در حال بارگذاری ...
گزارش نشست ورک شاپ محمد بابا زاده با عنوان دنیای چادویی که تئاتر خوانده می شود

نباید بچه ها را مجبور به یادگیری کرد

ورک شاپ آموزشی محمد بابازاده با موضع دنیای جادویی که تئاتر خوانده می شود با حضور شرکت کنندگان در محل پلاتو کانون برگزار شد .

به گزارش خبرنگاراعزامی  ایران تئاتر پیش از آغاز این ورک شاپ ، محمد بابازاده به سوابق کاریش اشاره کرد و گفت : از 12 سالگی کار تئاتر را در کلاس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع کردم و از آن دوران درگیر جادوی تئاتر شدم . البته پدرم نصیحت می کرد که برای امرار معاش شغل دیگری هم داشته باشم .بعد به تهران آمدم و در آموزشکده آناهیتا به فراگیری تئاتر پرداختم. چند سالی به ترکیه رفتم و به علت اینکه در آنجا نتواستم به خواسته هایم برسم به هلند مهاجرت کردم و بعد از سکونت به تحصیل پرداختم . بیشتر تمرکزم در حوزه کار کودک است و در مراکز مختلف هنری هلند تدریس هم می کنم .

وی در بخش دیگر سخنانش ضمن اشاره به فعالیت در موزه آمستردام تصریح کرد : این موزه ، تنها موزه ای در اروپا است که در آن کارهای هنری و تئاتری به صورت گسترده ای انجام می شود.

در شروع کارگاه بابازاده از شرکت کنندگان درخواست که خودشان را معرفی کنند . اغلب شرکت کنندگان در این ورک شاپ از فعالان تئاتر در شهرهای مختلف کشور بودند .

در ادامه بابازاده ضمن اشاره به وجوهات مثبت برگزاری جشنواره کودک عنوان کرد : این جشنواره به خوبی در سطح شهر همدان معرفی شده و شهر رنگ و بوی تئاتر به خودش گرفته ، اما در هلند معرفی جشنواره فقط منحصر به مکان برگزاری آن است و در جایی دیگر تبلیغ و اطلاع رسانی نمی شود . من کارم در موزه آمستردام طراحی و برگزاری کلاس های هنری ویژه کودکان است . مهم ترین چیز در ارتباط با کار کودک این است که نباید او را به کاری مجبور کنیم . این جبر نتجیه معکوسی دارد .در سال های قبل تر همکاری دو جانبه ای بین موزه آمستردام و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برقرار کردم و کلاس های دوجانبه آموزشی داشتیم و گاهی در طی یک دوره مدرس و عکاسی از هلند برای آموزش بچه ها به ایران می آمد و در ادامه کارشناس و عکاسی از ایران به آمستردام می رفت . این کلاس ها دو سال و نیم به طول انجامید و تبادل فرهنگی خوب و سازنده ای بین دو کشور به وجود آمد و در آخر پروژه هم قرار شد کودکان هلندی سفری به ایران داشته باشند .در ابتدا به علت تبلیغات رسانه های غربی والدین بچه ها تصور می کردند ایران هم درگیر جنگ است و به همین دلیل دوست نداشتند فرزندانشان به ایران بیاید. سفیر هنر دوست هلند در ایران به آمستردام آمد و به والدین دلگرمی داد و این سفر انجام شد و هنوز هم بعد از ده سال که از این سفر زمان می گذرد کودکان آن روزگار که حالا جوان شده اند با من در تماس هستند و از خاطرات خوب سفرشان می گویند . به نظرم رمز و جادوی تئاتر همین ارتباط برقرار کردن بین آدم ها است.اساس تئاتر برای بچه ها خودشناسی آنها است تا بتوانند ذهنیات خودشان را یا با حرف زدن و یا با فرم نمایشی بیان کنند . در اصل بازیگری نشان دادن خودتان به دنیای بیرون است .

بابازاده در ادامه افزود  : چند سال قبل به همراه دکتر محمود کریمی حکاک برای سازمان ملل جزوه ای را تهیه کردیم. این جزوه در باره بچه هایی بود که از حوادث طبیعی مانند سیل و یازلزله و جنگ دچار آسیب و یا از دست دادن  نزدیکانشان لطمه دیده بودند و ما این طرح و جزوه را به میان کودکانی که از زلزله رودبار دچار این چالش ها شده بودند بردیم و با آنها تئاتر درمانی کار کردیم. در این فرآیند بازی کردن شد بخشی از درمان افسردگی این بچه ها . البته خیلی ها نمی خواهند بحران های زندگی شان را بیان کنند و در درون خودشان نگه می دارند . باید با نزدیک شدن به این آدم ها اعتمادشان را جلب کرد .

ادامه نشست براساس سخن شرکت کنندگان به سمت کار عملی و اتود زدن رفت . 

بابازاده این سوال  را برای حاضرین طرح کرد که : قبل از حضور در ورک شاپ چه انتظاری از آن دارند ؟ یکی از شرکت کنندگان گفت: فکر نمی کردم که این کلاس اینقدر تئوری داشته باشد. بابازاده هم پاسخ داد از این به بعد ورک شاب جنبه عملی و کاری دارد و از حاضرین خواست دایره ای تشکیل بدهند و نام خودشان را بگویند و بعد از انجام اینکار وی عنوان کرد که با یک بار گفتن نام ها در خاطرمان نمی ماند و بهتر با طرح اتودی و حرکت کردن در صحنه و تکرار کردن نام ها به حفظ کردنشان بپردازیم.

 

بعد از خاتمه این پروسه بابازاده  از شرکت کنندگان خواست که فرض کنید برای انجام کاری به دفتری مراجعه می کنید و موقعی که درب دفتر مذکور را باز می کنبید متوجه می شوید اشتباه آمده اید و همه تان در انتخاب موضوع آزاد هستید و شروع کنید به اتود زدن .

شرکت کننده شماره یک : سلام امروز من قرار بود بیایم و رزومه کاریم را به شما بدهم . ببخشید مثل اینکه اشتباه آمده ام.

 شرکت کننده شماره 2 : سلام من رضام دفترچه بانکیم برای گرفتن وام مسدود شده و آمده ام دلیلش را بپرسم . ولی ببخشید مثل اینکه اشتباه آمده ام .

شرکت کننده شماره 3 : سلام دوستان سریع لباس های ورزشی را تن کنید و آماده شوید. وای ببخشید مثل اینکه اشتباهی آمدم .

 شرکت کننده شماره 4 : سلام من تئاتر خواندم و امروز آمدم برای نمایش فلان تست بدهم. اما ظاهرا اینجا دفتر دیگه ای است . ببخشید که اشتباه آمده ام.

 این ایده ها را تمام شرکت کنندگان بیان کردند و بابازاده  آنها را به پنج گروه تقسیم کرد و به آنها گفت  که هر گروه یک ایده را تمرین و طراحی کند و بعدا با استفاده از پانتویم تابت در قاب 5 فریم عکاسی جلوی سایر گروهها اجرا کند و در ادامه بعد از خاتمه بازی ،سایر گروهها موضوع مورد نظر را حدس بزنند و نظرشان را بیان کنند و اگر اعتقاد داشتند که گروه سوژه را خوب اجرا نکرده اند بیاید و ایده درست را بگوید. سایر زمان کلاس به این امر اختصاص یافت و برای شرکت کنندگان هم خیلی جالب بود و با انرژی کامل اتود می زدند و به شدت درگیر آن شدند.

 

گزارش از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران