نگاهی به نمایش «آشغال ماندهها» به کارگردانی نجلا نظریان
همه چیز از اولین پیام واتس آپ شروع شد
ایران تئاتر، کیارش وفایی: زمانی که صحبت از خواستن و رسیدن میشود بیشک انسان بعنوان اولین مخلوقی است که به ذهن میرسد. حال ضرورت این تصمیم و باور به آن خاطر است که این موجود معقول با علم و دانستههای خود میتواند جهانی را دگرگون ساخته و یا از آن دنیای متفاوت بنا کند. عملکردی که در این روزگار و سده جدید تا اندازهای سخت شده است، زیرا مدرنیته تصمیم گرفته است که ذوق بشری را نابود کند.
جهان بیدرنگ عرصه تاخت و تاز توانایی بشر است. جایگاهی که در آن هر کسی بر اساس خواستهها، نیازها و باورهایش به آنچه که میخواهد دست پیدا میکند. حال این کنش از سوی انسان این پیامد را دارد که میدان نبردی که سایرین در ذهن پروراندهاند خلاف آن چیزی است که در حالت واقعی قرار دارد. زیرا در این مجال و عرصه نیازی به شمشیر و توپ و نه تفنگهای اتوماتیک نیست بلکه میتوان با راهکاری خلاقانه حریف را به آسانی از پا در آورد. در واقع در کارزار امروز باید انسان بیشتر از عقل و باور خود کمک بگیرد تا در دام زرق و برق دادههای نو و کارکرد آن در زندگی دچار نشود. البته پدیدههای نوظهور به غایت نادرست و سرکش نیستند، اما آنها این قابلیت را دارند که بشریت را از مسیر خود در ازای استفاده درست از دادههای نو به سر منزلی دیگر هدایت کنند. البته در وادی و اتفاقهای جامعه و تاثیرات متقابل هر یک از اعضای این توده انسانی نقشی مهم را در برابر یکدیگر ایفا میکنند تا بتوانند از فراموش شدن آداب و رسوم و داشتههای تاریخی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و... جلوگیری کنند. لذا بحث آموزشی در این برهه از زمان که همه چیز ناشی از مدرنیته و زود به نتیجه رسیدن برای مردم بیحوصله شده کاربردی مهم و قابل توجه دارد. زیرا با آموزش دادن میتوان تعادلی نسبی را بین سنت و مدرنیته و البته پست مدرنیسم ایجاد کرد تا هر سه این عنوانها بتوانند در جهت خدمت به انسان پیش بروند و نه چیز دیگری.
نمایش «آشغال ماندهها» همان طور که اسمش در خوانش اول اتفاق میافتد بیگمان تحت تاثیر اتفاقها و آسیبهای فردی و جمعی اجتماعی است. مامنی که در این روزگار بیشتر از آنکه مهربان به نظر برسد چهرهای گرفته و مغموم دارد. لذا این اثر با ساختار اصلی خود تلاش کرده است تا بیشتر حرفهای گزنده بزند تا شاید تلنگری باشد برای کسانی که بیهیچ دلیل خانواده خود را به میدان تاخت و تاز خود بدل میکنند. بله، خانواده کانون و منبع اتفاقهایی است که در جهان متن این اثر شکل میگیرد تا دلیل تب چهل درجه و به نوعی تب و لرز آدمها مشخص شود. جهان متن این اثر با در نظر گرفتن کانون خانواده کوشیده است که در ابتدا به شکلی آسیب شناسی اجتماعی را از طریق شخصیتهای نمایش پیش بگیرد و سپس ماجرای خود را به سمت لایهای دیگر هدایت کند تا از این طریق نیز بتواند اطلاعات بیشتری را به مخاطب انتقال دهد. در واقع این طراحی به آن جهت است که مخاطب به شکل آرامی در فضا و محیط نمایش قرار بگیرد تا بتواند با درک بهتر از مسائلی که در جهان متن بازگو میشود خود را روبرو کند. حال طراحی شخصیتها از دیگر مواردی است که نویسنده و کارگردان اثر تلاش کرده است با استفاده از نمونه عینی بتواند داشتههایی از شخصیتهای واقعی در ظاهر شخصیتهای نمایش را به صحنه آورد. زیرا استفاده از ماجراها و اتفاقهای مستندی که در جریان روایت این اثر قرار دارد کاملا به این تشخیص، طراحی و هدایت وابسته است.
بنابراین باید گفت در جهان این اثر اتفاقها و ماجراها چهرهای واقعی دارند که شخصیتهای این نمایش تلاش دارند آنها را با شرحی متفاوت معرفی کنند. لذا مهمترین عملی که در جهان این اثر کارکرد دارد به طرح سوال مربوط است و نه پیدا کردن جوابی منطقی. زیرا در این ساختار هدف آن است که مخاطب بیشتر از آنکه به جواب برسد در ذهن خود سوالهایی را مطرح کند که مقوله قضاوت را پیش آورد. در واقع این کنش از سوی جهان اثر در نظر دارد بستری را جهت آگاهی رسانیفراهم سازد تا همه چیز اعم از متن و شیوه اجرایی در جهتی حرکت کند که مخاطب همچون شخصیتها با اثر همراه شده و به درکی واقعی دست پیدا کند. لذا این امر باتوجه به تکرار این گونه شیوهها در اکثر نمایشهایی که نگاهی اجتماعی دارد نمیتواند اثرگذاری قابل توجهای را با خود به همراه داشته باشد. بنابراین کارگردان اثر کوشیده است تا بهره گرفتن از دنیای مدرنیته مسائل و هدف خود را با تمایزهای موجود به تصویر بکشد. استفاده از نرم افزارهای روابط جمعی این مجال را پیش آورده تا مخاطب با یکی از عناصری که روزانه برای ارتباط با سایرین استفاده میکند با جهان اثر روبرو شود تا از این راه درک و باورپذیری را بهتر در وجود خود نهادینه کند.
در واقع مخاطب از زمان ورودش به سالن نمایش دچار این اتفاق میشود که باید بر خلاف عرف دیدن نمایش در سالنی با تلفن همراه روشن و اینترنت فعال و آنلاین بودن نرم افزار «واتس آپ» تلفن خود به دیدن نمایش «آشغال ماندهها» بنشیند. زیرا قرارداد گروه نمایشی با مخاطب تنها از این صورت میتواند برقرار باشد، البته این اتفاق باعث نمیشود که اتفاقهای واقعی و مستندهایی که شخصیتها بر اساس آن طراحی شدهاند از بین برود. بلکه این تمهید مدرن راهکاری است که آنها با دقت نظری جدی روبروی مخاطب ایستاده و از جهان پیرامون خود و مسائلی که برایشان پیش آمده سخن بگویند. لذا جهان اثر به دو بخش تئاتر زنده و تمهیدات مدرنیته تقسیم شده است تا عمق ماجراهای اثر نمایان شود. حال این ساختار سبب شده است تا فضای مستند وقایع، مقوله تراژدی و البته دیدگاه آلترناتیو در جهان اثر به شکل موازی در سه مسیر مجزا به برون ریزی شخصیتهایی که به نوعی زخم خورده روزگار هستند یاری برساند تا شخصیتها حرف خود را با صدایی رسا فریاد بزنند. دادن اطلاعات شخصیتها در محیط «واتس آپ» تلفن همراه مخاطبها، واکنش شخصیتها در تئاتر زنده این قابلیت را برای گروه نمایشی ایجاد میکند که فارغ از تمایزهای شیوه اجرایی فضایی را فراهم شود تا ذهن بیشتر به تکاپو و تحلیل بپردازد. حال هم راستا کردن جهان واقعی با جهان مدرنیته با ترفندهای قابل توجه تلاش کرده است که راهکاری نو را جهت درک بهتر مسائل میسر بسازد.
البته در این میان میزانسنهای سیالی که کارگردان اثر آنها را طراحی کرده است سبب شده تا شخصیتهای درونی به نمودهای بیرونی تبدیل شده تا آنها بتوانند نتیجه اتفاقهایی که از سوی خانواده و جامعه خود کسب کردهاند را در نمایانترین حالت خود قرار بدهند.
در واقع نمایش «آشغال ماندهها» با آنکه ساختاری واقعی دارد تلاش کرده با وام گرفتن از دادههای امروزی، اجتماع را هم راستا با داشتههای شخصی هر فردی که با خود مدرنیتهای کوچک اما وسیع را حمل میکند عیان سازد. حال باید امیدوار بود این طی طریق بتواند در آینده نیز با رویکردی منطقی و درست برای برملا کردن ماجراهای سایر نمایشها به کار گرفته شود تا مخاطب از لذت بیشتری برخوردار باشد.