در حال بارگذاری ...
گفت وگو با هادی حوری کارگردان کنسرت قورباغه ها:

خیلی دوست دارم تمام تهران را با این نمایش سیر کنم

ایران تئاتر: «کنسرت قورباغه ها» اثر جدید هادی حوری چندماهی است که سالن های تهران را در می نوردد و به نظر این نویسنده و کارگردان نام آشنای تئاتر کشور قصد دارد با آن یک تور نمایشی در تهران راه بیاندازد.

آخرین تولید گروه نمایش  آدمک، داستان درنایی ست که از  مهاجرت جا مانده و قورباغه ها قصد دارند با سرگرم کردن او به تفریح و ترانه خواندن و ترساندنش از خطرات سفر مانع رفتن ش از  برکه ای  شوند که به خاطر  زباله ها و گل ولای در  حال تبدیل شدن به باتلاق  است.

نمایشی که هادی حور پس از حضور در عرصه تئاتر کودک و اجرای نمایش هایی همچون بهارخانم، خرس گرسنه و بهار، ایلکوچ ستاره و یه خونه قد غربیل با برنامه ریزی بهتر به روی صحنه برد و این روزها سومین دوره تور اجرای آن را در فرهنگسرای ابن سینا –پس از اجرا در کانون روح الله و تماشاخانه ازغنون- دنبال می کند. آن گونه که او مطرح می کند به نظر قصد دارد با این اجرا، تور نمایشی در تهران راه بیاندازد.

 

در کنرست قورباغه ها چه موضوعی را دنبال می کنید؟

ایده ذهنی کنسرت قورباغه ها از سه سال پیش کلید خورد و پس از پژوهشی و بررسی های اولیه، متن آن ابتدای امسال به پایان رسید. یکی از دلایل طولانی شدن زمان نگارش متن حساسیتی بود که من نسبت به کار کودک دارم. اعتقاد دارم کار کودک بسیار سخت و حساس است، باید بر روی کلمات، دیالوگ ها، موضوعات و ... فکر شود تا بتواند با این گروه از مخاطبان ارتباط برقرار نماید.  

پس از نگارش متن، تمرینات را با گروه آدمک که از هنرجویان من هستند به صورت کارگاهی آغاز کردیم و نمایش از ابتدای امسال در کانون روح الله بر صحنه رفت.

موضوعی که این نمایش دنبال می کند  در خصوص بلندپروازی و مشکلاتی که افراد بلندپرواز در مواجه جامعه با آنها دارند است و هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان حائز اهمیت است به نحوی که می شد برای بزرگسالان نیز چنین ایده ای را به اجرا در آورد اما نظر به اینکه تاثیر آن بر کودکان بیشتر بود تصمیم گرفتم تمرکزم را روی آنها بگذارم تا نتیجه نهادینه‌تر و بنیادی تر داشته باشد. هرچند همانطور که در پوستر نمایش هم عنوان شد به بزرگسالان نیز پیشنهاد کردیم دست کودک درونشان را بگیرند و کنار ما باشند.

 

تضاد زیبا و ملموسی میان افراد بلند پرواز و سایرین در کار ایجاد کردید، کمی در این خصوص توضیح دهید.

ما سعی کردیم نشان دهیم وقتی یک نفر می خواهد کار بزرگی انجام دهد و به اصطلاح پرواز کند چقدر با مانع از سوی افراد جامعه روبرو می شود. ماهیت اکثر افراد جامعه است که همواره بستری ایجاد می کنند تا کسی در آن به فکر پرواز نباشد به همین دلیل جامعه، به سمت کثیفی و آلودگی می رود و محیط به مرور تبدیل به باتلاق می شود. این ذات جامعه ای است که تحرک در آن وجود ندارد. این موضوع به صورت نمادین در اثر وجود دارد که اگر ما پرواز نکنیم یا از پرواز بترسم قطعا دچار رکود می شویم و جامعه به سمت تیرگی می رود.

از سوی دیگر ما در نمایش نشان دادیم که اگر قصد دارید از توان دیگر افراد بلند پرواز و موفق بهره بگیرید باید جاذبه ای برای آنها ایجاد کنید و آنها باید به این نتیجه برسند که شما هم قصد پرواز دارید.

 

در کنار این موضوع باید دغدغه مندی شما را در خصوص وضعیت آب و تبدیل رودخانه ها به باتلاق که یکی از موضوعات زیست محیطی امروز جامعه است به عنوان یک کارکرد پنهان این تئاتر در نظر بگیریم. این دو موضوع در تضاد با هم هستند یا تکمیل کننده یکدیگر؟

بی شک این دو موضوع ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. ما در سرزمینی هستیم که در معرض کمبود آب قرار داریم و این مسئله ربطی به الان ندارد بلکه ما قرن هاست با این وضعیت بحرانی روبروییم. حفظ گنجینه های آبی اعم رودخانه، رود، دریا، کاریز و ... نیاز به بلندپروازی دارد همانگونه که گذشتگان ما با این تفکر آب را برای آیندگان حفظ کردند. آنهایی‌که سالها زیر زمین کاریز می کردند قطعا می دانستند که شاید آب آن به عمرشان کفاف ندهد اما با بلندپروازی برای آیندگان تلاش کردند. من در این نمایش نشان دادم که بین افراد بلند پرواز و کسانی که به نعمت الهی و بشر احترام می گذارند ارتباط وجود دارد. آنها فقط برای امروز فکر نمی کنند و منافع کوتاه مدت را نمی خواهند.

به عقیده من توجه به محیط زیست باید از کودکی آموزش داده شود. بچه ها باید این مقوله ها را ببینند و تئاتر در این خصوص نقش بسزایی دارد. خوشبختانه در واکنش هایی که از کودکان بعد از اجرای نمایش می گیریم ارتباط بسیار خوب متن با آنها ملموس است.

 

در نمایش های کودک استفاده از ماسک یا عروسک برای جلب توجه بیشتر توصیه می شود، چرا شما از این شیوه ها بهره نگرفتید؟

من در کارهایم به تخیل کودکان اهمیت می دهم و معتقدم باید چیزی را به نمایش گذارم که تخیل کودک را به تکاپو وا دارد. این شیوه بازی، در کار کودک پذیرفته شده است. ضمن آنکه در طراحی لباس به مسئله کمینه گرایی و نشانه گذاری توجه داشتیم و نسبت به هر کاراکتری روی فرم، نقش، نشانه ها، رنگ و ... کار کردیم. از سوی دیگر بازیگران سخت تمرین کردند تا آنچه مدنظرم بود اجرا شود.

 

استفاده از موسیقی پلی بک آیا بر کار شما لطمه نمی زند؟

بله، بی شک همه ترجیح می دهند که موسیقی زنده در اجرا باشد و بازیگران نیز به اشعار مسلط بودند اما عواملی مانع از این شد. کار به شدت پر تحرک است، هنرجویان به دلیل ضیق وقت امکان حضور در کلاسهای موسیقی به ویژه سولفژ را نداشتند و از طرفی خیلی از سکوهای نمایش حرفه ای نیستند و صدا کاملا به گوش مخاطب نمی رسد به همین دلایل احتمال داشت بازی بازیگران از ریتم بیفتد یا حنجره شان آسیب ببیند لذا در مشورت با اطرافیان تصمیم گرفتم فعلا موسیقی پلی بک اجرا شود تا به یک ایده آل برسیم.

 

یکی از موضوعات مورد تاکید در تئاتر کودک بهره گیری از نظر روانشناسان است، در این خصوص شما چه اقداماتی صورت دادید؟

بی شک همه کارهای تئاتر چه در حوزه بزرگسال و چه کودک نیاز به پژوهش دارد. یک بخش پژوهش به انسان شناسی برمی گردد و در این بخش قطعا روانشناسی مدنظر است. آشنایی با جهان کودک، الفاظ کودک، رنگ شناسی کودک و ... نیازمند حوزه هایی مثل روانشناسی است اما اینکه الزاما یک روانشناس در کنار کار باشد به نظر منطقی نمی آید؛ چون تئاتر یک هنر به شدت گسترده است که از تمامی متون، هنرها و علوم در آن استفاده می شود تا به درام برسد لذا یک تخصص خاص به تنهایی نمی تواند مشکل گشای ما باشد. هرچند اعتقاد دارم باید اطلاعاتی در این حوزه داشته باشیم و ما نیز قبل از اجرا از روانشناسان دعوت می کنیم تا در صورت داشتن نقطه نظرات، ما را یاری کنند.

اما موضوعی بی شک مهم تر از روانشناسی در تئاتر، ادبیات کودک است که به شدت ضعیف است. به نظر من ادبیات این کشور رو به اضمحلال است. متاسفانه در برخی نمایشنامه هایی که به من می دهند فرای مسائل تکنیکی، با غلط املایی، انشای غلط، ترجمه اشتباه و ... مواجه می شوم. برخی دانشجویان و فارغ التحصیلان غلط صحبت می کنند، غلط می نویسند و اینها به دلیل بهره گیری نامناسب از فضای مجازی است. امیدوارم در ادبیات این کشور یک اتفاقی بیفتد و تحولی ایجاد شود.

 

شما نمایش کنسرت قورباغه ها را در چند سالن اجرا کرده اید و به نوعی یک تور با این نمایش در تهران به راه افتاده است، چه شد که تصمیم به اجرای این ایده گرفتید؟

بله ما یک دوره اجرا در کانون روح اله داشتیم، سپس به تماشاخانه ارغنون رفتیم و در ادامه به فرهنگسرای ابن سینا آمدیم. بعد از آن هم با فرهنگسراهای اشراق، شفق و یکی دوتا فرهنگسرای دیگر صحبت کردیم تا اجرای نمایش کنیم. خیلی دوست دارم تمام تهران را با این نمایش سیر کنم. خوشبختانه در تمامی مناطق تهران سالن نمایش وجود دارد و از منظر زیرساختی اگرچه با کمبودهایی روبروییم اما امکانات اولیه وجود دارد و می شود نمایش اجرا کرد.

از سوی دیگر با توجه به گستردگی تهران امکان حضور یک مخاطب از یک نقطه شهر به نقطه دیگر با صرف زمان و هزینه روبروست لذا خوشایندتر دیدیم کسی که برای دیدن کارم می آید مسافتی بیش از 20-30 دقیقه از محل زندگی تا اجرا طی نکند و من خودم را به او برسانم.

 

برخی گلایه مند کمبود امکانات در برخی تماشاخانه هستند و معتقدند در همه سالن ها نمی شود کار برای اجرا برد، شما چگونه بر این مشکل فائق می شوید؟

این موضوع کاملا طبیعی است چون ما در ابتدای راه تئاتر خصوصی هستیم و خیلی وقت ها سالن ها امکانات و لوازم مورد نیاز یک گروه را ندارند. خوب برخی دوستان کارهایشان ارزشمند است و دوست دارند در بهترین سالن ها کارکنند من به اعتقاد آنها احترام می گذارم اما از سوی دیگر معتقدم مردم آنقدر برای من هنرمند ارزشمند هستند که کمبود وسایل را به نوعی با تغییرات جبران کنم و کار به روی صحنه ببرم.

مثلا من در یک سالن به خاطر کمبود پرژکتور، خودم دو پروژکتور به سالن اضافه کردم و در پایان کار برداشتم یا وسیله بخار، نور و ... را در طول سالها فعالیت خریداری کرده ام و در مواقع لزوم استفاده می کنم. در حال حاضر سالن های خصوص توانایی مالی زیادی ندارند و باید نگذاریم چراغ آنها خاموش شود.

تئاتر به هر شکلش ظرفیت تبدیل شدن دارد و با چند تغییر می توان در سالن های مختلف آن را اجرا کرد. مگر از ابتدا تئاتر نور، صدا، پروژکتور و ... داشت. کارگردان می تواند به راحتی با چند تغییر در میزانسن و ایده پردازی در سالن های مختلف کار را به روی صحنه ببرد. من اگر لازم باشد کار را در چادر هم اجرا می کنم و حتما کاری می کنم نمایش زیبا به نظر آید.

 

گفت و گو از: علی رحیمی




نظرات کاربران