در نشست تئاتر کاغذی «در کوههای کابل زنی است» مطرح شد:
نویسنده در یک موقعیت مردانه، روایت زنانهای ارائه میدهد
شانزدهمین نشست تئاتر کاغذی با موضوع نمایشنامه «در کوههای کابل زنی است» با حضور میلاد اکبرنژاد، علیرضا نراقی و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسه افرامانا عصر روز شنبه ۱۲ آبانماه ۹۷ در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر در شانزدهمین نشست تئاتر کاغذی ابتدا نمایشنامه در کوههای کابل زنی است که نوشته میلاد اکبرنژاد نقش خوانی شد و سپس این اثر با حضور مهمانان این نشست مورد بررسی قرارگرفت.
بر اساس این گزارش، میلاد اکبرنژاد، نویسنده نمایشنامه در کوههای کابل زنی است که در ابتدای این نشست یادآورشد: این نمایشنامه را در اوایل دهه 80 نوشتم. در جشنواره تئاتر منطقه ای آن سال ها اجراشد اما به متن و اجرا هیئت داوران توجهی نکردند. بماند که نگاه برخی از مسئولین هم باعث شد که این اثر اجرای عمومی نشود.
وی اضافه کرد: زمانی که این اثر را با موضوع و جغرافیای افغان نوشتم کمتر نویسنده ای این موضوعات را در نمایشنامه هایش آورده بود. خوشبختانه چنین موضوعی در آثار درام ایرانی زیاد تجربه شده است؛ اما با حترام به همه این نمایشنامه نویسان اغلب این آثار در فضاهای تکراری قرار دارند یا آثار ماندگاری نشدند.
در ادامه بهزاد صدیقی، دبیر سلسله نشست های تئاتر کاغذی، با اشاره به دو نمونه از نمایشنامه های موفق ایرانی که زبان و شخصیت و جغرافیای افعانستان را به خوبی نشان داده است، گفت: نمایشنامه خروس نوشته محمد رحمانیان و خسوف نوشته ایوب آقاخانی از نمونه های موفق این نوع درام است که ماندگار خواهندشد؛ اما میلاد اکبرنژاد جزو آن دسته از نمایشنامه نویسانی است که در حوزه های متعددی قلم زده است؛ هم در حوزه جنگ، هم در تئاتر دینی و هم در تئاتر اجتماعی و ... علاوه بر این از معدود نمایشنامه نویسانی است که به زبان در آثارش توجه زیادی می کند و نوع چینش کلمات و گفت وگوها و نثر آهنگین برخی از نوشته هایش نشان از این توجه دارد. در واقع او به زایش کلمات و واژگان در نوشتن نمایشنامه فکر می کند.
علیرضا نراقی، منتقد تئاتر، در آغاز سخنان خود گفت: در این نمایشنامه با آن که داستان نمایشنامه و آدم های آن در جغرافیای افغانستان هستند، اما نویسنده با زبان خاص خود متنش را نوشته است و این به نظرم خوب است نویسنده سعی نکرده از سبک زبانی خود در نوشتن نمایشنامه فاصله بگیرد و با اعراب گذاری و استفاده از گویش افغانی دیالوگ ها را در کنار هم قرار دهد.
وی در ادامه تصریح کرد: نویسنده در این اثر در یک موقعیت مردانه، روایت زنانهای از درام خود را ارائه میدهد.
نراقی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نظر هلن سکسو، منتقد، نظریه پرداز و فیلسوف اروپایی یادآورشد: روایت مردانه به سمت انسجام و همگرایی می رود. از سویی بدن زن متکثر است و به همین دلیل زبان اثر هم متکثر می شود. بر اساس همین نظریه، در این درام هم این ویژگی دیده می شود. در نمایشنامه در کوههای کابل ... نویسنده، موقعیت برزخی با آدم های متنوع می آفریند و به یک روایت متکثر رسیده است.
این منتقد اضافه کرد: نویسنده این نمایشنامه برخلاف همیشگی که عموما روایت آشنایی از زنان افغان که که زنانی رنج کشیده و غمخوار را تصویر می کنند از نشان دادن چنین زنانی فاصله می گیرد و روایت دیگری از زن افغان ارایه میدهد.
این پژوهشگر تئاتر تصریح کرد: در این اثر زن سوالات اساسی می پرسد و گفت و گوی منطقی بین زن و مرد ایجاد می شود و به سبب نوع روایتی که نویسنده انتخاب کرده، زبان و دیالوگ و روایت در هم ممزوج می شود و نوعی درهمریختگی دراماتیکی در این اثر به وجود می آید. به لحاظ کنش زبانی این میراثی است از استاد بهرام بیضایی داریم و این رویکرد نو به زبان و روایت در اثر برگرفته از همین میراث است.
میلاد اکبرنژاد، نویسنده نمایشنامه در کوههای کابل زنی است که گفت: به نظرم الزامن زبان، لهجه و گویش نیست. من در مصاحبه ای از بهرام بیضایی خوانده بودم که همین که آهنگ کلمات جغرافیای خاصی را اگر بشنویم به ریتم و ساختمان زبان آن جغرافیا می توانیم نزدیک شویم. (نقل به مضمون) به همین دلیل در اثر تلاش کردم در نوشتن این دیالوگ های این اثر آهنگ و ساختار زبان را به کار بگیرم و از کاربرد مرسوم در گویش و زبان افغانی پرهیز کردم.
وی هم چنین اضافه کرد: من نه فمنیست هستم و نه طرفدار سرسخت این نوع دفاع از حقوق زنان اما به این اعتقاد دارم در جهان کنونی امکان زور گفتن به زنان نباید فراهم باشد. متأسفانه در همه مناسبات جنگ دو قشر هستند که نه راه پس دارند و نه راه پیش؛ یکی کودکان و دیگری زنان و زنان و کودکان همیشه در جنگ بیش از بقیه آسیب پذیرترند و بیشتر از بقیه حقوقشان نادیده گرفته می شود. در این اثر هم به زن هم بر اساس همان نوع روایتی که انتخاب کردم این توجه بیشتر است...
بهزاد صدیقی، در بخش دیگری از این نشست گفت: در این اثر مشخصن سه تم جنگ، گناه و زن دیده شده و این سه تم دیده می شود. به نظرم نویسنده به این سه مسئله بدون این که یکی بر دیگری ارجح باشد یا به یکی بیش از بقیه توجه بیشتری شود، پرداخته است. این ها مسائلی هستند که در دنیای امروز مورد توجه بسیاری از هنرمندان و به خصوص نویسندگان است.
علیرضا نراقی در پایان این نشست تئاتر کاغذی گفت: اما با همه ویژگی های این نمایشنامه، احساسات گرایی در همان دیالوگهای اولیه آن وجود دارد و این احساسات مخاطب را نیز تحریک و درگیر می کند.
گفتنی است در پایان این نشست لوح تقدیری از طرف مدیریت فرهنگی هنری منطقه سه و فرهنگسرای ارسباران به هر یک از مهمانان این نشست اهدا شد.