نقد نمایش «آشغال ماندهها»
این نمایش را با تلفن همراه روشن ببینید
ایران تئاتر- مسعود موسوی: از مخاطبین نمایش «آشغال ماندهها» خواسته میشود که تلفنهای همراه خود را روشن کرده و از طریق واتس اپ در گروه مجازی تماشاگران آن شب نمایش عضو شوند. نمایشی که این روزها توسط یک کارگردان جوان و جسور به نام نجلا نظریان در سالن فوق به اجرا درآمده است.
در بدو ورود تماشاگران به اتاق انتظار سالن استاد انتظامی و از همان ابتدا، به نظر میآید که اتفاق خلاقانه جدیدی در کارگردانی آثار نمایشی در حال رخ دادن است چون برخلاف همیشه که در هنگام شروع یک اجرا به تماشاگران یادآوری میشود که تلفنهای همراه خود را خاموش کنند این بار از مخاطبین نمایش «آشغال ماندهها» خواسته میشود که تلفنهای همراه خود را روشن کرده و از طریق واتس اپ در گروه مجازی تماشاگران آن شب نمایش عضو شوند. نمایشی که این روزها توسط یک کارگردان جوان و جسور به نام نجلا نظریان در سالن فوق به اجرا درآمده است. به این ترتیب گروه مجازی فوق تشکیل شده و از سوی گرداننده گروه، اولین فایلی که برای تلفنهای همراه تماشاگران ارسال میشود موسیقی اجراست که درخواست میشود تا کلیه تماشاگران با پخش این موسیقی توسط تلفنهای همراه خود در سالن اجرا حضور یافته و تا پایان نمایش آشغال ماندهها، پخش موسیقی را قطع نکنند. آغازی خلاقانه که لبخندی از سر رضایت را بر لبان تماشاگران نشانده و مقوله تماشاگر شریک را این بار به گونهای تازه بر اجرایی نمایشی حاکم میکند.
مخاطبین به محض ورود به سالن اجرا با سه بازیگر زن نمایش روبرو میشوند که در وسط صحنه حضور یافته و بدون آنکه دکوری در این میان وجود داشته و قابل مشاهده باشد، آماده هستند تا نمایش را آغاز کنند که در این لحظه طراحی دکور مجازی نمایش در تلفن همراه برایشان ارسال شده و تاکید میگردد که نمایش را با این دکور مجازی تصور کرده و به آن بیندیشید. تمامی این ترفندهای جذاب اولیه تا جایی جلو میرود که محتوای واقعی متن نمایشی آغاز شده و مشخص میگردد که داستان نمایش اشغال ماندهها برگرفته از زندگی سه شخصیت زن است که یکی از آنها به صورت نمادین انتخاب شده و داستان دو شخصیت دیگر زن مستند بوده و بر اساس زندگی واقعی آنها شکل گرفته است. شخصیت نمادین مده آ میباشد که از نمایشی به همین اسم نوشته اوریپید برداشته شده است، داستان زندگی شخصیت بعدی برگرفته از زندگی زنی به نام ایران شریفی نیا است که در دوران قبل از انقلاب در ایران زندگی میکرده است و داستان زندگی شخصیت سوم مرور حوادث پیرامون زندگی دختری به نام سمیه شهبازی است که در سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج برای وی رخ داده است.
چکیده زندگی این سه شخصیت زن که متن نمایش «آشغال ماندهها» بر اساس آنها نوشته شده است را با هم مرور میکنیم:
زن شماره یک سمیه شهبازی نیا است که به همراه دوست پسرش شاهرخ وثوق هر دو شانزده ساله در روز پانزدهم دی ماه سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج، خواهر و برادر خودش رو به قتل میرساند، این فاجعه به ماجرای سمیه و شاهرخ یا جنایت خیابان گاندی مشهور میشودکه در ادامه با بخشش پدر سمیه ، از حکم اعدام آنها صرف نظر شده، سمیه دوازده سال و شاهرخ ده سال دوران محکومیت خود را گذراندند، این دو هم اکنون در قید حیات بوده و دور از هم زندگی میکنند سمیه دو بار ازدواج کرده و شاهرخ از ایران مهاجرت کرده است.
زن شماره دو ایران شریفی نیا است که اولین زن قاتل ایران محسوب میشود که در دادگاه محکوم به اعدام میگردد. وی اوایل مهر ماه سال هزار و سیصد و چهل و نه، فاطمه پنج ساله و زهره ده ساله دو فرزند همسر دوم خود را ربوده و به قتل میرساند تا از پدرشان انتقام بگیرد، وی بعد از چاپ شدن عکسش در روزنامهها، تحت تعقیب پلیس قرار گرفته و در حالی که در منزل یکی از بستگانش پنهان شده دستگیر میشود، وی پس از اعترافات ضد و نقیض، اولین زن اعدامی در ایران است که در سال هزار و سیصد و پنجاه و یک به دار آویخته میشود.
مده آ نام سومین زن نمایش اشغال ماندهها میباشد که به صورت نمادین برای قرار گرفتن در کنار دو شخصیت مستند نمایش فوق، انتخاب شده است. او یکی از مهمترین شخصیتهای نمایشهای یونان باستان است، مده آ برادرش رو میکشد و به همراه جیسون همسرش به شهرکرنت فرار میکند، با گذشت زمان جیسون قصد ازدواج با دختر پادشاه را دارد و مده ا برای انتقام از وی، جیسون و دو فرزند خود و همچنین عروس جدید را میکشد و به آسمانها پرواز میکند.
سه زندگی نامه فوق و عکسهایی واقعی از دو شخصیت رئالیستی اجرا یعنی سمیه و ایران مجموعه اطلاعاتی هستند که از طریق تلفن همراه و گروه مجازی واتس اپ در طول اجرای نمایش اشغال ماندهها به تماشاگران انتقال یافته و به وی برای دنبال کردن متن و اجرا یاری میرسانند. در کنار بیوگرافیهای مجازی، همچنین بخشهایی از زندگینامه افراد فوق توسط خود بازیگران، در داخل صحنه و یا هنگامی که آنها در کنار تماشاگران بر روی سکوها قرار گرفتهاند پیگیری میشود که هدف همگی این ترفندها، میتواند در این جهت باشد که تماشاگران حاضر در سالن، خود را از زندگی نمادین و مستند شخصیتهای نمایشی جدا ندانسته و پیامهای مستتر در این تلفیقهای صحنهای را از سوی کارگردان درک کنند. جمع بندی زندگی سه گانه شخصیتهای نمایش «آشغال ماندهها» ما را به این مسئله رهنمون میکند که وضعیت اسفبار حاکم بر زنان که از سالهای قبل و دوران یونان باستان شکل گرفته و به آنان تحمیل شده است کماکان ادامه داشته و ادامه این سرنوشتهای فجیع را در زندگی زنان کنونی جامعه جهانی و از جمله ایران نیز شاهد بوده و هستیم و در این بین درخواست کارگردان از تماشاگران مبنی بر دنبال کردن بخشی از اجرا با نورهای چراغ قوه تلفن همراه آنان، میتواند تأکیدی بر این معنا باشد که همواره و در جایجای جوامع مورد نظر کارگردان، تمامی این بدبختیها و تراژدیهای زندگی زنان وجود داشته و دارد و فقط کافی است نوری به تاریکترین بخشهای زندگی آنان تابیده شود تا به صورت عینی شاهد این تیره روزیهای آنان باشیم.
جدا از تبریک به کارگردان این اثر نمایشی به خاطر جسارت در بکار بردن ایده اجرایی جدید، در گام نخست برای تحلیل و نقد نمایش اشغال ماندهها بایستی بر این نکته تاکید کرد که استفاده کارگردان این نمایش از عناصر تکمیلی کارگردانی مانند میزانسن و ترکیب بندیها خاص، نورهای القا کننده و فضا دهنده و دکورهای مجازی تکمیل کننده، شاید در لحظات اولیه اجرا خلاقانه نشان داده و مجاب کننده تماشاگران برای استفاده از تلفن همراه و دنیای مجازی پیرامون آنها باشد اما همین امر، یک آسیب بسیار جدی را به باور پذیری شخصیتهای نمایش و وضعیت تراژیک و اسفبار آنها در بین مخاطبین زده و اجرا در این زمینه ناکارآمد نشان میدهد که میدان بازی بسیار محدود بازیگران و داشتن حداقل تنوع اجرایی در زمینه حرکات بازیگران نیز به امر کمک کرده و در پایان تماشاگران بدون هیچ تأثیر پذیری و یا تجربهاندوزی از سرنوشت تراژیک و آموزنده سه زن که همگی آنان در شرایطی بسیار خاص و شاید به نوعی از روی ناچاری و اجبار دست به جنایت زده و فدا شدهاند، سالن را ترک گفته و خارج میشوند.
تنها دستاوردی که تماشاگر در موارد فوق از این اجرا با خود به همراه میبرد شیوه اجرایی کارگردان است و نه محتوای متن. به زبانی دیگر محتوای متن فدای انتخاب شیوه اجرایی کارگردان شده است و این شائبه را در اذهان تماشاگران ایجاد میکند که یک چنین اجرایی را میتوان با یک هفته تمرین آماده کرده و به تماشاگران ارائه داد، اجرایی که جذابیت تصویری خاصی نداشته و به مانند یک نمایشنامه خوانی عمل میکند. به زبان دیگر انتظاری که از کارگردان این اثر نمایشی میرفت این بود که نجلا نظریان، سرنوشت واقعی شخصیتهای نمایشی را مال خود کرده و از زاویه و نگاه جدید و یا خاصی به آنها میپرداخت، امری که در این اجرا به هیچوجه شکل نگرفته است. نکته دیگر بررسی دلایل روانشناسانه، جامعه شناسانه و انسانی علت بروز چنین فجایعی از سوی شخصیتهای زن نمایش بود که توجه به این امر، میتوانست راههای جدیدی را پیش پای کارگردان بگذارد تا خلاقیتهای عملی و اجرایی خود را به قضاوت تماشاگران گذاشته و جذابیتهای لازم را برای آنان فراهم کند که اصولاً این گونه هم نبوده و نیست و باز هم از زاویه دیگر بررسی نقش پنهان مردان در بروز چنین فجایعی بدون آنکه کوچکترین اتهامی به آنها زده شود نیز میتوانست زمینه نگاهی جدید به متن نمایشی فوق را موجب شود که متأسفانه به این مسئله مهم هم اصولاً نه در متن و نه در اجرا پرداخت نشده و این مقوله مهم و تعیین کننده در سرنوشت زنان نمایش به کلی نادیده گرفته شده است. تقطیع مداوم ارتباط تماشاگران با بازیگران حاضر در صحنه و مراجعه مداوم آنان به گوشیهای همراه خود برای خواندن بیوگرافی شخصیتها نمایش و سایر فایلهایی که در طی نمایش مدام برای آنان ارسال میشود از دیگر شاخصههایی منفی در جهت درک محتوای اجراست که اصولاً اجازه نمیدهد که تماشاگران با تمرکز کامل روند زندگی شخصیتها را دنبال کرده، به صورت زنده و دراماتیک از زبان آنها شنیده و با آنها همراه شوند.
موارد فوق که بسیار هم مهم هستند بر این نکته در اجرای نمایش آشغال ماندهها تأکید دارد که ما در این نمایش، بجای همراهی و همگامی فرم و محتوا شاهد جنگ رو در رو بین این دو فاکتور و شاخصه تعیین کننده نگاه کارگردانی هستیم، جنگی که در این نمایش به شکل کامل به سود فرم تمام شده و تمامی تراژدی موجود در متن فدای فرم اجرایی میگردد که این مسئله نمیتواند عملکردی صحیح، منطقی، هنری و قابل دفاع باشد. در بخش بازیگری، علیرغم محدودیت جابجایی بهشدت اعمال شده از سوی کارگردان برای ارائه نقشها، نازنین تامرادی بازیگر نقش ایران شریفی نیا نسبت به دیگر بازیگران موفق نشان داده و تا حدودی باور پذیر عمل میکند این امر به علاوه خلاقیتهای ابتدایی کارگردان نمایش در استفاده از دنیای مجازی و تلفن همراه، ویژگیهای مثبت نمایش فوق میباشند که متأسفانه با توجه به تحلیلها و توضیحات ارائه شده در ستونهای قبلی این مطلب، در جهت راضی کردن تماشاگران ناکافی نشان میدهند که در این زمینه تکامل نحوه استفاده کارگردان از شیوه اجرایی خود، ایجاد تنوع در استفاده از امکانات دنیای مجازی، ارائه نمایشی خلاقانه و تصویری و انتقال بی کموکاست تراژدی موجود در متن، نکات مهمی بودند که اگر به آنها توجه میشد میتوانستند در ارائه قابل قبولتر نمایش فوق برای تماشاگران مؤثر و تعیین کننده باشند. در پایان جسارت نجلا نظریان را در ارائه اثر نمایشی خود با شیوهای جدید را به فال نیک گرفته و منتظر اجرای آثاری حساب شده تر و پختهتر از وی بر روی صحنههای نمایشی کشور میمانیم.