به بهانه اجرای نمایش «دلقکهای غمگین» به کارگردانی مانلی حسینپور
تماشای تلویزیون زیر چادر سیرک خجالت آور است
ایران تئاتر، کیارش وفایی: جهان هستی مالامال از پیچیدگیها، خواستهها، تنهاییها و شلوغیهایی است که انسانها این پدیدهها را برای خود پیش میآورند تا همه چیز در هر حالت و زمانی متغیر باشد. لذا در این مجال کنش و واکنشهای درونی و بیرونی است که نقش هدایتگر را ایفا میکنند.
انسانها موجودات پیچیده و چند وجهی هستند که در هر برههای از زمان تلاش میکنند تا به خواستههای خود رسیده و از ثمره آن روزگاری مناسب را برای خود رقم بزنند. البته این کوشش بر مبنای آن است که نیازهای درونی و بیرونی خود را نسبت به شرایط پیرامون دسته بندی کرده و سپس آنها را در کالبدی قابل توجه در اختیار بگیرند. در واقع این باوری است که از درون به آن یقین دارند تا شرایط خود را با هر رویکردی و حالتی که دارد جدا ساخته و وارد راهی تازه کنند. بنابراین داشتن چنین جهانبینی فضایی را فراهم میآورد تا آنها با سرنوشتی که بخش زیادی از آن را خود رقم زدهاند روبرو شوند تا حس باورپذیری در جایگاه واقعی قرار بگیرد. اجتماع انسانی یکی از آن تودههایی است که این مسائل را با درکی درست پذیرفته و در زمانهایی حتی با آن به مقابله میپردازد. قابل ذکر است این ماجرا در زمانهایی از ضمیر ناخودآگاه و تخیل نشات میگیرد که گاهی در فضای واقعی نیز بروز پیدا میکند. حال در این میان نویسندهها، کارگردانها و سایر هنرمندان این داشته بشری برای خلق آثار خود استفاده کرده تا جهانی نو را پیش روی مخاطب بگشایند. کارکردی که سبب میشود انسانها به داشتهها و نداشتههای اطرافیان خود که نمونه عینی به حساب میآیند توجه کنند. لذا باید اشاره داشت رویکرد فرهنگی یکی از کارآمدترین روشهایی است که میتواند جامعه را در جهت آگاهی و رشد ترغیب کند.
نمایش «دلقکهای غمگین» جزو آثاری است که با ساختار متفاوت خود سعی دارد به امیال و درون انسان اشاره داشته باشد که بود و نبودها به چه خاطر دستخوش تغییرات عمده میشوند و ثمره این تغییر چیست. حال جهان متن بر اساس روابطی که بین شخصیتهای نمایش شکل میگیرد ساختار اصلی خود را در نظر گرفته و پیش میرود به طوری که در آن عناصر زندگی و ماجراهای امروزی به تصویر کشیده میشود. در واقع این دارایی جهان متن پیامد و گویای آن است که در این روزگار معاصر دیگر ساختارهای از پیش طراحی شده نمیتواند جایگزین مناسبی برای قوانین و لازمههایی باشد که انسان بیش از پیش در آن دست دارد. بنابراین جهان اثر با داشتههایی که در اختیار دارد میکوشد تا شخصیتهای خود را با مقررات واقعی که هر کدام از آنها دارند به مخاطب معرفی کند. حال این تصمیم به آن جهت است که حس باورپذیری با توان بیشتری در ذهن مخاطب ته نشین شده تا دلایل لازم برای برون ریزی شخصیتها مشخص شود. شعار شخصیت مرد دلقک یعنی تسلیم نشو را میتوان یکی از کلیدهای ارتباطی بین شخصیتها قلمداد کرد که تاوان هر عمل را با عکس العمل آن تعریف میدهد. راهکاری که سایر شخصیتها نیز همچون مرد دلقک از آن تبعیت کردهاند تا شرایط گذشته و حال خود را تغییر بدهند. در واقع جهان اثر فضایی را فراهم آورده است تا هر کدام از شخصیتها با نمایش دادن جهان درون و بیرون خود به مخاطب که در مقام شاهد قرار دارد این موضوع را برسانند که هیچ کدام از آنها نمیتوانند حس و حرف خود را به دیگری منتقل کنند. البته طراحی موقعیت مکانی نمایش یکی از آن لازمههایی بوده است که جهان اثر در آن شروع و به پایان میرسد، مکانی که شخصیتها در نگاه کلی بعنوان یک خانواده معرفی شدهاند که با جنجال و چالشی در زندگی روبرو هستند و از آن گریزی نیست و تنها مرگ چاره آن است.
جهان متن با آنکه از خرده پیرنگهای متصلی در ساختار اصلی استفاده میکند اما بیشتر از آنکه به محتوا تکیه کند از فرم و روایت تاسی میگیرد که هم راستا با جهان اثر پیش میروند. جهان اثر همچون سیرکی است که در آن هر یک از شخصیتها با جهانی متفاوت و متمایز با سایرین در آن حضور دارند. لذا این قابلیت سبب شده است تا ورود به جهان غیرواقعی و فانتزی دور از ذهن و غیرمتعارف به نظر نرسیده و در مقابل معنای درستی به نمایش بدهد. حال یکی از دلایل شکلگیری جهان اثر در فضای فانتزی آن است که شخصیتها این آزادی عمل را داشته باشند تا بر اساس تغییر موقعیت و دادههای جهان متن بتوانند روایت دیگری را از سر بگیرند و نسبت به شرایط جدید خود واکنشی متمایز را نشان بدهند. بنابراین میتوان گفت اتفاقهای گذشته هر یک از شخصیتها آن را به وجود آورده است که هر یک از آنها با رخوتهای درونی خود در جهان پیرامون از ماجراهای پیش آمده برای مخاطب بگویند. قابل ذکر است نمادگرایی در این اثر بیشتر از آنکه معنای خود را نمایان سازد میکوشد تا دادههای رفته بر باد این خانواده را همراه با دلیل موجه به تصویر بکشد تا همه چیز عیان و نمایان شود. البته یک نکته مهم در این نمایش وجود داشت که بخشی از نمایش به آن معطوف است، نقد جامعه رسانه. نقدی که در آن تکنولوژی، مدرنیته و البته عدم ارتباط انسانی عنوانهایی هستند که هر یک از شخصیتها بیآنکه بخواهند به آن مبتلا شدهاند که برایشان چیزی به جز تنهایی را پدید نیاورده است.
در نهایت نمایش «دلقکهای غمگین» اثری اجتماعی است که با ورود به جهان فانتزی سعی دارد از آسیبها، تنهاییها و سایر مواردی که انسان معاصر را به ورطه تنهایی و زوال رسانده حرف به میان آورده و تبعات ناشی از آن را به مخاطب گوشزد کند. لذا جهان اثر با میزانسنهای سیال خود به نوعی تاکیدی بر این نگاه و باور اثر نیز دارد که از دیدگاه کارگردان اثر با جهانی مملو از تصاویر معنادار تعریف شده است.