گفت وگو با ایوب آقاخانی کارگردان نمایش شیروانی داغ
نمایشی در مذمت دروغ و ستایش عشق
ایران تئاتر:اقتباس های ادبی در تئاتر و سینما امری متداول و رایح است و در تماشاخانه های شهر تهران در طول اجراهای ماهیانه، تعداد زیادی نمایش اقتباسی از نمایش نامه نویسان خارجی روی صحنه اجرا می شود.
تنسی ویلیامز یکی از مشهور ترین نمایش نامه نویسان معاصر امریکایی است که بارها آثارش مورد اقتباس قرار گرفته اند و بر اساس نمایش نامه گربه روی شیروانی داغ این نویسنده، ریچارد بروکس در دهه شصت فیلمی با همین نام و با بازی پل نیومن و الیزابت تیلور ساخت . اثری عاشاقانه که پر از چالش های عاطفی است.
ایوب آقاخانی مدرس دانشگاه، مترجم، پژوهشگر، نمایشنامه نویس، بازیگر و کارگردان تئاتر است و دارای مدرک کارشناس نمایش با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و کارشناس ارشد نمایش با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس است. این هنرمند سوای فعالیتهای تئاتری سابقه مدیریتی هم دارد. مسئول تئاتر حرفهای شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶، مدیر پروژه چهارفصل تئاتر ایران، دبیر شورای انتخاب آثار مجموعه تئاتر شهر، مدیر بخش رادیوییِ دوازدهمین دوره جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران از این جمله مناصب هستند.
بازی و کارگردانی نمایش گلن گری گلن رأس نوشته دیوید ممت-تئاترشهر۱۳۸۱، نگارش و کارگردانی نمایش روزهای زرد (تئاتر شهر) ۱۳۸۳.نگارش و کارگردانی نمایش زمین مقدس (خانه هنرمندان) ۱۳۸۴، نگارش و کارگردانی نمایش زمین مقدس (تئاتر شهر)۱۳۸۵،نگارش و کارگردانی نمایش فصل خون (تئاتر شهر) ۱۳۸۷، نویسندگی و کارگردانی نمایش مرثیهای برای یک سبک وزن (تئاتر شهر) ۱۳۸۸، بازی در نمایش لبخند باشکوه آقای گیل به کارگردانی محمد امیر یار احمدی (فرهنگسرای بهمن) ۱۳۸۸، نویسندگی و کارگردانی و بازیگری نمایش کسوف (تئاتر شهر) ۱۳۸۹، ازجمله کارهای مهم کارنامه کاری این هنرمند متفکر و پرکار است.
آقاخانی در طول دوران کاریش جوایزی زیادی هم به دست آورده است. جایزه تولید برترین برنامه رادیویی برای برنامهی دیالوگ به انتخاب هنرمندان، منتقدان و نویسندگان ۱۳۹۰، جایزه نویسندگی برتر اورژینال برای نگارش نمایشنامه امپراتور و آنجلو در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر۱۳۸۶، از این جمله جوایز هستند.
در «شیروانی داغ» نمایش صالحی، امیرحسین دوانی، مقدی شامیریان، نوید صادقی و امین یاوری به ترتیب به عنوان طراح چهرهپردازی، طراح صحنه و نور، طراح لباس، آهنگساز و طراح صدا و طراح پوستر و بروشور، نسیم ادبی، امیرعلی دانایی، فریبا متخصص، لیلا بلوکات، فرید سجادی حسینی، وحید نفر و وحیدآقاپور به عنوان بازیگر، ساناز قراملکی به عنوان مدیر تولید و برنامهریز، هلن بهرامی و عارف عباسی دستیاران کارگردان، مهرنوش بیگ زاده منشی صحنه، شقایق شعبانی روابط عمومی و امیر خالقی ساخت تیزر، ایوب آقاخانی را کمک و همراهی میکنند. نمایش شیروانی داغ با اقتباس و دراماتورژی ایوب آقاخانی و رضا بهاروند از نمایشنامههای معروف تنسی ویلیامز است آذر ماه در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به عنوان جدیدترین کارگروه تئاتر پوشه و محصول موسسه پوشه هنر پارس روی صحنه رفته است. با ایوب آقاخانی درباره اجرای نمایش شیروانی داغ گفتوگویی انجام دادهایم.
آیا «شیروانی داغ» نمایشی در ستایش عشق است؟
نمایشی در مذمت دروغ و ستایش عشق است. آن اتفاقی که در داستان نمایش رخ میدهد به طور مشخص به چالش دروغ گویی و تأکید روی مهر ورزی و مکث روی آدمهایی است که دنیای پیرامونشان را خودشان می سازند.
گاهی موارد این ساختن توأم با چالشهایی است؟
همه تلاش میکنیم به ایده آلمان نزدیک بشویم و من در نمایشم نخواستم قضاوت عجیبوغریبی داشته باشم. طرح سؤال انجام دادهام که چرا در زندگی امروز امورات و کارها بدون دروغگویی پیش نمیرود.
این پدیده تمایل به دروغگویی جهان شمول است و یا فقط در جامعه خودمان باز تعریف دارد؟
بدیهی است که جهان شمول باشد. اما در جامعه ایرانی در سالهای اخیر روند روبه رشدی پیدا کرده است و اگر رتبه بندی شود ایران مقام بالایی در این موضوع میان سایر کشورها دارد.
در کتیبههای برجای مانده از کوروش کبیر صراحتاً او خواسته که خدا ملت ایران را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد؟
بله، ریشه تاریخی دارد که باید در موقع مناسب کالبد شکافیش کرد.
آیا مگی یک قربانی در درام اثر محسوب میشود؟
مگی و سایر شخصیتهای نمایش بدون آگاهی داشتن قربانی این موج وسیع زندگی با دروغ و برخورد سیست مایک با مجاورت با دروغ هستند. منتهی آنهایی که در این فرآیند روند صادقانه تری را در پیش گرفتهاند انگار بیشتر آسیب میبینند و یا بعد از یک آسیب بزرگتر امکان وارستگی و گشایش در زندگیشان را تضمین میکنند. این نوع نگاه در دو شخصیت مگی و بریک پر رنگ دیده میشود و نوع برخوردم در دراماتوژی متن جوری است که آنها را از دروغگویی مبری نکردهام. در واقع من بیش از آن که از در میان جمع قرار گرفتن و یا نگرفتن حرف بزنم، روی این مقوله فوکوس کردهام که هرکدامشان در یک سیستم تعریف شده معلول و ناکارآمد خودشان به صورت فردی با این مقوله برخورد میکنند تا بتوانند طلوع صبح فردا را ببینند.
آیا در این روند و فرآیند مقوله دروغگویی سیستم مقصر است و یا آدمها هم نقش و سهم دارند؟
سیستم مقصر است زیرا آدمهایی کمتر صاحب تفکر را معتاد و بیمار به دروغگویی کرده است. اما به طور حتم آدمهایی مثل بریک که مقاومت میکنند، حتی با تاوان دادن، جراحت و با عصا و کمک خودشان را به فرجام بهتری میرسانند. اما آدمهایی که به طور معمول هیچ مقاومتی نمیکنند سریع در سیستم حل میشوند. بنابراین آدمها هم در صورت عدم مقاومت مقصر هستند.
در بحث قبلی به برخورد صادقانه با دروغگویی اشاره کردید. این فرآیند چگونه امکان پذیر است؟
صادقانه برخورد کردن یعنی اینکه خود شخص هم بداند که با دروغ زندگی میکند. برخی از آدمها یادشان میرود که به این سندروم دچار شدهاند.
یا به عمد آن را فراموش میکنند؟
این آدمها آنقدر در دروغ غرق میشوند که از یاد میبرند وارد چه چالشی شدهاند و دروغ گویی را باور میکنند. در این روند صداقت رنگ میبازد و نشان میدهد شخص بدش نمیآید در این سیستم و چرخش معیوب حضور داشته باشد.
معمولاً در درامهای انسانی رابطههای عاطفی درام ماجرا را رقم میزنند در نمایش «شیروانی داغ» هم رابطه عاطفی میان بریک و مگی خیلی پر نوسان است؟
طبیعی است که عشق در هر فرهنگ و بومی دارای تعریف و جذاب است. نوسانات حسی و عاطفی آدمهای در کنار هم است که بسیاری از مناسبات زندگیشان را تعیین و تبیین میکند و در همه جای دنیا تابع چنین تعاریفی است.
در بیشتر نمایشها، فیلمها و داستانهای کلاسیک امریکایی معمولاً میخوارگی، ضعف جسمانی و برخی دیگر از خصلتهای بشری تأکیدی بر آسیب پذیری آدمهایی از جنس بریک دارد؟
این نوعی عکسالعمل و واکنشهای روانشناسی به تمام مقولاتی است که در سطور بالا به آنها پرداختهایم. یکی مثل بریک از دست این سیستم معلول و ناکارا به دامن الکل پناه میبرد و دیگری به اعتیاد و خودکشی و سایر قضایا. در صورتی که این رویکرد درمان نیست و یک مسکن زودگذر و آسیب زا است.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی