در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «هار»کارگردانی به حسین پوریانی فر:

در انتظار بهتر شدن موقعیت ها

ایران تئاتر_علی رحیمی: در انتظار بهتر شدن موقعیت ها، همواره به ساختارها و آگاهی های کاذبی که برایش تولید می کنند اعتماد دارد، غافل از آنکه سرانجام برنامه ای که برای او نوشته اند چیزی جز لاقیدی، بی تفاوتی و غرق شدن در روزمرگی نیست.

«نگاه انتقادی به شیوه زندگی توده» شاید خلاصه ترین و در عین حال پرمفهوم ترین عبارتی باشد که برای معرفی آثار حسین پوریانی فر –حداقل با نیم نگاهی به سه اثر به اجرای عموم درآمده او یعنی شینیون، بی مرگی و هار- می توان به کار برد. سمت و سوی نگاه او نقد جامعه مدرن است، جامعه ای که توده در آن بسان یک عروسک خیمه شب بازی زیر بمباران تبلیغات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی مذهبی جریان های بالادستی در طمع رسیدن به رفاه، از این سو به آن سو کشیده می شوند و نهایتی جز مسخ زیر لگام پرتوان سرمایه داری نمی توان برایشان متصور شد. از قرائن پیداست«هار» نیز برپایه همین تفکر ریشه گرفته است.

داستان در قالب یک کت واک، نحوه فعالیت مانکن های روی سکوی دفیله را به نمایش می گذارد و در نگاه اول رونوشتی از مستند کت واک روبرت لی کاک(1996) به نظر می رسد. هرچند این تفکر نامانوس با لایه زیرین نمایش، آنقدر پایدار نمی ماند و خیلی سریع بارقه های ذهنی این کارگردان جوان از بطن نمایش بیرون می جهند و در مسیر نگاه مخاطب مبهوت در ورود و خروج سریع و اغواگرانه مانکن ها، جاخوش می کند. مخاطبی که در نمایش پوریانی فر فقط در جایگاه یک تماشاگر حضور نداشتند و آنها نیز به بازی گرفته شده بودند.

مخاطبان در این نمایش بسان یک توده، در نقش تماشاگران کت واک حضور دارند. همان کسانی که قرار است محو در بمباران خوراک هایی شوند که سرمایه داری در زیر لوای شعار پوشالی «ما شما را به سمت آزادی بیشتر و زندگی بهتر هدایت می کنیم» پنهان کرده است. با این اختلاف که سیر حرکت به سمت بی تفاوتی و انحطاط توده که خیلی نرم و آرام در یک بازه زمانی چندساله طی می شود، توسط این مانکن ها در یک فرآیند یک ساعته به نمایش در می آید تا تلنگری شود به مخاطبان تئاتر –به عنوان دم دست ترین گروه عقلانی جامعه – در خصوص عقوبتی که طبقه حاکم با بهره گیری از بمباران تبلیغاتی برایمان مهیا کرده اند.

پوریانی فر نمایش را با یک شوی لباس شروع و به مرور بر تجملات مدرنیستی شو با ورود وسایل آرایش و لوازم خانگی اضافه کرد و حتی تبلیغات انسان دوستانه کاذب را نیز بر آن افزود تا به مخاطب نشان دهد همه دست پرورده های نظام سرمایه داری که در زیر لوای رفاه اجتماعی؛ ایسم های آزادیخواهانه؛ کمپین های فرهنگی، اجتماعی، بشردوستانه، زیست محیطی و ...؛ ابداعات و اختراعات نوع دوستانه و ... پنهان هستند در حقیقت برنامه هایی از پیش تعیین شده برای سرکوب عقلانیت در جامعه اند. در حقیقت در این شوی توده شمول، آزادی در حق انتخاب به مردم داده می شود اما به شیوه های درک چگونگی انتخاب و توانایی ارزیابی چیزهایی که باید انتخاب شوند، از او گرفته می شود. موضوعی که آدرنو و هورکهایمر طلایه داران ایدئولوژی حاکم بر صنایع فرهنگی بر آن صحه نهاده اند و برای درک بهتر جامعه شناسی حاکم بر «هار» می توان به نظر آنها ارجاع داد:

«...فرهنگ توده‌ای از بالا تحمیل می‌شود و به وسیله بروکراسی‌ای ساخته می‌شود که در خدمت سرمایه‌داران است و مخاطبان آن مصرف‌کنندگان منفعلی هستند که مشارکت‌شان محدود به انتخاب میان خریدن و نخریدن است...».

و از همین جاست که انتخاب کت واک به عنوان فضای حاکم بر نمایش قابل تقدیر و ارزشمند می شود. ملموس ترین فضایی که توده غرق تنوع، به جای فکر کردن و ارزیابی دلایل یک انتخاب، همچون فردی هیپنوتیزم شده، با عبور هر مانکن سر را از سمتی به سمت دیگر حرکت می دهد و در یک ماراتن غیرعقلانی با سایرین قرار می گیرد. ماراتنی که در گذر زمان انسان را از یک موجود چند ساحتی، عقلانی، کنجکار، حساس و هار –در مفهوم بی اخلاق- به موجودی بی تفاوت، تک ساحتی و حتی بی هویت و از خودبیگانه تبدیل می کند.

هربرت مارکوزه در شاهکار «انسان تک ساحتی» در این خصوص می گوید: «انتخاب آزاد از میان انواع مختلف و فراوان کالا و خدمات به هیچ وجه نمایانگر آزادی نیست، بلکه دراصل حمایت از خودبیگانگی است. از خودبیگانگی کلی مفهومی است برای اشاره به جدایی فکری و فیزیکی مردم از یکدیگر و جدایی واقعی از فعالیت و جامعه. درجهان اجتماعی مادامی که فرهنگ توده ای نوین در بردارنده تبلیغ بازرگانی تلاش می کند کمبودهای زندگی اجتماعی واقعی یا زندگی خصوصی افراد را پنهان کند، کاری جز تنزل مردم از انسانیت و ازخود بیگانگی انجام نداده است». مضامینی که به راحتی می توان در صحنه های نهایی نمایش پوریان فر دید و بر لحظه لحظه آن تامل کرد.

پوریان فر برای درک بهتر موضوع از یکسو زبان بدن را به جای زبان دهان و دیالوگ مورد استفاده قرار داد. سکوت علامت رضایت است حتی اگر این رضایت از ترس باشد. سکوت بی تفاوتی می آورد و حتی این قابلیت را دارد که فرد را به اطاعت پذیری وادار کند. از همین روست که هرچه به سمت انتهای نمایش می رویم، بی تفاوتی و غرق در روزمرگی لحظه به لحظه افزایش می یابد. در صحنه هایی مانکن ها حتی حساسیت به افتادن کالایی که حمل می کنند را از دست می دهند، در برخی ارتباطات خشم دیده می شود به ویژه در صحنه ای که مانکن ها از روی یک جنازه یک مانکن مرده رد می شوند، تبلیغات متضاد با هم، گسترده می شوند، ناآرامی و خستگی صحنه به صحنه دامنه خود را وسیع تر می کند و ...

از دیگر سو او با خلق صحنه های تکراری، کسل کننده و طولانی، فضا را برای مخاطب نیز خسته کننده و ملالت آور کرد تا نشان دهد او هم در انتظار است. در انتظار بهتر شدن موقعیت ها!!! تا نشان دهد توده همواره به ساختارها و آگاهی های کاذبی که برایش تولید می کنند اعتماد دارد، غافل از آنکه برنامه ای که برای او نوشته اند، او را به سمتی می برد که مطیع، بی تفاوت، درگیر در امور روزمره و ماشینی باشد و نهایتش جز دور باطل هیچ چیز نیست.

«هار» روایت انسان های بی اخلاق، ناامید، بی تفاوت و لاقیدی است که گرچه زندگی به ظاهر پر زرق و برق عصر مدرنیته آزادی او را تضمین کرده است اما چون این آزادی ها در بستر ایدئولوژیکی خودشان قرار ندارند در جدال با فطرت آزاد، از خودبیگانه شده اند.

پوریانی در چند صحنه آخر و با ورود دو مانکنی که درخت به همراه داشتند و به نوعی تداعی گر نمایش «در انتظار گودو» بکت بودند، تلنگری به انتظار واهی توده برای ورود نیروهای رهایی بخش زد و نهایت این داستان محو در دور باطل مانکن ها بر روی سکو شد.

از انچه گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که پوریانی فر پس از دو نمایش قبلی خود، که به نظر می رسد در یک زنجیره پیشرونده هدایت شده اند، پس از اعلام وضعیت زندگی بشری، اینبار دست کمک بر روی مخاطبان تئاتر به عنوان قشری در دسترس که شاید بتواند در جایگاه نیروهای رهایی بخش به توده کمک کند، دراز نموده است. اینکه آیا این مخاطب می تواند حامی گردد، می تواند ارزشهای راستین جامعه را توسعه دهد، اسیر جبر حاکم بر تکنولوژی مدرن نشود و ... یا خیر، پیشنهادی است که شاید در نمایش های بعدی این کارگردان جوان و خوش آتیه بتوان پیگیر شد.

 

 




نظرات کاربران