گفتوگو با محمدرضا آزاد فرد کارگردان نمایش «قحطالرجال»
سعی کردم از تمام آیینهای نمایش ایرانی استفاده کنم
ایران تئاتر: محمدرضا آزاد فرد نویسنده و کارگردان نمایش قحطالرجال که مبتنی برنمایش های ایرانی بهویژه دلقکبازیهای یکنفره و سیاهبازی است سال جاری در نمایش سیاهبازی کوچه پارس به نویسنده و کارگردانی داوود معینی کیا به روی صحنه آمده بود.
محمدرضا آزاد فرد نقال و پژوهشگر تئاتر بابیان این نکته که من سعی کردم در نمایش قحطالرجال گونههای متفاوت نمایش ایرانی را در کنار هم امتحان کنم از مغ کشی، کوسه برنشین، عروس خله و کرسی بازی نام میبرد و درباره این آیینها نمایشی توضیح میدهد.
محمدرضا آزاد فرد تنها بازیگر نمایشهای ایرانی نیست و همزمان با کارگردانی نمایش قحطالرجال بهعنوان بازیگر در تماشاخانه سرو با نمایش «خاک شیرین» به کارگردانی علی برجی تا 7 دیماه به روی صحنه بوده است.
ایران تئاتر به بهانه اجرای نمایش قحطالرجال با محمدرضا آزاد فرد نویسنده و کارگردان این نمایش گفتگوی صمیمانهای را انجام داد.
نمایش قحطالرجال در بستر تاریخی قاجار شکل میگیرد. چرا تاریخ قاجاریه در تئاتر ایران تا این اندازه پراهمیت است و کارگردان بلندآوازهای مانند علی رفیعی و جوانان هنرمندی مانند شما به این دوره تاریخی توجه میکنند؟
من به لحاظ علاقهمندی خودم سعی کردم بستر بیانی وز بانی نمایشم را به سمت قاجار ببرم این نمایش سند تاریخی ندارد و هیچ اشاره تاریخی هم بهجز کلمه مشروطه نه انقلاب مشروطه بهعنوان شروطی که دریک حکومت میتواند باشد ما به ازای تاریخی ندارد اما من از کودکی به ادبیات قاجاریه علاقهمند بودم به دلیل اینکه کلمات عربی، انگلیسی و فرانسوی با کلمات فارسی ترکیب میشود و این درهمآمیختگی که خود بهنوعی میتواند یکزبان جدید باشد برایم جالب بود. برایم بسیار مهم بود که در این نمایش به نثر علی حاتمی نزدیک بشوم. نکته دیگری که باید درباره تاریخ قاجار بگویم در این دوران فضای هنری گشوده میشود و به هنرمندان توجه میشود هنرمندان خود را به دوران قاجار مدیون میدانند. به دلیلی که شما در نقالی، تعزیه، ادبیات، خوشنویسی، قالیبافی، نگارگری میبینید که یک دوران اوج در صفویه و دوران قاجار وجود دارد و بعد دوران اختناق پهلوی و بعد دوران شکوفایی. در دوران قاجار دوران طلایی هنر ایران است و این برای هنرمندان واجد اهمیت است. نقالی در دوران قاجار مکتوب میشود. در دوران قاجار تکیه دولت به وجود میآید همینطور در تخته حوضی و داستانهای اسماعیل بزاز و ترجمه آثار مو لیر از فرانسه به زبان فارسی در این دوران است. جرقه این تحولات هنری هم به دست ناصرالدینشاه و پس از او مظفرالدین شاه است. از سوی دیگر در دوران قاجار داستان بسیار زیاد است شما به شخصیت ناصرالدینشاه توجه کنید که سرشار از داستان است؛ و دیگر اینکه ما بسیاری از حرفهایمان را میتوانیم در دوران قاجار بزنیم چون میتوانیم با آن دوران شوخی بکنیم چون نزدیک 100 یا 200 سال از آن گذشته و ما یک کاریکاتوری از آن دوران پیش رویمان داریم. ما هنرمندان به خودمان جسارت میدهیم با ناصرالدینشاه و فرزندش مظفرالدین شاه قاجار شوخی کنیم هم دوستشان داشته باشیم این اتفاق تنها به این دوره محدود میشود و نه در دوران پهلوی به دلیل آنکه ما فاصله تاریخی چندانی با آن نداریم مادر دوران پهلوی سردرگم هستیم این دوران ویژگیهای متفاوت دارد البته درباره رضاخان کمکم دارد این سایه محو میشود چون باوجود فاصله تاریخی داریم یک قضاوت تاریخی انجام میدهیم برای من کاریکاتور بسیار خوشایند است و درزمان آسایشم بهسوی کاریکاتور میروم اگر من میخواستم در دوران تاریخی به دنیا بیایم مطمئن باشید دوران قاجار را انتخاب میکردم.
در نمایش قحطالرجال گونههای بیشماری از نمایشهای ایرانی را مشاهده میکنیم برخی از گونهها مانند نمایشهای دلقکی یکنفره، سیاهبازی مشهود است و برخی دیگر از گونهها مانند کوسه برنشین یا نمایش میر نوروزی را در این نمایش مشاهده میکنیم مطرب مردک خان به گمانم همان کوسه است در نمایش کوسه برنشین یا همان میر نوروزی است. میخواستیم درباره گونههای نمایشی که در قحطالرجال وجود دارد که ممکن است درباره آن پژوهش کرده باشید صحبت کنید؟
من سعی کردم از تمام آیینهای نمایشی ایرانی در این نمایش استفاده کنم از مغ کشی، کوسه برنشین، از عروس خله که یک آیینی در مازندران است.
میشود درباره عروس خله صحبت کنید؟
داستان درباره کشاورزی است. یک عروسی را که نماد عروس زمستان است پیرزن دریدهای که حامل سرماست با کلشهایی که مال برنج است را بهصورت عروس میآرایند؛ و با برف این زن رامی زنند؛ و او را اوایل بهار بیرون میکنند تا بتوانند یک سال محصولات کشاورزی داشته باشند و پیرزن هنگام رفتنش یکی از آن کلشهای برنج را بهسوی مردم پرتاب میکند که آن کلش بذری است که او امسال از خود جامی گذارد و مردم آن کلش را در کنار بذرهای خود میگذارند تا برکت و باروری به وجود بیاید و حضور این کلش مانع از نابودی بذر میشود؛ زیرا باور این روستاییان این است که این محصول دیگر در برابر سرما مقاومت میکند.
آیا این آیین در حال حاضر برگزارمی شود؟
بسیار کم در دهات بکری که در مازندران وجود دارد این آیین برگزارمی شود. ولی شکل برگزاری این آیین متفاوت است و بسیار خلاصهتر شده است در حال حاضر یک مردی این آیین را برگزار میکند؛ که علف را بر خود میآویزد بر روی یک موتور؛ الاغ یا دوچرخه مینشیند و مردم او را با برف میزنند واومی رود این مراسم را عروس گله هم مینامند. ولی بسیاری از مردم نمیدانند این مرد از کجا میآید. به روایتی چون آنجا سرزمین آبادی و آبادانی است یک روایت میگویند این مرد همان ننه سرما است که در آن منطقه ننه سرما جذاب نیست و این مردم روحیه مهربانی ر ا با ننه سرما ندارند و آنها با شقاوت با ننه سرما مواجه میشوند.
آیا آن مرد زن پوش میشود؟
نه صرفاً همان علفها است که بر خود آویزان میکند بهمثابه گیسوان بلند و سپید اوست او الآن یک کلش (دسته برنج) برعکس روی سرش میگذارد در نمایش من از این آیینها استفادهشده تا آیینهایی مثل کرسی بازی و یا چال بازی که من در جشنواره آیین سنتی مقالهای درباره آن نوشتم و آن را بهصورت نمایش اجرا کردم و آن آیین احیا شد زیرا از بین رفته بود. این آیین به 120 سال پیش در طالقان بازمیگردد.
درباره کرسی بازی همصحبت کنید؟
کرسی بازی یا چال بازی از بازیهای تابستانه است در تابستان از کرسی استفاده نمیشود از کرسی بهعنوان خیمهشببازی استفاده میشد گرمای کرسیها طالقان با سوزاندن فضولات حیوانی تهیه میشود. بالای این کرسی یک منفذی وجود دارد که دود و بخار این فضولات خارج شود و در کرسی نماند که هم بدبو است وهم باعث خفگی میشود. هنگام تابستان این کرسیها را در مطبخ (آشپزخانه) یا ایوان قرارمی دادند یک ملای کرسی وجود داشت که پدربزرگ خانواده بود یا کسی بود که این شغل را بر عهده داشت؛ و عروسکهای دستکشی که اغلب با محصولات کشاورزی ساخته میشد مانند سیب، گردو، گندم روستاییان برخی از عروسکها مانند دیوها و دیو چه ها را از سرگین حیوانات میساختند که همشکل بدی داشته باشد وهم بوی تعفنی داشته باشد که بچهها از آن بدشان بیاید و مهمترین آموزههای دینی و کشاورزی را با این کرسی بازی به بچهها آموزش میدادند. عروسکها عروسکهای دستکشی بود و عروسک از زیر کرسی هدایت میشود. عروسکگردان در چال کرسی قرارمی گرفت دستش از منفذ کرسی بیرون بود و مولای کرسی هم در کنار کرسی نشسته بود. در این نمایش شبچره بسیار مهم است تماشاگران زیر کرسی میروند وهم زمان لبو، توت، کشمکش و حتی غذاهایی که بچهها بهعنوان دمنوشهای گیاهی دوست نداشتند و جنبه درمانی داشت میخوردندو عروسک بچهها را به خوردن این داروها ترغیب میکردند. من سعی کردم از این نمایشهای سنتی در نمایش قحطالرجال استفاده کنم. کلیت صحنه نمایش قحطالرجال یک طویله است کلیت صحنه تختی است که نماد آغل است و آن سطلهای وارونهای که شما در فضا میبیند و آن شن کش و آن سطلهای وارونهای که درصحنه وجود دارد یک طویله است در روستاهای طالقان طویله به همین شکل است.
من تنها تخت را در نمایش دیدم طویله را متوجه نشدم آیا آن رامی خواستید بسازید؟
بسیار مینی مال
یکی از محدودیتهای این نمایش که شخصیت محوری آن تلخک یا سیاه است بازیگر مناسب نسبت به این نقش بسیار کم است اما خوشبختانه در این نمایش داوود معینی کیا حضور دارد میخواستم دراینباره صحبت کنید؟
نمایشهای ایرانی که کاری تخصصی و تکنیکال است از حاجی پوش، شلی زن پوش، سیاه و تیپهای نمایش ایرانی است بازیگر باید استخوان خردکرده باشد و آن را بشناسد البته نمایش قحطالرجال جای بداههپردازی زیادی ندارد اما در نمایش تخته حوضی شما با بداهه مواجه میشوید من بهعنوان کسی که سالها در این نمایش سیاهبازی بودم میدانم سیاه باز حرفهای متن ندارد کمتر از 5 دقیقه باهم هماهنگ میشوند و بهترین نمایش را اجرامی کنند چرا؟ چون همهچیز از قبل حکواصلاح شده است که به آن تیکه کاریهای مطربی میگویند که این تیکه کاریها سالها تجربهشده است نوع و بزنگاههای آن تعداد دیالوگها همه از پیش روشن است متأسفانه یکی از مشکلات جشنواره آیینی سنتی هم همین مسئله است مادر طی سالیان نتوانستیم بازیگری که برای این کار مناسب باشد را آموزش دهیم مابعد از مجید فروغی، سعدی افشار بازیگری مانند آنها را نداریم این مشکل حتی در نقالی هم وجود دارد ما پس از مرشد ترابی نتوانستیم جایگزینی برای او بیابیم و متأسفانه این خلأ روزبهروز بیشتر حس میشود نه اینکه نداشته باشیم داریم ولی متأسفانه این نگاه موزهای بوده است به نسل جوانی منتقل نشده است مابعد از سعدی افشار در حال حاضر مجید افشار، جواد انصافی و داوود داداشی راداریم به نسل جدید تنها من میتوانم بگویم دو یا سه نفر هستند که این دانش به آنها منتقلشده است و داوود معینی کیا اولین نفراست.
من احساس میکنم مثلث داوود معینی کیا و خانوم ها مهسا ایرانیان و الهه پور جمشید نقطه عطف نمایش شما محسوب میشود این سه بازیگر تفاوتهایی دارند به لحاظ جنس بازیگری با دیگر بازیگران نمایش اگر صحبتی در نقد گفتههای من دارید بفرمایید؟
به دلیل تفاوتی که به لحاظ جنس کاراکتر در یخابه وجود دارد و الهه پور جمشید این نقش را بازی میکند و حق با شماست او بازیگر خوبی است یغوری مردانه را دریک هیبت زنانه بخواهد ارائه کند. الهه پور جمشید مانند سوگلیهای درباراست تهی از مغز و تفکر، چاق و با خصوصیات مردانه و این تضادهای آ نیما وآنیموس آدمی در کنار هم می آیند پورجمشید نقش زنی رابازی می کند که مردانگی آن نیرومند است اما هیبت زنانه دارد. بله این مثلث پور جمشید، معینی کیا با حضور مهسا ایرانیان تکمیلشده است مهسا ایرانیان توان این را دارد که نقش سیاه زن را بازی کند کمدی را خوب میشناسد و استندآپ کمدی انجام میدهد بداههپرداز خوبی است.
گفتگو از هومن نجفیان