست دهد. با این وجود رصد نمایشهای روی صحنه شاید بتواند در شناسایی و ثبت و ضبط این دغدغهها تا اندازه ای مفید فایده باشد. ایران تئاتر پیش از این گزارشهایی در بررسی مضمون و محتوای متنهای نمایشی در ماههای گذشته را ارائه داده بود. به دنبال این سلسله بررسیها، در گزارش پیش رو آنچه را که نویسندگان جوان در متنهای تولیدی خود این روزها و در جدول نمایشهای آبان ماه ارائه دادهاند، مرور میکنیم.
مسئله مهاجرت و موقعیتهای انسانی
«خاموشخانه» به نویسندگی مهدی مشهور داستانی بر پایه مسئله مهاجرت را روایت میکند؛ داستان زن و مردی که در کمپین مهاجرین زندگی میکنند. این اثر نمایشی روایت گر بخشی از زندگی بنیامین و شیوا است که حدود پنج سالی است که در کمپ پناه جوها زندگی میکنند، کارهای نهایی اقامت آنها در حال انجام است. اما شخصی به نام گل بهاری که قرار است کارهای آنها را به سرانجام برساند سرنوشت داستان را وارد جریان تازه ای میکند. محور دیگری که در نمایش خاموشخانه مورد توجه قرار گرفته مسئله خشونت است؛ به این معنی که خرده خشونتها روزی ممکن است باعث خشونتهای بزرگ شود در این نمایش تجربههای افراد در موقعیتهای مختلف نشان داده میشود.
به چالش کشیدن هویت درونی و بیرونی انسان
«نزدیک و نزدیکتر» نوشتۀ امیرعطا جولایی در این متن داستان گروهی چهار نفره از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشته تئاتر را بازگو می کندکه در حال آمادهسازی نمایشنامه "نزدیکتر" نوشته پاتریک ماربر نویسنده مطرح بریتانیایی به منظور اجرا در یک جشنواره تئاتری در شهر ترابوزان کشور ترکیه هستند. استاد این گروه، با حضور خود قرار است کیفیت کار را برای اجرا تائید کند. با حضور و ورود استاد، توازی میان مضمون مرکزی نمایشنامه پاتریک ماربر و اتفاقات پشت صحنه پیش میآید.
نویسنده در این اثر سعی دارد تا به جهان پیرامون و امیال انسانی که مسیر زندگی را تا اندازه زیادی مشخص میکند بپردازد. در واقع این اثر قصد دارد با پیش آوردن اتفاقها و هدایت آنها در جریان کلی به نقطه نظری مشخص دست پیدا کند تا از طریق آن هویت درونی و بیرونی انسان را به چالش بکشد.
ریشههای معنوی حیات انسانی
در داستان نمایشنامه «عقیم» نوشتۀ علیرضا معروفی؛ طوبی پس از ۲۰ سال برای فروش زمینی که به نام آرش است به ایران میآید. پس از فروش زمین هنگام برگشت، پلیس در فرودگاه جلوی آرش را میگیرد و او میفهمد که به خاطر نرفتن به سربازی ممنوعالخروج است. طوبی سمت خانه صادق میرود تا از او کمک بگیرد. نویسنده در این متن به دنبال طرح دلیلی برای به وجود آوردن ضعفی در شخصیت اصلی نمایش بوده و بر این اساس صادق به عنوان کاراکتر اصلی نمایش عقیم است. در این نمایش ریشههای معنوی حیات انسانی دیده شده و نوعی آسیبشناسی اخلاقی نیز صورت میگیرد.
سندیت بخشی به همزمانی رخدادها
نمایشنامه « در وقت مقرر» به نویسندگی محمدرضا کبگانی درباره اتفاقی است که 15 آوریل 1989 در جریان برگزاری بازی فوتبال لیورپول و ناتینگهام فارست در نیمهنهایی جام حذفی انگلیس در ورزشگاه هیلسبورو رخ داد و منجر به یک حادثه تلخ شد. در این میان عکاسی به نام کارل ایونز که قرار بوده از این مسابقه عکاسی کند درگیر این جریان میشود و قصد دارد عکسهایی را که از این اتفاق فاجعه بار گرفته است منتشر کند. در این نمایشنامه اتفاقی که در جریان این مسابقه رخ داد به شکلی مستند روایت میشود اما جریان عکاس زاییده تخیل نویسنده است. در این متن از تکنیکهای تئاتر مستند استفاده شده و اطلاعات زیادی به شیوههای مختلف درباره این اتفاق به مخاطبان منتقل میشود. در نمایش به این مساله نیز پرداخته میشود که در زمان رخ دادن این اتفاق، در دنیا رخدادهای مهمی به وقوع پیوسته بود که باعث کم رنگ شدن این اتفاق شد.
بازنمایی بیم و امیدهای یک گروه تئاتری
مضمون نمایش "رئال" نوشته عاطفه کوشکی در مورد آزار دیدن و آزار رساندن افراد به یکدیگر است. با توجه به اینکه این ایده نیازمند تحقیق بوده، نویسنده بر این اساس مطالعاتی را انجام داده و به ابعاد خاصی از آن توجه کرده است. این مساله جنسیت و یا طبقه خاصی را در بر نمیگیرد و در واقع ابعادی روانشناختی دارد. نمایشنامه روایتگر داستان یک گروه تئاتر است که برای حضور در جشنواره آماده میشوند و با اضافه شدن فرد جدیدی به این گروه اتفاقاتی به وجود میآید. داستانها و اتفاقات نمایش به صورت موازی شکل میگیرند. این تو در تویی صحنهها باعث شده تا هیچ قطعیتی در این اثر نداشته باشیم. این اثر نمایشی بازیمحور است و بازیگران نقش شخصیتهای مختلفی را ایفا میکنند، بنابراین نقش مهمی در کار دارند. در حقیقت بیشتر متن و شخصیتها است که این اثر را جذاب میکند.
داستانی واقعی با ارجاعات فرا متنی
«نامبرده» نوشته کیوان سررشته نمایشنامه ای است با طرحِ داستانی مشخص از اتفاقی به نظر واقعی، که کارگردان اثر دریک فستیوال خارجی با آن مواجه شده و نقلش میکند .موضوعی شخصی که به جریانی بیرون متنی با محتوای مشابه نیز، قابلیت ارجاع دارد؛ هرچند میتواند وجهی فانتزی وذهنی داشته باشد اما به یکی از مهمترین مسائل روز در هنر و تئاتر و جنبههای متفاوتی از زندگی، تعمیم پذیر است.
متن روایت بخش بزرگی از جمعیت انسانی است که به تباهی و فروپاشی کشانده میشوند و یا در کمترین حالت خود، شرایط و وضعیت، به شکلی تغییر میکند که دیگر محال است به شکلی پیش از آن برگشته یا ادامه پیدا کند. تراژدیهای انسانی و مکانهایی که با بی مبالاتی چنان ازهم پاشیده یا متروک یا بی هویت میشوند که دیگر فقط نامی از آنها برده میشود.
تغییر شرایط جهان پیرامون
فرزام رنجبر نویسنده نمایشنامه روز پزشک نویسنده نمایش «روز پزشک» با در نظر گرفتن مقوله رابطه انسانی کوشیده است تا ساختار اصلی خود را بر پایه کنش و واکنش در موقعیت ترتیب بدهد. ساختاری که در آن انسانها بنابر جایگاه خود در اجتماع بر حسب شغل و موقعیت اجتماعی پرورش پیدا میکنند تا سیر صعودی برای رسیدن به هدف با تمایزهایی در جهان واقعی شکل بگیرد. این نیاز سبب شده است تا جهان متن بر اساس روابط بین شخصیتها با یکدیگر در ازای خلق اتفاقی طراحی شود تا بتوان دلایلی منطقی را برای شکل گیری کنش و واکنش مهیا ساخت. در واقع جهان متن تاکیدش به پردازش تواناییها و عدم آن است با این دیدگاه که هر انسانی بنابر موقعیت اجتماعی خود میتواند جایگاه فردی خود را به وجود آورده و از آن در جهت رفع نیازهای شخصی استفاده کند. رویکردی که در آن همه چیز به شکلی دراماتیک پیش میرود تا اهمیت درونی یک انسان و کاربرد آن حواس در تغییر شرایط جهان پیرامون مشخص شود.
چهار روایت از سرگشتگی
فرشاد هاشمی، نویسنده نمایشنامه « دقیقاً ۹ سال و ۳ ماه و ۲۰ روز پیش کجا بودی؟» ایدۀ اصلی این متن را بر مبنای مطالعه بر روی دستهای از بیماریهای روحی و روانی که کمتر دربارهشان میدانیم شکل داده است. در نهایت چهار مورد از این بیماریها به عنوان بستر بروز و ظهور موقعیتها در نمایش انتخاب شده که در حین کار پرورش پیدا کرده و در واقع به موقعیتهای دراماتیزه شده منجر شدهاند. به این ترتیب در متن با چهار شخصیت روبه رو هستیم که هر یک داستان متفاوت و جذابی را ارائه میدهند؛ هر چند همۀ اینها با خط و ربطهایی با هم پیوند دارند. تماشاگر در این نمایش با چند شخصیت مواجه میشود که هر کدام از اینها داستان مجزای خودشان از رنجی که بر دوش میکشند را روایت میکنند؛ بعضی از این شخصیتها توانستهاند در نهایت بر رنجهای خود فائق شوند. به نظر میرسد بزرگترین دغدغه و چالش نویسنده این بوده که چطور این بیماریها با اتفاقاتی که در اطرافمان جریان دارد همسو نشان داده شود.
واگویه هایی از تاریخ
احسان گودرزی نویسنده نمایشنامه " مثل شلوار جین آبی"، یک مرد را که احتمالاً همسر پزشکش را به انگیزه یک تصادف خیابانی و نزاع دو سویه از دست داده است، به تصویر میکشد. مرد در واگویههایش به روابط اجتماعی و معضلاتی که در این روابط موج میزند اشاره میکند. بخشی از این معضلات ریشه در خانواده و تبار ما دارد و بخشی دیگر هم ناهمگنی بسیاری از پدیدههای نوین با همان خصایص و ویژگیهای روانی است که ریشه در ناخودآگاه جمعی ما دارد و این خود سد محکمی است که ما را با تردیدها و چالشهای عجیبی مواجه میگرداند. با آنکه پدرِ پسر تحصیلکرده و معلم تاریخ است و آنقدر تاریخ را خوانده که دیگر دچار آلزایمر شده است و در این فراموشی همه چیز، بارها هر بخش از تاریخ را واگویه میکند. انگار خود پسر نیز از آن مرحوم پدر حال خوشتری ندارد و او هم بارها تکرار میکند واگویههایش را بیآنکه بداند لحظاتی پیش همان را برایمان گفته است.
رئالیسم منتهی به گروتسک
محمدحسین معارف نویسنده نمایشنامه "نقاشی اشر" داستان دختری را روایت میکند که کوررنگی دارد و همه جا را سیاه و سفید میبیند؛ او تصور میکند اگر رنگ بخورد، این مشکل حل خواهد شد. آرام، نقاشی که همهجا را سیاهسفید میبیند،این احتمال را میدهد که با خوردن رنگ آکریلیک مشکل بیناییاش حل شود، اما از آنجایی که از این موضوع مطمئن نیست از برادرش میخواهد تا به جای او رنگ آکریلیک بخورد و اگر سلامت ماند، یک نقاشی از اشر-نقاش هلندی- را که در اختیار آرام است، صاحب شود. این متن در نوعی دوگانگی مابین اثری رئال و فانتزی قرار میگیرد اما در ادامه بهمرور زمان فضای گروتسک کار شروع و ادامه پیدا میکند تا زمانی که مخاطب متوجه آن میشود و آن را درک میکند.